ولایت حضرت زهرا (س) و ائمه همانند ولایت پیامبر، در کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگر نگاهی دقیق به روایات پیامبر و امامان معصوم(علیهم السلام) داشته باشیم، درمیيابیم که کیفیت خلقت یکسان در میان چهارده معصوم(علیهم السلام) ایجاب میکند، که در تمام شئون ولایت نیز در ردیف یکدیگر باشند، لذا آثار بغض و یا محبت، اطاعت یا عصیان نسبت به هر معصومی برابر با آثار منقوله نسبت به معصومین دیگر میباشد. روایات فراوانی در این موضوع، بین شیعه و اهل سنت وجود دارد که به آن معتقد هستند و به صحت آنها اعتراف دارند.
در اینجا به چند روایت از این دسته اخبار برای نمونه استناد میکنیم:
«اخذ الرسول الاکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بید الحسن و الحسین، فقال: من احبّنی و احبّ هذین و اباهما و امّهما کان معی فی درجتی یوم القیامه.[1] رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دست امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) را گرفت و فرمود: هر کس مرا و این دو فرزند مرا، پدر و مادرشان را دوست بدارد، روز قیامت با من هم درجه خواهد بود. پس در تفضیل اجمالی این روایت این سئوال پیش میآید که چگونه ممکن است کسی در روز قیامت با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هم درجه باشد؟ آیا مگر میشود بشر بتواند به درجه رفیع و بینظیر پیامبر خدا نائل شود؟ آیا امکان دارد که انسانی به درجه والای ائمه معصومین(علیهم السلام) دسترسی پیدا کند؟ کسانی که هم در قرآن و روایات پیامبر اختصاصات ویژهای دارند، سرّ این سخن پیامبر در این روایت و روایات دیگر چیست؟ در جواب باید گفته شود که حضرت میخواهد بگوید که: هرکس مرا و عترت مرا دوست بدارد به درجه مومنین به ولایت نائل شده است، و با من در ردیف موالیان و در صف معتقدین به ولایت قرار دارد، اگر چه در این صف و در این درجه، هر فردی دارای رتبه متفاوت با رتبه دیگران و مخصوص به خود میباشد، چنانکه موحدان در روز قیامت درجات متفاوت دارند، که آن هم بستگی به اعمال افراد در زمان حیات دنیایی داشتهاند.
این روایات را برخی از علمای اهل سنت در کتابهای خود نقل کردهاند، از جمله آنان: احمد بن حنبل در مسند خود، ترمذی در جامع الصحیحین، خطیب بغدادی در کتاب تاریخش، ابن عساکر هم در تاریخ خود، جزری در اسنی المطالب، ابن اثیر در اسدالغابه، طبری در ریاض، عسقلانی در تهذیب، ابن حجر هیثمی در صواعق المحرقه و... . لذا ابن حجر هیثمی ذیل این حدیث پیامبر در تشریح آن میگوید: « لیس المراد بالمعیّه هنا المعیّه من حیث المقام، بل من جهت رفع الحجاب...[2] همراه بودن با پیامبر در این جا، مقصود هم مقام بودن با رسول خدا نیست، بلکه در این مقام رفع حجاب و بیپرده در محضر خداوند قرار گرفتن است. بعد ابن حجر هیثمی در ادامه سخن خود شاهد مثالی را مطرح میکنند از قرآن که خداوند میفرماید: «وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِيقاً[نساء/69] مسلمانان مومن، با انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین که خدا نعمتهای خویش را به آنان عطا فرموده همگام و همراهند و چه رفیقان خوب و نیکویی». پس اگر به این آیه دقت کنیم میفهمیم که یکسان بودن مقامات مطرح نیست، بلکه مراد برابر بودن همه اهل ایمان است در معرض فیض الهی و بی پرده در محضر لطف خداوند قرار گرفتن است، و گرنه تمام انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین و مخلصین و... مقامی خاص و جداگانه و مرتبهای مخصوص به خود دارند.
در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم وارد شده است که میفرماید: «من احب هولاء –یعنی الحسن و الحسین و فاطمه و علیاً- فقد احبّنی و من ابغضهم فقد ابغضنی.[3] هر کس اینان را یعنی حسن و حسین و فاطمه و علی(علیهم السلام) را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و کسی که با اینان دشمنی کند، با من خصومت و دشمنی کرده است». روایاتی که نقل شده و احادیثی که از قول پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این موضوع بیان میشود، حاکی از این است که شیعه و اهل سنت در صحت آنها متفق القول هستند مثلاً این روایت معروف از پیامبر درباره حضرت زهرا(علیها السلام) که فرمودند: «من آذاها فقد آذانی، و من آذانی فقد آذی الله.[4] هرکس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است و هر کس مرا اذیت کند گویی خداوند را آزرده است».
یا این حدیث از پیامبر که فرمودند: « فاطمه بضعه منّی یقبضنی ما یقبضها و یبسطنی ما یبسطها.[5] فاطمه پاره تن من است آنچه او را ناراحت کند مرا آزرده است و آنچه او را خوشحال کند مرا شاد میکند». و همچنین علمای اهل سنت روایات فراوان دیگری از پیامبر اکرم با مفهومی تقریباً همانند این حدیث اما با عبارات مختلف نقل کردهاند که جای هیچ شک و شبههای را برای احدی باقی نمیگذارد که محبت و یاری اهل بیت او، همانند محبت و دوستی با پیامبر و بغض و دشمنی و اذیت اهل بیت پیامبر همانند عداوت و کینه نسبت به خود پیامبر است، پس نتیجه اینکه این قبیل روایات و فرمایشات پیامبر اکرم در مورد اهلبیت او، نشانگر این است که اهلبیت او در جمیع احکام و شئون ولایت داشتن با رسول خدا شریک هستند و همانند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هم صاحب اختیار و هم ولی و سرپرست امت اسلامی میباشند و اطاعت از اینان در حقیقت اطاعت از رسول خدا و بالتبع اطاعت از خداوند متعال است.
پینوشت:
[1]. مسند، احمد بن حنبل، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1424ق)، ج2 ص25 حدیث576.
- سنن ترمذی، ترمذی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، (1421ق)، کتاب مناقب، باب 21 ج5 ص641 حدیث3733.
- تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، دارالکتب العلمیه، بیروت، (1425ق)، ج13 ص287-288.
- سیر اعلام النبلاء، ذهبی، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1417ق)، ج12 ص135.
[2]. صواعق المحرقه، ابن هجر هیثمی، موسسه الرساله، بیروت، تحقیق عبدالعلی الجمال، ص139.
[3]. کنزالعمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، (1405ق)، ج12 ص103 حدیث 34194.
[4]. الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، دارالحدیث، قم، (1422ق)، ص139.
- نزهه المجالس، شروانی، انتشارات زوّار، چاپ اول، (1366ش)، ج2 ص228.
[5]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، (1422ق)، کتاب مناقب، باب منقبه فاطمه، ج5 ص92 حدیث 209.
- سنن ابی داود، ابی داود سجستانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، (1427ق)، تحقیق محمد عدنان درویش، کتاب نکاح، مایجمع بینهن من النساء، ج2 ص226 حدیث 2071.
- مستدرک، حاکم نیشابوری، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1398ق)، ج3 ص154-158.
افزودن نظر جدید