مکاتب اهل سنت
عایشه جریان حسادتش به خدیجه را چنین بیان میکند: روزی پیامبر امر فرمودند که مقداری گوشت برای دوستان خدیجه ببرند. من که از اینهمه محبت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به خدیجه ناراحت شده بودم با ناراحتی حسادت خویش را اظهار کردم و گفتم: برای خدیجه!؟ حضرت فرمود: من خدیجه را دوست دارم.
یکی از دلایلی که بر خلافت ابوبکر اقامه شده آیات پایانی سوره «لیل» میباشد. اما به راستی اگر این آیه در شأن ابوبکر نازل گردیده، چرا در سقیفه که شدیدترین نزاعها و درگیریها بین مهاجر و انصار بر سر خلافت پس از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) صورت گرفت و هر دو گروه به شدّت نیازمند احتجاج به دلایلی در شایستگی خود بودند؛ هیچکس به این آیات استناد نکرد؟
سازمانهای حقوق بشری وظیفه دارند که با بیطرفی کامل اقدامات انساندوستانه و کمکهای جهانی را به افراد مظلوم، ستمدیده و نیازمند برسانند و از حقوق ایشان دفاع کنند. اما در پارهای موارد میبینیم که نفوذ قدرتهای بزرگ، مانع از انجام این اقدامات انساندوستانه شده و تصمیمات این سازمانها، متأثر از تصمیمات دُوَلِ بزرگ استکباری است.
در آستانه دو انتخاب بزرگ، مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی قرار داریم. از این رو در جهت حفظ ارزشها و تأکید بر لزوم شرکت در انتخابات و حضور در صحنه سیاسی، لازم است به نوع دخالتی که این انتخابات در زندگی روزمره ما به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم خواهد داشت بینش صحیح داشته و تصمیم درستی را اتخاذ کنیم.
پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند: هيچ چيزى را براى خود كراهت ندارم مگر اينكه براى تو نيز آن را كراهت دارم. رجال این روایت مورد اطمینان هستند و از لحاظ علمای اهل سنت مشکلی ندارند. اما بخارى در این حدیث نیز مانند احاديث فراوان ديگر دست به تحریف زده و برای آبرو بخشیدن به نااهلان، روایت را ناقص بیان كرده است.
در تایید مخالفتهایی که پس از جریان غدیر رخ داد، قضیهای که میتوانست دورنمایی از معرفی امیرمؤمنان باشد، مخالفتهایی بود که خلفا قبل از غدیر نیز انجام داده بودند. یکی دستور به قتل ذوالثدیه و مخالفت ابوبکر و عمر؛ دیگری اعتراض عمر به پیامبر در صلح حدیبیه؛ سومی شک عمر در نبوت پیامبر؛ و ممانعت عمر از پیامبر برای نماز میّت.
حَسکانی اگرچه سنی مذهب بود، ولی قلبش برای دین و اسلام میتپید، وقتی شنید در مجلس پرشکوهی به مقام علی (علیهالسلام) جسارت شده است و جز یک نفر از علمای حاضر در آن مجلس، دیگر علماء به دفاع از علی (علیهالسلام) برنخاستهاند از صمیم قلب اندوهناک شد و کتاب شواهد التنزیل را در فضیلت امام علی (علیهالسلام) به رشته تحریر درآورد.
کافری شبی در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) مهمان بود و در خواب لباسش را خیس کرد. برای اینکه کسی او را نبیند صبح زود از خانه فرار کرد، ناگهان متوجه شد که متاع ارزشمندش در حجره جامانده است، خجالتزده به خانه پیامبر برگشت در آن لحظه حضرت را در حال شستن لباس آلوده خود دید، از شدت ناراحتی خود را بر زمین انداخت و مسلمان شد.
ابن عباس مىگويد: زن ديوانهاى را به نزد عمر بن خطاب آوردند كه زنا كرده بود. خليفه پس از مشورت با صحابه، امر كرد تا وى را رجم و سنگسار كنند. پس على بن ابىطالب (ع) سر رسیدند و مانع اجرای آن حکم شدند و فرمودند: در اسلام، تکلیف از دیوانه برداشته شده است. پس عمر بن خطاب آن زن را با امر اميرالمؤمنين آزاد نمود.
کسانیکه امامت و ولایت امیرمؤمنان در غدیر خم را نپذیرفتهاند از یکسو معتقدند موضوع امامت، خلافت و جانشینی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است که به عهده مردم و شورا واگذار گردیده و آن حضرت امّت خویش را بدون تعیین جانشین، به حال خود رها نموده و از سوی دیگر، میگویند: پیامبر وصی و جانشین خود را معرفی کرده است!
در دوران معاویه موضوع سبّ امیرمؤمنان به قدری زیاد بود که تحریف کنندگان تاریخ برای سرپوش گذاردن بخشی از فضاحت معاویه در این موضوع، از تصریح نام معاویه خودداری کردند تا قدری از فضاحت کار وی کاسته شود، به همین رو بسیاری از روایات سبّ را به نام بنیامیه آوردند؛ امّا غافل از اینکه سلسله جنبان این حرکت کسی جز معاویه نبود.
فخر رازی: اگرچه به من لقب امام المشککین دادهاند و در هرچیزی شک میکنم، اما درجایی که تعارض بین سخن صحابه با سخن علی بن ابیطالب علیهالسلام باشد، بدون هیچ شک و تردیدی و با قاطعیت حکم بهدرستی سخن علی (علیهالسلام) میدهم و باکمال میل آن را میپذیرم. چون هر کس در دینش به علی اقتدا کند، قطعاً هدایت یابد.
در دوران بنی امیه، نه تنها امیرمؤمنان را در منبرها و خطبهها لعن میکردند؛ بلکه حتی اگر کسی از این کار امتناع میکرد و به آن حضرت ناسزا نمیگفت، او را مورد اذیت و آزار قرار میدادند؛ مظلومیت امیرمؤمنان تا بدانجا رسید که راویان حدیث، همچون ابان بن عیاش به خاطر حفظ جان خود روایات دروغ بر علیه آن حضرت نقل میکردند.
ابن حجر عسقلانی میگوید: «برخی با تمسک به برخی روایات به برتری خدیجه بر عایشه حکم کردهاند، زیرا جبرئیل به عایشه سلام میرساند، درحالیکه در روایت دیگر، پیامبر سلام خداوند را بر خدیجه (علیهاالسلام) ابلاغ میکند». ابن حجر عسقلانی میگوید که معلوم میشود مقام خدیجه بالاتر از عایشه است که خداوند اعلی به او سلام میرساند.