بغض اهل‌بیت پیامبر در دل بنی‌امیه

  • 1394/10/29 - 09:47
خاندان بنی امیه و در رأس آنان معاویه، در میان مسلمانان به دلیل دشمنی با اهل بیت پیامبر خصوصاً حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، جایگاه مطلوبی ندارند، چرا که این خاندان خبیثه با به انحراف کشیدن تاریخ شکوهمند اسلام که با جانفشانی و مشقت‌های طاقت فرسای پیامبراکرم و اصحاب حضرتش به ثمر نشسته بود را دچار حوادث ناگوار کردند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خاندان بنی امیه و در رأس آنان معاویه، در میان مسلمانان به دلیل دشمنی با اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) خصوصاً حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، جایگاه مطلوبی ندارند، چرا که این خاندان خبیثه ملعونه با به انحراف کشیدن تاریخ شکوهمند اسلام که با جانفشانی و مشقت‌های طاقت فرسای پیامبر اکرم و اصحاب حضرتش به ثمر نشسته بود را دچار حوادث ناگواری گردانیدن و اسلام واقعی را در همان دهه‌های اولیه اسلام، به طرف کج راهه و انحراف شدیدی بعد از رحلت پیامبر مواجه ساختند، در این میان برخی، سیاستمداران در آن زمان را تمجید و برخی دیگر سرزنش می‌کنند، مثلاَ فرقه وهابیت به دفاع از آنان می‌پردازند و بر این باورند که بنی امیه بوسیله قدرت و سیاستی که اعمال کرد، صاحب فتوحات غرب جهان اسلام گردید و معاویه را ناجی جهان اسلام در آن زمان‌ها دانسته‌اند و از او به بزرگی و قداست یاد می‌کنند، اما گروهی دیگر از جمله اخوان المسلمین و همفکران اینان نگاهی منصفانه‌تر به تاریخ اسلام دارند و بنی‌امیه و معاویه را به باد انتقاد گرفته و معتقدند که حکومت بنی‌امیه و در رأس اینان معاویه مبدأ انحراف از سیره پیامبر و در مرحله بعدی سیره خلفا و در نهایت ریشه اصلی مشکلات سیاسی جهان اسلام به حساب می‌آورند. لذا اختلاف نظر در میان علما و دانشمندان بزرگ اهل‌سنت گویای واقعیت تلخ برای جهان اسلام است که منجر شده اتحاد و برادری به بوته فراموشی سپرده شود و جنگ و خونریزی جای آن را بگیرد.
پس اگر نگاهی کوتاه به تاریخ جهان اسلام بیندازیم، در بخشی از آن حکومت بنی‌امیه را می‌بینیم که در شام توانسته با سلطه کامل و دراز مدت خود فرهنگ دشمنی با اهل بیت(علیهم السلام) را رواج دهند و دستور معاویه به تمام حاکمان تحت سیطره خود و ابلاغ بخشنامه به آنها باعث گردید که لعن امیرالمومنین حضرت علی(علیه السلام) را در منابر رسمیت بخشند. وهابیت اما با این نظر موافق نیستند، بلکه این نظریه از ابن تیمیه به وهابیت به ارث رسیده، چرا که ابن تیمیه معاویه و یزید را تطهیر می‌کند و می‌پذیرد که اهل شام حضرت علی را دشنام می‌دادند، اما آن را دوطرفه و طبیعی قلمداد می‌کند. و بدین ترتیب معاویه را از امر به سبّ و لعن تبرئه می‌کند، او می‌گوید: «فأن التلاعن وقع من الطائفتین کما وقعت المحاربه».[1] یعنی به درستی که لعن از دوگروه واقع می‌شود، همانطور که جنگ هم بین دو گروه واقع می‌شود.
عثمان الخمیس از علمای وهابی می‌گوید: « ثابت نشده است که علی بر منابر لعن می‌شده و روایات در این زمینه همه ضعیف هستند».[2] آنها حتی دلالت روایت صحیح مسلم را که نشان می‌دهد معاویه به سعد اعتراض می‌کند که چرا علی(علیه السلام) را سبّ نمی‌کنی؟ را هم نمی‌پذیرند.[3] هر چند وهابیت سعی در ردّ این حقیقت دارد، اما دلایل بسیاری در این زمینه در منابع تاریخی دست اول وجود دارد. تا جایی که اشخاص منصف همانند ابوزهره آن را مسلّم می‌دانند.[4] و به این دلیل با بنی امیه دشمنی می‌کنند، آلوسی یکی از بزرگان اهل سنت نیز می‌گوید: «بنی امیه که غضب خداوند بر آنها باد، در پایان خطبه های نماز جمعه به حضرت علی(علیه السلام) ناسزا می‌گفتند.[5] قرضاوی نیز با صراحت تمام تصریح می‌کند که معاویه آشکارا حضرت علی(علیه السلام) را دشنام می‌داد و ابراز دشمنی می‌کرد.[6] خالد محمد خالد، از پیشگامان جماعت اخوان المسلمین، با تخطئه رفتار معاویه در خون‌خواهی عثمان می‌گوید: «آیا راه خون‌خواهی عثمان این است که پیراهن خونی او را در سرزمین شام بگردانند تا به مردم این‌گونه القا شود که علی(علیه السلام) قاتلان عثمان را یاری داده و الآن آنان را پناه داده است».[7] سپس می‌گوید: «معاویه در شام مردم را بر دشنام دادن بر علی(علیه السلام) تحریک می‌کرد».[8]
غزالی می‌گوید: «فرزندان عبد شمس در جاهلیت دارای سلطه و حکومت بودند و بعد از اینکه در نهایت اسلام آورده‌اند دوباره با زیرکی توانستند همان برتری را بدست بیاورند، من تعجب نمی‌کنم که در سایه این حکومت موروثی علی(علیه السلام) و اصحابش بر منابر لعن شوند».[9] گذشته از اینکه آیا می‌توان بنی امیه و مشخصاً معاویه و یزید را نواصب بدانیم یا خیر؟ تاریخ می‌گوید اینان ناصبی بودند چرا که نتیجه حکومت کردن بنی‌امیه بر شام پیدایش گروهی شد که بغض علی(علیه السلام) را قربه‌ الی‌الله در سینه داشتند، این گروه بعدها به نواصب معروف شدند، بهنساوی می‌گوید: «ناصبیان در تاریخ اسلامی کسانی هستند که یزید بن معاویه برای جنگ با اهل‌بیت پیامبر از آنها استفاده کرده و به وسیله آنها پیروز شد».[10]

پی‌نوشت:
[1]. مختصر منهاج السنه، عبدالله الغنیمان، دارالصدیق للنشر و التوزیع، صنعاء، یمن، چاپ دوم، (1426ق)، ص209.
[2]. سلفی پژوهی، فصلنامه علمی تخصصی، شماره اول، تحقیق علیزاده موسوی- صادق مصلحی، (1394ش)، ص90.
[3]. الناهیه عن طعن امیرالمومنین معاویه، عبدالعزیز بن احمد بن حامد، غراس للنشر و التوزیع، کویت، چاپ اول، تحقیق احمد بن عبدالعزیز بن محمد تویجری، (1422ق)، ص27.
[4]. الامام زید، محمد ابوزهره، دارالفکر العربی، بیروت، لبنان، (1959ق)، ص99.
[5]. روح المعانی، آلوسی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، تحقیق علی عبدالباری عطیه، (1415ق)، ج7 ص456.
[6]. أیلتقی النقیصان، رمضان مبارک، دار اهل‌البیت، حوار مع فضیله الشیخ قرضاوی، (1422ق)، ص185.
[7]. خلفاء الرسول، خالد محمد خالد، دارالمقطم، قاهره، مصر، چاپ اول، (1424ق)، ص286.
[8]. همان، ص287.
[9]. فی موکب الدعوه، غزالی، نهضه مصر، بی جا، چاپ چهارم، (2005م)، ص113.
[10]. السنه المفتری علیها، سالم بهنساوی، دارالوفاء، دارالبحوث العلمیه، الکویت، القاهره، چاپ سوم، (1409ق)، 132.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.