تدفین شبانه حضرت زهرا (س) سوالی در ذهن هر مسلمان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تاریخ پر افت و خیز اسلام، در برگیرنده حوادث زیادی است که برخی از آنها همراه با ابهام است. یکی از این وقایع که در ذهن هر مسلمان حقیقتجو جای سوال است، مراسم تدفین حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شب است.
مگر حضرت زهرا (سلام الله علیها) پاره تن پیامبر گرامی اسلام نبودند؛ پس به چه دلیل شبانه دفن شدند؟
چگونه است که باید برترین زن عالم چنین مظلومانه به خاک سپرده شود؟
برای رفع ابهام تدفین شبانه دخت گرامی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) باید به چندی پیش از زمان تدفین رفته و حوادثی که قبل از شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به وقوع پیوسته است، را بررسی کرد.
ماجرا، به زمان بیعتگرفتن از حضرت علی (علیه السلام) برای خلافت خلیفه اول برمیگردد.
صاحب کتاب المصنف که استاد بخاری (نویسنده برترین کتاب اهلسنت) است، در اینباره مینویسد: «زمانی که برای خلافت ابوبکر بیعت گرفته میشد، حضرت علی (علیه السلام) و زبیر به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) رفت و آمد میکردند. عمر بن خطاب از این قضیه با خبر گشت و خدمت زهرا (سلام الله علیها) رسید و گفت: به خدا قسم، نسبت تو با پیامبر باعث نمیشود که اگر آنان نزد تو باشند، دستور ندهم که خانه را با آنها به آتش کشند».[1]
افزون بر صاحب کتاب المصنف، ابنعبد البر نیز در الاستیعاب این داستان را نقل کرده است.[2]
پس از این قضیه، ابوبکر به امام علی (علیه السلام) پیام فرستاد که با وی بیعت کند و با مخالفت امام (علیه السلام) روبرو گشت.[3] سپس ابوبکر ضمن تاکید بر جنگ با آنان در صورت مخالفت، به عمر دستور داد که به سمت خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) روانه شوند. عمر مقداری آتش آورد و حضرت زهرا (سلام الله علیها) مانع وی گشت و فرمود: «کجا ای پسر خطاب! آمدهای تا کاشانه ما را به آتش بکشی؟»؛ عمر در پاسخ گفت: «بله، یا در آنچه امت در آن داخل شدهاند، داخل شوید (منظور این است که باید بیعت کنید)».[4]
نتیجه این عملکرد عمر و ابوبکر را نویسنده فرائد السمطین با کلامی از پیامبر نقل میکند: «چون به دخترم مینگرم، بیاد میآورم آنچه بعد از من بر سر او خواهد آمد. به خانهاش هتک حرمت شده، پهلویش شکسته و جنینش سقط گردیده است. اولین کسیکه به من ملحق میشود، حضرت زهراست که با حال محزون، مغموم و مقتول است».[5] جوینی با این کلام خود در کتاب فرائد السمطین، به صراحت به کشته شدن حضرت زهرا اشاره میکند که این اتفاق، نتیجه رفتار عمر و ابوبکر است.
اما آنچه مایه تعجب است، سخن از سقط جنینی است که نویسنده فرائد السمطین از آن به صورت مجمل میگذرد. اما ذهبی از دیگر استوانههای علمی اهلسنت، پرده از این واقعیت تاریخی برمیدارد و مینویسد: «عمر لگدی بر حضرت زهرا (سلام الله علیها) زد، تا محسن سقط شد.»[6] پس مراد از آن سقط جنین، شهادت حضرت محسن (علیه السلام) است. در اینجا سوالی پیش میآید که ذهبی به علت وجود «ابنابی دارم» در این روایت «لگد زدن عمر به حضرت زهرا(سلام الله علیها)»، این روایت را صحیح نمیداند و با اتهام رافضیبودن (شیعه بودن) به ابن ابیدارم درصدد است که روایت را تضعیف کند. اما باید گفت که این کلام ذهبی با کلمات دیگر وی از جمله عناوینی که به ابنابیدارم، همچون حفظ و معرفت داده است و او را در تمام عمر در عقیده و مذهبش استوار میداند، سازگار نیست.[7]
علاوه بر این، رافضی بودن موجب طرد روایت نمیشود که در این صورت، احادیث کتب سته اهلسنت زیر سوال خواهد رفت. به عنوان مثال ذهبی، «عبید الله بن موسی» را رافضی میداند، در صورتیکه مزی اعتراف میکند که تمام کتب سته از وی حدیث نقل کردهاند.[8]
با توجه به بیانات علمای اهلسنت که در بالا بیان گشت، دیگر جای هیچگونه ابهام و سوالی باقی نمیماند که علت تدفین شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) چیست.
به همین علت است که کتاب صحیح بخاری به عنوان برترین کتاب اهلسنت پس از قرآن کریم، از نارضایتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) از ابوبکر و عدم سخن گفتن با وی خبر میدهد[9]، و نیز مینویسد: «زمانی که حضرت زهرا (سلام الله علیها) وفات کرد، شوهرش علی (علیه السلام) وی را شبانه به خاک سپرد و ابوبکر را خبر نکرد».[10]
پینوشت:
[1]. «حين بويع لأبي بكر بعد رسول اللَّه (ص) كان عليّ والزبير يدخلان علي فاطمة بنت رسول اللَّه (ص) فيشاورونها ويرجعون في أمرهم، فلمّا بلغ ذلك عمر بن خطاب، خرج حتّي دخل علي فاطمة فقال: يا بنت رسول اللَّه (ص) واللَّه ما أحد أحب إلينا من أبيك وما أحد أحب إلينا بعد أبيك منك، وأيم اللَّه ما ذلك بمانعي أن اجتمع هؤلاء النفر عندك أن أمرتهم أن يحرق عليهم البيت». ابنابی شیبه، ابوبکر، کتاب المصنف، ج7، ص432، ح37045، کتاب الفتن.
[2]. ابنعبدالبر، الاستیعاب، ج3، ص975.
[3]. «انّ ابابكر ارسل الي عليٍّ يريد البيعة، فلم يبايع». بلاذري، انساب الاشراف، ج 1، ص 586.
[4]. « ثمّ انّ ابابكر بعث عمر بن خطاب الي عليٍ ومن معه ليخرجهم من بيت فاطمة (رضي اللَّه عنها) وقال: ان ابي عليك فقاتلهم، فاقبل عمر بشي ء من نار علي ان يضرم الدار، فلقيته فاطمة (رضي اللَّه عنها) وقالت: الي اين يابن الخطّاب؟ ! أجئت لتحرق دارنا؟ ! قال: نعم، او يدخلوا فيمادخل فيه الامّة. »ابوالفداء، تاريخ ابي الفداء، بيروت. دار المعرفه، بیتا؛ ج 1 ص 156. بلاذري، انساب الاشراف، ج 1، ص 586.
[5]. «..وانّي لمّا رأيتها ذكرت ما يصنع بعدي، كانّي بها وقد دخل الذّل بيتها وانتهكت حرمتها وغصبت حقّها ومنعت ارثها وكسرت جنبها واسقطت جنينها وهي تنادي: يإ؛ محمداه...فتكون اوّل من يلحقني من أهل بيتي فتقدم عليّ َ محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة. » فرائد السمطين، بیروت، بیتا؛ ج 2، ص 34، 35
[6]. «ان عمر رفس فاطمه حتی اسقطت بمحسن» ذهبی، سير اعلام النبلاء، ج 15، ص 578.
[7]. شمسالدین، ذهبی، سیر اعلام النبلاء، تحقیق: شعیب الارناووط، محمد نعیم العرقسوسی، بیروت، انتشارات موسسه الرساله، چاپ نهم، 1413ق، ج15، ص577-579. برگرفته از مقاله اعتراف ابنابی دارم به لگد زدن عمر، سایت تحقیقاتی ولیعصر(عج)، 24 اسفند 92.
[8]. شمسالدین، ذهبی، سیر اعلام النبلاء، تحقیق: شعیب الارناووط، محمد نعیم العرقسوسی، بیروت، انتشارات موسسه الرساله، چاپ نهم، 1413ق ج9، ص556. ، یوسف، مزی، تهذیب الکمال، تحقیق: بشار عواد، بیروت، انتشارات موسسه الرساله، چاپ اول، 1400ق، ج19، ص164.برگرفته از مقاله اعتراف ابنابی دارم به لگد زدن عمر، سایت تحقیقاتی ولیعصر(عج)، 24 اسفند 92.
[9]. «فوجدت فاطمة علي ابي بكر في ذلك فهجرته فلم تكلمه حتّي توفيّت وعاشت بعد النّبيّ (صلي الله عليه و سلم) ستّة اشهر... ولم يكن يبايع تلك الاشهر» صحيح بخاري، ج 3، ص 253، كتاب المغازي، باب 155 غزوة خيبر، حديث 704.
[10]. «فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یوذن بها ابابکر و صلی علیها...». صحيح بخاري، ج 3، ص 253، كتاب المغازي، باب 155 غزوة خيبر، حديث 704. برگرفته از مقاله شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)، واقعیتی انکار ناپذیر، موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج)، کد مطلب: 6304، 30 دی 1394.
افزودن نظر جدید