مکاتب اهل سنت
نظام سیاسی اهلسنت بر چارچوب خلافت شکل گرفته است؛ بهگونهای که اگر خلافت از اهلسنت گرفته شود، بنیان آنان به هم خواهد خورد. اما خلافت خلیفه اول (ابوبکر) سنیمذهبان، بنا بر رای عمر (خلیفه دوم) ناگهانی بوده است و همین امر، خلافت ابوبکر را زیر سوال میبرد. این واقعیت، در اصل مقاله به صورت داستان بیان گشته است.
با مروری در کتب اهل سنت به این نتیجه میرسیم که از خلفا تفسیر قرآن بسیار اندک نقل شده است. چرا که جهل خلفا به مسائل و معارف قرآن بسیار مشهور است. این مطلب در کتب اهل سنت تصریح شده است. بر این اساس خلفا با آن كه عرب زبان بودند، معناى برخى واژههای قرآنی را نمىدانستند. مثلًا رواياتى كه در مورد جهل ابوبكر و عمر نسبت به معناى «كلاله» نقل شده، فراوان است.
روایاتی که در پیرامون شخصیت و فضائل حضرت علی (علیه السلام) به ما رسیده چنان در سطح وسیع انتشار یافته است که ما نمیتوانیم او را آنچنان که هست توصیف کنیم، روایات بیشماری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) وارد شده است که هر دسته از آن گوشهای از جوانب شخصیت محیّرالعقول او را توصیف میکند.
نور مقدس حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) پیش از خلقت آسمانها و زمین آفریده شده است. بنابراین خداوند، آسمانها و زمین را از زیادتی نور حضرت فاطمه زهرا (علیه السلام) آفرید. وجود مقدس آن یگانه دختر محبوب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مقدم بر عالم آفرینش بوده و در آفرینش تمامی عوالم امکانیه مدخلیت هم دارد.
اهل سنت، برای تعیین خلیفه، پنج روش را برشمردهاند که عبارتند از: طریق نص؛ طریق اختیار و انتخاب؛ طریق دعوت؛ طریق ارث؛ طریق قهر و استیلاء. شیعیان امامیه از آنجاکه امامت را ادامه راه نبوّت دانسته و شرط عصمت و علم الهی را نیز لازمه امام میدانستهاند، همواره طریق نصّ را تنها راه مطمئن برای شناخت امام دانستهاند.
در تاریخ، نامی از توطئهگرانی که نقش ترور حضرت را داشتند نیامده، تنها کسی که به نام این افراد اشاره نموده ابن حزم اندلسی از استوانههای علمی اهلسنّت است که به نام این افراد اشاره نموده و گفته: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و سعد بن ابی وقّاص، قصد کشتن پیامبر را داشتند و میخواستند آن حضرت را از گردنهای در تبوک به پایین پرتاب کنند.
در میان علمای مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد، برخی قرآن را برتر از اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) میدانند و عده زیادی هم قائل به همطرازی عترت با قرآن هستند و ادلهای هم ارائه دادهاند، ولی در هر حال در عالم هستی بدون تردید ائمه معصومین (علیهم السلام) بر تمامی موجودات عالم برتری دارند که در این مورد بین تمام فرق اسلامی اختلافی نیست.
متأسفانه پس از رحلت رسول اکرم (ص) جامعه مسلمین و به خصوص مردم مدینه دچار رخوت و سستی در عقیده نسبت به فرمایشات رسول اکرم (ص) و وصیت آن بزرگوار در خصوص خلافت مسلمین و گرامی داشتن اهلبیت گردیدند که حضرت فاطمه (س) با وصیت نامتعارف خود لازم دیدند برای بیداری اذهان خفته، تلنگری به جامعه وارد سازند که برای همیشه باقی بماند.
اهلسنت از دختر پیامبر خدا حضرت زهرا به بزرگی یاد میکنند. بههمین دلیل آنان نمیتوانند بپذیرند که خلفایشان در حق حضرت زهرا ظلم و ستمی انجام داده باشند. لذا برخورد ابوبکر و عمر با حضرت زهرا را یک مسئله ساختگی و افسانه میدانند. ولی با توجه به شواهد تاریخی موجود در منابع شیعی و همچنین سنی، آنان ناگزیر از پذیرش این مطلبند.
امامت مکمّل نبوت است، و صاحب این منصب، در رتبه بعد از نبوت قرار دارد، و به اعتقاد تمام فریقین، چون نبوت از مسائل اصولی ادیان الهی است، امامت نیز باید چنین باشد، چراکه هر دو در تمام شئونات یکسان هستند، و تنها فرقی که وجود دارد، حدوث و بقاء است. یعنی نبی از طریق وحی، متصدی تاسیس دین است و امام، دین تاسیس شده را حفظ مینماید.
اگر نگاهی دقیق به روایات پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) داشته باشیم، درمیيابیم که کیفیت خلقت یکسان در میان چهارده معصوم (علیهم السلام) ایجاب میکند، در تمام شئون ولایت نیز در ردیف یکدیگر باشند، لذا آثار بغض و یا محبت، اطاعت یا عصیان نسبت به هر معصومی برابر با آثار منقوله نسبت به معصومین دیگر میباشد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: مزد رسالت من، علاقه به خاندان من است، و این علاقه، حافظ دین شماست و من در واقع هیچ مزدی از شما نخواستهام. مثل اینکه به کسی بگویند: وقتیکه تشنه بودی، دست تو را گرفتم و به سرچشمه زلالی راهنمایی کردم، و حالا مزدم این است که شما به اندازه کافی از این چشمه بنوشی و برای آینده نیز ذخیره کنی.
موضوع مهدویت و ظهور منجی در آخرالزمان یکی از مباحث مهم و تاریخی میان فرق اسلامی میباشد و هر مذهبی نسبت به این امر الهی نظرات خاص خود را دارند از جمله اهل سنت معتقدند که او هنوز به دنیا نیامده و در نقطه مقابل شیعه امامیه قرار دارد که معتقد است او به دنیا آمده و تا موقع امر ظهورش به فرمان الهی در انتظار است.
یکی از سوالاتی که هر اهلسنت باید از خود بپرسد، وجود نص و تصریحی از پیامبر، بر خلافت خلیفه اول است. آیا مشروعیت خلیفه، برگرفته از کلمات پیامبر است؟ خلیفه دوم اهلسنت، در مقام جواب از این سوال، هر گونه نصی از پیامبر، مبنی بر خلافت اولین خلیفه را رد کرده و به عنوان اولین ناقد خلافت ایشان به حساب میآید.