محبت اهلبیت، از امور کلیدی دین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محبت و مودت اهلبیت عصمت و طهارت مایه تربیت نفوس، تخلق به خلق الهی و اتصاف به صفات کریمه آنهاست و از سوی خداوند والا بر هر مؤمنی واجب گردیده است. این محبت و مودت نه امری تشریفاتی، که از اصول دین و سرمایه رسمی آن است، زیرا مسائل اسلامی دو گونه است: بعضی امور کلیدیاند و برخی جزو مسائل فرعی. درباره مسائل کلیدی دین، رهبران الهی و شاگردان شایسته آنها اهتمام بسیاری ورزیدهاند.
جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب بزرگوار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ازجمله معمران بود و در اواخر عمر نابینا شد، شخصیتی است که معصومان را از پیامبر گرامی اسلام تا امام باقر (علیهم السلام) زیارت وعصر آنان را درک کرده است. این صحابی بزرگوار که خود از گروه بزرگ انصار بود، کوچه به کوچه و خانه به خانه، محله انصار را میگشت و میفرمود: «أدبوا أولادکم علی حبّ علی.[1] فرزندان خود را به دوستی حضرت علی یعنی خاندان پیامبر تربیت کنید».
این روش ترویج و تأکید بر محبت اهلبیت، گویاست که این موضوع نظیر بحثهای فرعی دین نیست، چنانکه صحابی عالیقدری در حالت پیری و نابینایی، عصا زنان خانه به خانه و در محلههای مختلف میگردید و آنچنان سخن میگفت، درحالیکه این سیره در هیچ موردی از فروع دین سابقه نداشته است و این خود بیانگر آن است که مسئله محبت اهلبیت از زمره احکام کلیدی و رکنی است.[2]
از همین رو است که زمخشری مفسر بزرگ اهل سنت در کتاب کشاف بعد از نقل آیه «ِقُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی.[شوری/23] بگو: از شما هیچ پاداشی جز مودّت نزدیکانم را نمیخواهم.» روایتی را از پیامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) به این مضمون نقل میکند: «چون این آیه نازل شد اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزند آن دو، این سخن را سه بار تکرار فرمود!».[3]
زمخشری در ادامه برای تبیین جایگاه محبت اهلبیت در دین اسلام، به حدیثی از پیامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) استناد جسته و میگوید: «رسول خدا فرمود: هر کس با محبت آل محمد بمیرد، شهید از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس بامحبت آل محمد از دنیا رود بخشوده است. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود با توبه از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، مؤمن و با ایمان کامل از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، فرشته مرگ او را بشارت به بهشت میدهد، و سپس منکر و نکیر (فرشتگان مأمور سؤال در برزخ) به او بشارت دهند. آگاه باشید، هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، او را با احترام به سوی بهشت میبرند آن چنانکه عروس به خانه داماد. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده میشود. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار میدهد. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود بر سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با عداوت آل محمد از دنیا رود، روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر میشود که در پیشانی او نوشته شده: «مأیوس از رحمت خدا!» آگاه باشید هر کس با بغض آل محمد از دنیا برود کافراز دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با عداوت آل محمد از دنیا برود بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد».[4]
این روایت را مفسران بزرگ دیگر اهل سنت، مثل فخر رازی، قرطبی و ابن عربی و ... نیز نقل کردهاند. [5]
جالب اینکه فخر رازی با وجود اینکه ملقب به امام المشککین است و در هر چیزی شک میکند، ولی وقتی به این آیه و روایت میرسد بیدغدغه میگوید: «شک نیست که فاطمه و علی و حسن و حسین محکمترین پیوند را با رسول خدا داشتند، و این از مسلمات و مستفاد از احادیث متواتر است، بنابراین لازم است که آنها را «آل محمد» بدانیم».[6] سپس میافزاید: «گروهی در مفهوم «آل» اختلاف کردهاند، بعضی آنها را خویشاوندان نزدیک پیامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) میدانند، و بعضی گفتهاند آنها امت پیامبرند، اگر این واژه را بر معنی اول حمل کنیم، آل پیامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) تنها آنها هستند، و اگر به معنی امت که دعوت او را پذیرفتند بدانیم بازهم خویشاوندان نزدیک رسول خدا آل او محسوب میشوند، بنابراین به هر تقدیر آنها آل هستند و اما غیر آنها در لفظ «آل» داخلند یا نه؟ محل اختلاف است».[7]
وی در ادامه با استدلال به چند آیه از قرآن ثابت میکند که (علی، فاطمه، حسن، حسین) ذی القربای پیغمبرند. بنابراین واجب است که به این چهار تن احترام کرد، زیرا از احترام فوقالعادهای برخوردار هستند. درنهایت فخر رازی سخنان خود را در محبت نسبت به اهلبیت با اشعار معروف شافعی پایان میدهد:
ان کان رفضا حب آل محمد فلیشهد الثقلان انی رافضی!!
اگر محبت آل محمد رفض و ترک است، همه جن و انس شهادت دهند که من رافضیم![8]
با توجه به آیات و روایات در کتب معروف و مشهور شیعه و سنی، محبت آل محمد (صلی الله عليه و آله و سلم)، یعنی محبت علی و فاطمه و حسن و حسین بر هر فردی واجب است، زیرا راه اختصاصی رسیدن به معبود، محبت اهلبیت است. با این وجود «البانی» وهابی، که بغض اهلبیت در دل دارد، برای قبول نکردن این حدیث، زمخشری را متهم به ضعف در حدیث میکند، تا از این طریق مقبولیت این حدیث را خدشهدار کند. او در ذیل این روایت مینویسد: «بر اهل علم پوشیده نیست که زمخشری در حدیث مثل غزالی است و نمیتوان به احادیث این دو اعتماد کرد، زیرا این دو نفر از علم حدیث بیگانه هستند و احادیث ضعیف و موضوع در تفسیر زمخشری فراوان است».[9]
در پاسخ این افراد باید این آیه قرآن را خواند که «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ.[بقره/10] در دلِ آنان بیماری است، پس خدا بر بیماریشان افزود، و برای آنان در برابر آنچه همواره دروغ میگفتند، عذابی دردناک است».
پینوشت:
[1]. ابن بابویه، امالی، کتابچی، تهران، 1376 ش، ص 77
[2]. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی (عج) موجود موعود، اسراء، قم، ص 77
[3]. زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407 ق، ج 4، ص 220
[4]. «قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلم: «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا، ألا و من مات علی حب آل محمد مات مغفورا له، ألا و من مات علی حب آل محمد مات تائبا، ألا و من مات علی حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الإیمان، ألا و من مات علی حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة، ثم منکر و نکیر، ألا و من مات علی حب آل محمد یزف إلی الجنة کما تزف العروس إلی بیت زوجها، ألا و من مات علی حب آل محمد فتح له فی قبره بابان إلی الجنة، ألا و من مات علی حب آل محمد جعل اللّه قبره مزار ملائکة الرحمة، ألا و من مات علی حب آل محمد مات علی السنة و الجماعة، ألا و من مات علی بغض آل محمد جاء یوم القیامة مکتوب بین عینیه: آیس من رحمة اللّه، ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافرا، ألا و من مات علی بغض آل محمد لم یشم رائحة الجنة»؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407 ق، ج 4، ص 220،221
[5]. فخررازی، مفاتیح الغیب، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1420 ق، ج 27، ص 595؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، دارالثعب، قاهره، ج 16، ص 23؛ حقی به روسوی اسماعیل، تفسیر روح البیان، دارالفکر، بیروت، ج 8، ص 311، ابن عربی، تفسیر ابن عربی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1422 ق، ج 2، ص 231،232
[6]. «و لا شک أن فاطمة و علیا و الحسن و الحسین کان التعلق بینهم و بین رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلّم أشد التعلقات و هذا کالمعلوم بالنقل المتواتر فوجب أن یکونوا هم الآل». فخررازی، مفاتیح الغیب، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1420 ق، ج 27، ص 595
[7]. «و أیضا اختلف الناس فی الآل فقیل هم الأقارب و قیل هم أمته، فإن حملناه علی القرابة فهم الآل، و إن حملناه علی الأمة الذین قبلوا دعوته فهم أیضا آل فثبت أن علی جمیع التقدیرات هم الآل، و أما غیرهم فهل یدخلون تحت لفظ الآل؟ فمختلف فیه». فخررازی، مفاتیح الغیب، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1420 ق، ج 27، ص 595
[8]. فخررازی، مفاتیح الغیب، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1420 ق، ج 27، ص 595
[9]. «فإن أهل العلم یعلمون أن الزمخشری فی الحدیث کالغزالی؛ لا یوثق به هما فی الحدیث؛ لأنهما غریبان عنه، فکم من أحادیث ضعیفة وموضوعة فی تفسیره». البانی، سلسلة الأحادیث الضعیفة والموضوعة وأثرها السیئ فی الأمة، دار المعارف، الریاض، 1412 ق، ج 10، ص 579
افزودن نظر جدید