اقتدای فخر رازی به علی (ع) در نماز

  • 1394/11/15 - 15:07
فخر رازی: اگرچه به من لقب امام المشککین داده‌اند و در هرچیزی شک می‌کنم، اما درجایی که تعارض بین سخن صحابه با سخن علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام باشد، بدون هیچ شک و تردیدی و با قاطعیت حکم به‌درستی سخن علی (علیه‌السلام) می‌دهم و باکمال میل آن را می‌پذیرم. چون هر کس در دینش به علی اقتدا کند، قطعاً هدایت یابد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فخرالدین محمد بن عمرو بن حسین بن حسن طبرستانی رازی، معروف به امام فخر رازی و ابن الخطیب، در بیست و پنجم رمضان سال 544 هجری در ری در خانواده‌ای اهل علم که اصالتاً طبرستانی بودند، به دنیا آمد و در روز اول شوال سال 606 هجری در هرات درگذشت. او فقیه،‌ متکلم، مفسر، فیلسوف، پزشک و خطیبی ذوالفنون بود. وی در نزد اهل سنت از اعتبار ویژه‌ای برخوردار است. فخر رازی ذهنی فوق‌العاده جوّال داشت و تألیفات گران‌بهایی از او به یادگار مانده است. یکی از آثار ارزشمندش تفسیر کبیر (مفایح الغیب) است که در 32 جلد به چاپ رسیده است. یکی از القاب او «امام المشککین» به معنی کثیر الشک است، زیرا در هر مسئله‌ای از مبدأ تا معاد تشکیک و بدون هیچ هراس و دغدغه‌ای اشکال کرده است. ایشان در ابتدای تفسیر کبیر، در تفسیرِ بسم‌الله الرحمن الرحیمِ سوره حمد، پرسشی را مطرح کرده و می‌گوید: آیا «بسم‌الله الرحمن الرحیم» را در نماز باید بلند (جهری) خواند؟ یا آهسته (اخفاتی)؟
در پاسخ به این سؤال دو قول را  مطرح می‌کند:
قول اول: «بسم‌الله الرحمن الرحیم» در همه نمازها باید بلند خوانده شود.
قول دوم: «بسم‌الله الرحمن الرحیم» جزء سوره فاتحه نبوده، درنتیجه خواندن آن در نماز لازم نیست.
فخر رازی بعد از تبیین این دو قول می‌گوید: به نظر من قول اول حق است. «أن علیاً رضی اللّه عنه کان مذهبه الجهر به بسم اللّه الرحمن الرحیم فی جمیع الصلوات [1] همانا علی بن ابیطالب (علیه السلام) در جمیع نمازهایش بسم‌الله الرحمن الرحیم را بلند می‌خواند» و من معتقدم فرمایش علی (علیه السلام) حجت محکمی است که با روایات مخالفین قابل خدشه نیست. زیرا به تواتر ثابت‌ شده است که علی بن ابیطالب (علیه السلام) بسم‌الله الرحمن الرحیم را بلند می‌خواند «و من اقتدی فی دینه به علی بن أبی طالب فقد اهتدی، و الدلیل علیه قوله علیه السلام: اللهم أدر الحق مع علی حیث دار [2] هر کس در دینش به علی اقتدا کند، قطعاً هدایت یابد، چون رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خدایا حق را آنجا قرار ده که علی (علیه السلام) هست». فخر رازی در ادامه به ادله‌ی قائلین به قول دوم نیز اشاره کرده و می‌گوید: این گروه برای تبیین دیدگاه خود به روایاتی استدلال کرده‌اند که موردقبول نیست.
1- استناد به روایت انس در صحیح بخاری و مسلم. «انس می‌گوید: ما پشت سر پیغمبر (صلی‌الله علیه وآله وسلم)، ابی بکر، عمر و عثمان نماز خواندیم، درحالی‌که نماز را با «الحمد لله رب العالمین» شروع کردند و بسم‌الله الرحمن الرحیم را تلاوت نکردند».[3]
2-استناد به روایت عبد اللّه بن المغفل که می‌گوید: «درحالی‌که پدرم شاهد نمازخواندنم بود، من در نماز «بسم‌الله الرحمن الرحیم» را تلاوت کردم. پدرم گفت: فرزندم، تو را از وارد کردن چیز جدیدی در دین بر حذر می‌دارم، زیرا من پشت سر رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابی بکر، عمر و عثمان نماز خواندم درحالی‌که همگی قرائت سوره حمد را با «الحمد للّه رب العالمین» شروع کردند».[4]
فخر رازی در پاسخ به کسانی که قائل به عدم جواز بسم الله الرحمن الرحیم در اول نماز هستند می‌گوید: روایت انس و ابن مغفل مستند به خلفای ثلاثه (ابوبکر، عمر، عثمان) است و نامی از علی (علیه‌السلام) نیامده، بنابراین روشن می‌شود که مذهب علی همان جهر به بسم‌الله الرحمن الرحیم بوده است.[5] و روایات این دو راوی قابل خدشه است، زیرا انس و ابن مغفل در زمان حکومت خلفای بنی امیه بسر می‌بردند و خلفای بنی‌امیه به خاطر دشمنی با علی (علیه‌السلام) سعی در از بین بردن آثار علی (علیه‌السلام) داشتند و چون یکی از آثار علی (علیه‌السلام) جهر به بسم الله الرحمن الرحیم در نماز بود، از آن منع کردند. [6]
فخر رازی در ادامه می‌گوید: اگرچه به من لقب امام المشککین داده‌اند و در هر چیزی شک می‌کنم، اما درجایی که تعارض بین سخن انس و ابن مغفل، با سخن علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام باشد، بدون هیچ شک و تردیدی و با قاطعیت حکم به‌درستی سخن علی (علیه‌السلام) می‌دهم و باکمال میل آن را می‌پذیرم.[7] زیرا راوی خبر من، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) و راوی خبر شما انس و ابن مغفل است. افزون بر این، رسول‌الله همیشه سخن بزرگان را بر کوچک‌ترها، علما بر غیر علما و اشراف بر اعراب را مقدم می‌داشت و بدون شک علی (علیه السلام) ازنظر علم، شرف، مقام و قرابت به رسول‌الله، به‌مراتب بالاتر از افرادی چون انس و ابن مغفل است. درحالی‌که این دو، مانند بنده‌ای در مقابل علی هستند.[8] بنابراین عمل علی بن ابی طالب (علیه السلام) برای ما حجت است و «من اتخذ علیاً إماماً لدینه فقد استمسک بالعروة الوثقی فی دینه و نفسه [9] و کسی که علی را در دینش امام و پیشوا قرار دهد قطعاً در دین و دنیا به ریسمان الهی چنگ زده است».

پی‌نوشت:
[1]. فخر رازی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت: دار احیاء التراث العربی،1420 ق، ج1، ص180
[2]. همان، ج1، ص180
[3]. متن: «روی البخاری بإسناده عن أنس أنه قال صلیت خلف رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلم، و خلف أبی بکر و عمر و عثمان، و کانوا یستفتحون القراءة بالحمد للّه رب العالمین، و روی مسلم هذا الخبر فی «صحیحه»، و فیه أنهم لا یذکرون بسم اللّه الرحمن الرحیم» فخررازی، تفسیر کبیر، ج1، ص180
[4]. متن: «روی عبد اللّه بن المغفل أنه قال: سمعنی أبی و أنا أقول بسم اللّه الرحمن الرحیم فقال: یا بنی إیاک و الحدث فی الإسلام، فقد صلیت خلف رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلم، و خلف أبی بکر، و خلف عمر، و عثمان، فابتدءوا القراءة بالحمد للّه رب العالمین، فإذا صلیت فقل: الحمد للّه رب العالمین» فخررازی، تفسیر کبیر، ج1، ص180
[5]. متن: «و أقول: إن أنساً و ابن المغفل خصصا عدم ذکر بسم اللّه الرحمن الرحیم بالخلفاء الثلاثة، و لم یذکرا علیاً، و ذلک یدل علی إطباق الکل علی أن علیاً کان یجهر به بسم اللّه الرحمن الرحیم.» فخررازی، تفسیر کبیر، ج1، ص180
[6]. فخر رازی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت: دار احیاء التراث العربی،1420 ق، ج1، ص180
[7]. متن: «و هی أن علیاً علیه السلام کان یبالغ فی الجهر بالتسمیة، فلما وصلت الدولة إلی بنی أمیة بالغوا فی المنع من الجهر، سعیاً فی إبطال آثار علی علیه السلام، فلعل أنساً خاف منهم فلهذا السبب اضطربت أقواله فیه، و نحن و إن شککنا فی شی‌ء فإنا لا نشک أنه مهما وقع التعارض بین قول أنس و ابن المغفل و بین قول علی بن أبی طالب علیه السلام الذی بقی علیه طول عمره فإن الأخذ بقول علی أولی، فهذا جواب قاطع فی المسألة».فخررازی، تفسیر کبیر، ج1، ص181
[8]. متن: «أن من المعلوم بالضرورة أن النبی (علیه السلام) کان یقدم الأکابر علی الأصاغر، و العلماء علی غیر العلماء، و الأشراف علی الأعراب، و لا شک أن علیاً و ابن عباس و ابن عمر کانوا أعلی حالًا فی العلم و الشرف و علو الدرجة من أنس و ابن المغفل، و الغالب علی الظن أن علیاً و ابن عباس و ابن عمر کانوا یقفون بالقرب من رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلم و کان أنس و ابن المغفل یقفان بالعبد منه» فخررازی، تفسیر کبیر، ج1، ص181
[9]. فخر رازی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت: دار احیاء التراث العربی،1420 ق، ج1، ص182

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.