مکاتب اهل سنت
ابراهیم حربی عالم حنبلی معاصر احمد بن حنبل، فرزندی داشت که در یازده سالگی، تمام قرآن را حفظ کرده بود و بسیاری از مسائل فقه را یاد گرفته بود؛ اما آرزوی مرگ این طفل را کرده بود، و او هم مرده بود. چون در خواب دید که در قیامت، هر فرزندی که پیش از پدر بمیرد، پدرش را سیراب خواهد کرد! و او نیز برای فرار از تشنگی قیامت دعا کرد که فرزندش بمیرد.
یکی از احادیثی که نزد معتقدان خلافت ابوبکر به حدّ شهرت رسیده؛ حدیثی است که بر اساس آن معتقدند پیامبر امر فرموده مردم پس از وفاتش به ابوبکر و عمر اقتدا کنند. که در پاسخ میگوییم: بر فرض این حدیث از سوی پیامبر صادر شده و بناست به ابوبکر و عمر اقتدا کنیم؛ حال با توجه به اختلافات فراوانی که ابوبکر و عمر داشتند به کدام یک اقتدا کنیم؟
قرضاوی یکی از علمای اهل سنت هم معاویه را سرکش و گروهش را فئه باغیه میداند و برای اثبات نظرش به روایت معروفی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در شأن عمار یاسر فرمود استناد میکند. در عین حال، لحن قرضاوی در انتقاد از معاویه بسیار نرمتر از سایر علمای اهلسنت و جماعت است.
خاندان بنی امیه و در رأس آنان معاویه، در میان مسلمانان به دلیل دشمنی با اهل بیت پیامبر خصوصاً حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، جایگاه مطلوبی ندارند، چرا که این خاندان خبیثه با به انحراف کشیدن تاریخ شکوهمند اسلام که با جانفشانی و مشقتهای طاقت فرسای پیامبراکرم و اصحاب حضرتش به ثمر نشسته بود را دچار حوادث ناگوار کردند.
از تولیدات کارخانه حدیثسازی بنیامیه روایتی است که به دروغ به پیامبر خدا محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) نسبت دادهاند که آن حضرت فرمود: «من شهر علم هستم، ابوبکر دروازه آن، عمر دیوارهای آن، عثمان سقف آن، علی دروازه آن و معاویه حلقه دروازه آن شهر.» و همچنین گفته اند که ابوبکر و عمر سَرور پیرمردان اهل بهشت اند!
یکی از احادیثی که متأسفانه بدون هرگونه دلیل و مدرک، نزد معتقدان خلافت ابوبکر به حدّ شهرت رسیده و آن را به عنوان یکی از فضایل شیخین (ابوبکر و عمر) و از ادلّه خلافت آن دو به شمار میآورند، حدیثی است که بر اساس آن معتقدند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امر فرموده مردم پس از وفاتش به ابوبکر و عمر اقتدا کنند. در حالیکه چنین حدیثی صحیح نیست.
از نمونه غلوهای اهل حدیث و حنابله، این است که علی بن موفق از عالمان حنبلی در مورد خود، نقل کرده، در یکی از سفرهای حج، اندکی با زائران پیاده خانه خدا، پیاده رفته و با آنان همراهی نمودم؛ در موقع استراحت، در خواب دیدم که حوریانی آمده، و پای من و باقی زائران را شستوشو دادند؛ به برکت این شستوشو، تمام دردهای پایم خوب شد.
علی بن موفق از عالمان حنبلی نقل میکند خواستم حج خود را به یکی از حاجیانی که حجش قبول نیست، هدیه کنم؛ خدا به من فهماند که من بخشندهتر از تو هستم، و همه را بخشیدهام، این کار احتیاج نیست؛ اهل حدیث با بیان این قضایای ساختگی و جعلی در مورد بزرگان خود، درصددند آنان را بزرگ جلوه دهند و به این صورت در مورد آنان غلو مینمایند.
اهل سنت از قول علی بن موفق نقل کردهاند که خداوند با او سخن گفته و به او نامه مینوشت! علی بن موفق میگوید: روزی برای گفتن اذان از خانه خارج شدم. در مسیر راه کاغذی را مشاهده کردم و برداشتم و دیدم در آن چنین نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن موفق! با وجود داشتن پروردگاری همچون من، از فقر میترسی؟
اهل حدیث در مورد بزرگان خود غلو کرده و با احادیث جعلی قصد بزرگ نمودن آنان را دارند؛ آنان از قول علی بن موفق گفتهاند در مناجاتی به خدا عرض کردم: خدایا! اگر به خاطر ترس از جهنم، عبادتت میکنم، مرا در آتش جهنم عذابم کن. اگر به خاطر طمع نسبت به بهشت، تو را عبادت میکنم، مرا از بهشت محروم کن، پس اجازه بده یک بار به روی تو نگاه کنم!
حنابله از قول یکی از عالمان خود، به نام علی بن موفق نقل کردهاند: که خداوند را در خواب دیدم، به من گفت: من مانند هر میزبانی، هر که را دوست بدارم، به خانهام دعوت میکنم، و اینکه تو را هم که به حج توفیق دادم، به علت دوست داشتن تو است؛ حنابله با این خوابهای بیاساس (و این روشهای غیرمنطقی) قصد در بزرگ جلوه دادن علمای خود را دارند.
یکی از مهمترین دلایل جانشینی امیرالمؤمنین ویژگیهای خاصه حضرت بود؛ که در این مقاله برای شناخت آن مقام بزرگوار بر امر خلافت به برخی از آنها اشاره میکنیم. از جمله بستن درهای داخل مسجد (توسط پیامبر) جز درب خانه علی (علیه السّلام)؛ بازگرداندن ابوبکر و فرستادن امیرالمؤمنین برای قرائت سوره برائت و ازدواج امیرمؤمنان (علیه السّلام) با حضرت فاطمه.
ظاهر آن است که دستگاه سیاست در آن عصر از رشد فکرى علما و حوزههاى علمى هراسان بوده است؛ زیر این علما و مجتهدان بودند که با استقلال فکرى و پویایى اجتهاد خود از اسلام دفاع کرده و جلو بدعتها و کج روىهای حاکمان ظالم را مىگرفتند و اسلام را زنده میکردند و این، همان چیزى است که با اهداف سوء حاکمان ظلم منافات دارد. لذا از گسترش مذاهب فقهی جلوگیری شد.
اکثر قریب به اتفاق روایاتی که درباره نماز ابوبکر وارد شده به عایشه باز میگردد و او زمانی سرکرده دشمنان امیرمؤمنان (علیه السّلام) بوده و از چنین شخصی جز این نمیتوان توقع داشت که تا به هر شکلی شده دنبال تضعیف جایگاه امیرمؤمنان باشد. موارد متعددی از رفتارهای عایشه تاییدی بر این ادعاست. با نگاهی اجمالی به شخصیت عایشه انگیزه جعل چنین روایاتی روشن میگردد.