فرقه ناجیه در کلام پیامبر اکرم (ص)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآن در موارد متعددی، امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از اختلاف بر حذر داشته است «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ.[انفال/46] و فرمان خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع و کشمکش نکنید، تا سست نشوید، و قدرت و شوکت شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!»
بر این اساس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همواره امت را بهسوی وحدت فرا میخواند و از خطر تفرقه برحذر میداشت و محور وحدت را نیز در کلام خود بیان مینمود.
اما بااینوجود میدانست که امتش سرانجام به جهت پیروی از هوا و هوسها متفرق خواهد شد، ازاینرو فرمود: «قوم بنیاسرائیل به 71 فرقه منشعب شدند و امت من به 72 فرقه منشعب خواهند شد و همه آنها در آتش هستند، جز یک فرقه. پرسیدند: یا رسولالله آن فرقه نجات یافته کیست و چه ویژگیهایی دارد؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: آن فرقه، با جماعت همراه است؛ سپس حضرت دستش را بست و فرمود: «وَ اعْتَصِمُوا بحبل اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا.[آلعمران/103] همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید واز یکدیگر جدا نشوید».[1]
اکنون پرسش این است، بنا بر فرمایش رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرقهی همراه با جماعت، که از آتش جهنم نجات مییابد کدام است؟
بر اساس روایات منقول از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گروهی جزو جماعت شمرده میشوند، که اولاً به قرآن تمسک کنند و ثانیاً امامی برای جماعت خود داشته باشند. حدیث ثقلین که بهصورت متواتر از شیعه و سنی نقلشده گویای این مطلب است. حضرت در این حدیث میفرماید: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی، أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الآخَرِ: کِتَابُ اللهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الأَرْضِ. وَعِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی، وَلَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا.[2] پیامبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله) فرمود: من بعد از خودم برای شما چیزی گذاشتهام تا مادامی که متمسک به آن باشید، هرگز گمراه نخواهید شد و آن چیز، کتاب خدا و عترت من میباشد، که یکی از دیگری بزرگتر است. کتاب خدا طنابی است کشیده شده از آسمان تا زمین و عترت من، اهل بیتم هستند. این دو از هم جدایی ندارند تا نزد حوض کوثر بر من وارد شوند (کنایه از اینکه قرآن و عترت تا روز قیامت در میان شما وجود دارند و هیچ وقت جدای از هم نخواهند بود.) پس ببینید چگونه مرا در این دو حفظ خواهید کرد».
مسلم در صحیح خود (دومین کتاب اهل سنت ازنظر اعتبار)، از زید بن ارقم چنین نقل میکند: «روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در کنار آبی به نام «خُمّ» که میان مکه و مدینه قرار دارد ایستاد و پس از ستایش خدا و نصیحت مردم چنین فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است مأمور خدای، به سراغ من بیاید و ندای او را لبیک بگویم. من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم، نخستین آنها کتاب خداست که در آن هدایت و نور است. کتاب خدا را بگیرید و به آن چنگ بزنید. دومی اهلبیت من: «أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فی أهل بَیْتی! أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فی أهْل بَیْتی! أُذَکِّرُکُمْ اللهَ فی أهْل بَیْتی»: خدا را به یاد داشته باشید درباره آنان، خدا را به یاد داشته باشید درباره آنان، خدا را به یاد داشته باشید درباره آنان، (این جمله را سه بار تکرار فرمود).[3] نسائی نیز همین حدیث را با همین عبارت تکرار میکند.[4]
با دقت در این روایات بهدست میآید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بههنگام بیان مفهوم «حبل» که همانا قرآن است آن را در کنار عترت بیان نموده و تصریح فرمودند: هر کس به هردوی آنها تمسک نماید گمراه نمیگردد و فقط قرآن را ذکر ننمود و این نکتهای است که شایسته دقت است، تا علل تفرقه مشخص گردد زیرا با اینکه همهی مسلمانان به وجود قرآن معتقدند، اما میبینیم که با یکدیگر اختلاف دارند، پس معلوم میشود که سرّش در رها نمودن ثقل دیگر، یعنی عترت، اهلبیت میباشد. با توجه به این روایات سرّ سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) معلوم میشود که تنها فرقهای اهل نجات خواهد بود، که به هر دو ثقل تمسک جوید.
پینوشت:
[1]. «قال رسولالله صلی الله علیه و سلم: إن بنی إسرائیل افترقت علی إحدی و سبعین فرقة، و إن أمتی ستفترق علی اثنین و سبعین فرقة کلهم فی النار إلا واحدة". قال: فقیل یا رسولالله، و ما هذه الواحدة؟ قال: فقبض یده و قال:" الجماعة" وَ اعْتَصِمُوا به حبل اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، دارالمعرفه، بیروت، 1412 ق، ج 2، ص 22؛ سیوطی، الدرر المنثور فی تفسیر الماثور، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، قم، 1404 ق، ج 2، ص 60
[2]. ترمذی، سنن ترمذی، دارالغرب الاسلامی، بیروت، 1988، ج 6، ص 133
[3]. «ثُمَّ قَالَ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ -صلی الله علیه وسلم- یَوْمًا فِینَا خَطِیبًا بِمَاءٍ یُدْعَی خُمًّا بَیْنَ مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَی عَلَیْهِ وَوَعَظَ وَذَکَّرَ ثُمَّ قَالَ «أَمَّا بَعْدُ أَلاَ أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ یُوشِکُ أَنْ یَأْتِیَ رَسُولُ رَبِّی فَأُجِیبَ وَأَنَا تَارِکٌ فِیکُمْ ثَقَلَیْنِ أَوَّلُهُمَا کِتَابُ اللَّهِ فِیهِ الْهُدَی وَالنُّورُ فَخُذُوا به کتاب اللَّهِ وَاسْتَمْسِکُوا بِهِ». فَحَثَّ عَلَی کِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِیهِ ثُمَّ قَالَ «وَأَهْلُ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی». مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دارالجیل بیروت، ج 7، ص 122
[4]. نسائی، سنن النسائی، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1411 ق، ج 5، ص 51
افزودن نظر جدید