حکایت قطع دست سارق توسط امیرالمؤمنین علی (ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فخر رازی مفسر بزرگ اهل سنت و صاحب کتاب تفسیر کبیر در باب فضایل علی (علیهالسلام) چنین مینویسد: «روایتشده که یکی از دوستداران امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) که بنده سیاهپوستی بود، دزدی کرد. او را به نزد امیرمؤمنان (علیهالسلام) آوردند. حضرت از او سؤال کرد، آیا دزدی کردهای؟ گفت: بله. پس حضرت حد شرعی را جاری و دست غلام سیاه را قطع کرد. آن غلام بعد از اجرای حد [دست قطعشدهاش را برداشت] و بهسوی منزلش حرکت کرد. در مسیر، سلمان فارسی و ابن الکراء را مشاهده کرد. ابن الکراء از او پرسید چه کسی دستت را قطع کرده است؟
غلام سیاه در پاسخ گفت: دستم را امیرمؤمنان (علیهالسلام)، یعسوب مسلمانان، داماد رسول خدا و همسر بتول قطع کرده است.
ابن الکراء [با تعجب] گفت: علی دستت را قطع کرده، آنگاه تو او را اینچنین ستایش میکنی؟
غلام سیاه گفت: چگونه او را ستایش نکنم درحالیکه دستم را بهحق بریده و مرا از آتش جهنم نجات داده است.
سلمان که شاهد سخنان این غلام بود این سخنان را با امیرمؤمنان (علیهالسلام) در میان گذاشت. آن حضرت، غلام سیاه را خواست، دست مبارکش را بر روی ساعد غلام گذاشت و با دستمالی آن را پوشاند و دعاهایی خواند.
راوی میگوید: ناگهان از آسمان صدایی شنیدم که میگفت: رداء را از روی دست او بردارید. وقتی برداشتیم، دست او به اذن خدای تعالی و الطاف خفیه الهی خوب شده بود».[1]
این گوشهای از فضایل حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است که فخر رازی سنی، نیز آن را نقل میکند. آلوسی در تفسیرش به نقل از محمد بن حنفیه میگوید: «یافت نخواهی کرد مؤمنی را، مگر اینکه علی (علیهالسلام) و اهلبیتش را دوست داشته باشد».[2]
آلوسی در ادامه به نقل از منابع شیعه میگوید: «امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: اگر با شمشیرم بر بینی مؤمنی بزنم که مرا دشمن دارد، هرگز دشمن نخواهد داشت، و اگر تمام دنیا (و نعمتهایش) را در کام منافق فرو ریزم که مرا دوست دارد، دوست نخواهد داشت، این بهخاطر آن است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بهصورت یک حکم قاطع به من فرموده است: ای علی! هیچ مؤمنی تو را دشمن نخواهد داشت و هیچ منافقی محبت تو را در دل نخواهد گرفت»![3]
عالم ز ازل یکسره اظهار علی بود؛ هر ذره که دیدیم ز آثار علی بود …
پینوشت:
[1]. «و أما علی کرم اللّه وجهه فیروی أن واحدا من محبیه سرق و کان عبدا أسود فأتی به إلی علی فقال له: أ سرقت؟ قال نعم. فقطع یده فانصرف من عند علی علیه السلام فلقیه سلمان الفارسی و ابن الکرا، فقال ابن الکرا: من قطع یدک فقال أمیر المؤمنین و یعسوب المسلمین و ختن الرسول و زوج البتول فقال قطع یدک و تمدحه؟ فقال: و لم لا أمدحه و قد قطع یدی بهحق و خلصنی من النار! فسمع سلمان ذلک فأخبر به علیا فدعا الأسود و وضع یده علی ساعده و غطاه بمندیل و دعا به دعوات فسمعنا صوتا من السماء ارفع/ الرداء عن الید فرفعناه فإذا الید قد برأت بإذن اللّه تعالی و جمیل صنعه». فخر رازی، التفسیر الکبیر، دار احیاء التراث العربی، بیروت،1421 ق، ج ۲۱، ص 434
[2]. «و کان محمد بن الحنفیة رضی اللّه تعالی عنه یقول: لاتجد مؤمنا إلا و هو یحب علیا کرم اللّه تعالی وجهه و أهل بیته»؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1415 ق، ج 8، ص: 458
[3]. «صح عندهم أنه کرم اللّه تعالی وجهه قال: لو ضربت خیشوم المؤمن به سیفی هذا علی أن یبغضنی ما أبغضنی و لو صببت الدنیا بجملتها علی المنافق علی أن یحبنی ما أحبنی و ذلک أنه قضی فانقضی علی لسان النبی صلّی اللّه علیه و سلّم أنه قال؛ «لا یبغضک مؤمن و لا یحبک منافق»؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1415 ق، ج 8، ص: 458
افزودن نظر جدید