سلفیت و وهابیت
پذیرش مسئولیت در حکومتهای ستمگر، همیشه با رویکرد میل به ظالمین نیست؛ روایات متعددی دلالت بر جواز مسئولیت از طرف سلطان ستمگر میکند؛ همچنین همیشه حضور در یک حکومت، به معنای تأیید آن حکومت و حاکم نیست؛ بنابراین به راحتی حضور سلمان و عمار در حکومت خلفا قابل توجیه است.
امیرالمؤمنین جهت حفظ دين، که وظيفه خود میدانستند، همچنین دفاع از مظلوم، و اسلام، در زمان خلفا مشورت داده و همکاری میکردند؛ این همکاریها نشان از تأیید خلفا نیست؛ بلکه ایشان به وظیفه خود در قبال اسلام و مسلمانان عمل میکردند.
یکی از مسائلی که وهابیت تکفیری با اهل سنت مخالفت میکنند این است که وهابیت تکفیری میگویند خداوند متعال در بالای عرش و در آسمان است، ولی اهل سنت اعتقاد دارند خداوند متعال بدون جهت و مکان است و لازمه اینکه خداوند در آسمان و بالای عرش باشد این است که خداوند جسم باشد و محتاج به عرش باشد.
بدعت مسالهای متناقض در پیروان مکتب خلفا است که گاهی آن را تا 5 مورد نیز حتی تقسیمبندی کردهاند؛ بدعت همواره ابزاری برای سرکوب کردن مخالفان در مذهب اهل سنت بوده است و امروز تمام قد در اختیار سلفیت و فرزند ناخلفش یعنی وهابیت قرار گرفته که با استفاده از آن، حکم به قتل و کشتار مسلمانان میدهند.
وهابیت تکفییری بدعتی را در دین ایجاد کردند و میگویند مشرکین در ربوبیت موحد بودند، در حالیکه آیات زیادی تصریح دارد که مشرکین در ربوبیت مشرک بودند؛ از طرف دیگر آنها میگویند توحید اسماء و صفات داخل در توحید ربوبی است و مشرکین دارای توحید اسماء و صفات نبودند؛ لذا این تناقضی است که آنها دچار شدند.
وهابیت تکفیری به پیروی از محمد بن عبدالوهاب خارجی، ادعا دارند که شیعیان کل صحابه را سب و لعن میکنند، در حالیکه خود محمد بن عبدالوهاب ابوبکر و عمر را جزء ارباب من دون الله میآورد وتبعیت از من دون الله را شرک میداند؛ از طرف دیگر، ربیع مدخلی تکفیری حب صحابه را جزء اصول دین میداند؛ بنابراین باید طبق بیان ربیع مدخلی، محمد بن عبدالوهاب کافر باشد.
متاسفانه شبکههای وهابی به گونهای وانمود میکنند که گویا شیعیان، اهلسنت را ناصبی دانستهاند. این در حالی است که با مراجعه به کتب اهلسنت، خود ایشان به علمای خود همچون بخاری و ذهبی نسبت نصب دادهاند و ایشان را ناصبی دانستهاند.
یکی از بدعتهایی که وهابیت تکفیری ایجاد کرده است و خلاف آیات و روایات انجام دادند این است که آنها مشرکین را در شرک ربوبی تطهیر کردند و قائل هستند مشرکین در ربوبیت موحد هستند، ولی در عبودیت مشرک بودند، در حالیکه توحید ربوبی و الوهی (عبادی) جدای هم نیست.
ذبح و قربانی مثل سجده، جزء اعمالی است که ذاتاً عبادت شمرده نمیشود، بلکه نیت الوهیت و ربوبیت در عبادی بودن این دسته از اعمال دخیل است؛ لذا ذبح حیوان برای تعظیم کعبه و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مهمان یا ولیمه ازدواج و ... جایز و بلکه سنت است؛ چون روایات متعددی در این رابطه داریم، بر خلاف وهابیت تکفیری که این ذبح را شرک میدانند.
ابراهیم الجبهان وهابی با دروغگویی و افترا بستن به مذهب شیعه و با نشان دادن بغض و کینهی خود نسبت به امام حسین (علیهالسلام)، ادعا میکند شیخ طوسی با ذکر حدیثی در کتاب مصباح المتهجد خود، قبولی نماز را به شرط سجده بر تربت سیدالشهداء میداند؛ در حالیکه روایت را تحریف کرده و مقداری به آن افزوده است.
ابن تیمیه حرانی همچون امویها معتقد است در قیام امام حسین (علیهالسلام) مفسده بوده است و اگر در شهر خودش نشسته بود و دست به قیام نمیزد، این همه مفسده یه وجود نمیآمد؛ در مقابل علمای اهل سنت قائل هستند قیام امام حسین (علیهالسلام) حق و موافق شرع بوده است و قیام امام (علیهالسلام) موجب ظهور فسق یزید شده است.
گِل مالی کردن خود در عزاداری حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) طبق فتوای مراجع و کلیات برخی روایات، منعی ندارد؛ مگر اینکه از حالت عادی خود خارج شده و سبب وهن مذهب و عزاداری شود.
شیعیان امیرالمومنین (علیهالسلام) در عزاداری خود به سیره اهل بیت (علیهمالسلام) عمل میکنند، همانند امام سجاد (علیهالسلام) که بیست یا چهل سال بر پدر غریبشان گریه میکردند و زنان بنیهاشم نیز در طول سالیان دراز عزادار بودند.
وهابیون تکفیری اموری همچون سفر برای زیارت قبور، تبرک به آثار صالحین، دعا نزد قبر، قرائت قرآن، مجلس ختم و ... را بدعت میدانند و کسیکه چنین کاری را بکند، لقب قبوری به او میدهند؛ اما با مراجعه به تاریخ مرگ ابن تیمیه و نحوه غسل و دفنش که شاگردان او نقل کردند مشخص میگردد مردم، بسیاری از همین کارها را در حق ابن تیمیه انجام دادند.