آتش پرستی زرتشتیان در شاهنامه
برخی می گویند فردوسی در شاهنامه گفته که زرتشتیان آتش پرست نبودند، بلکه آتش را قبله خود میدانستند. در پاسخ میگوییم: اولاً: به گواهی شاهنامه پژوهان بزرگ، این ابیات الحاقی هستند. ثانیاً: مربوط به ایرانیان پیش از زرتشت هستند (نه زرتشتیان) و اما درباره زرتشتیان، فردوسی به روشنی آنها را آتش پرست نامیده است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امروزه زرتشتیان ادعا می کنند که ما آتش پرست نیستیم، بلکه آتش، فقط قبلهی ماست. لیکن منابع اوستایی و پهلوی نشانگر این هستند که آنان آتش را به صورت ویژه پرستش میکنند، آتش را در کنار اهورامزدا و به عنوان مظهر او میستایند و آن را پسر اهورامزدا میدانند. منابع فراوان دینی و تاریخی گویای این هستند که زرتشتیان در گذر تاریخ، به معنی واقعی، آتش را پرستش میکردند؛ چنان که در اَوِستا و دیگر متون زرتشتی آمده که آتش، پسر اهورا مزدا است و همین امر سبب شد که ایرانیانِ مسلمان شده، زرتشتیان را «آتش پرست» بنامند، حتی بزرگان و فرهیختگان ایران زمین؛ از جمله ابن سینا، عطار نیشابوری، سعدی، نظامی گنجوی، فخرالدین رازی، سهروردی و... زرتشتیان را این گونه خطاب نمودند.[1]
اما برخی از هموطنان، با ارائه چند بیت، مدعی هستند که حکیم ابوالقاسم فردوسی، زرتشتیان را آتشپرست نمیدانست، بلکه کوشید که این نسبت را از آنان دور کند. در پاسخ میپرسیم: حکیم فردوسی، کِی و کجا چنین کرد؟
پاسخ میدهند: فردوسی در داستان هوشنگ پیشدادی و پیدایش جشن سده چنین گفت:
نیا را همی بود آیین و کیش
پرستیدن ایزدی بود پیش
بدانگه بُدی آتش خوبرنگ
چو مر تازیان راست محراب سنگ
مپندار که آتش پرستان بُدند
پرستنده پاک یزدان بُدند.
این هموطنان میگویند: در این ابیات، فردوسی به روشنی گفته که زرتشتیان، آتش پرست نبودند، بلکه آتش را قبله خود میدانستند، همان گونه که تازیان، سنگ (کعبه) را قبله خود میدانستند.
در پاسخ میگوییم:
- فریدون جنیدی، دو بیت نخست (نیا را همی... محراب سنگ) را الحاقی نامیده و از جهت وزن و محتوا آن را «نا دَرخور» خوانده است؛ (یعنی ناشایست). اما بیت سوم (مپندار که... پاک یزدان بُدند) را اصلاً ندیدم که ذکر کند.[2]
- جلال خالقی مطلق، این بیت نخست را در حاشیه (گویا به عنوان شعری مشکوک) ذکر می کند، نه در متن شاهنامه:
پرستیدن ایزدی بود کیش
نیا را همین بود آیین پیش
چو مر تازیان راست محراب سنگ
بدانگه بُدی آتش خوبرنگ
اما بیت دوم (مپندار که آتش پرستان بُدند، پرستنده پاک یزدان بُدند) را ندیدم که آقای خالقی مطلق ذکر کنند.[3]
پس مسئله مهم درباره این ابیات این است که کفهی جعلی و الحاقی بودن آن سنگینتر از حقیقی بودن آن است.
اما نکته دیگر اینجاست که این سروده، ربطی به زرتشتیان ندارد، بلکه مربوط به هوشنگ است. هوشنگ هم هزاران سال پیش از زرتشت زندگی میکرد؛ یعنی این ابیات اگر واقعی باشد و اگر بپذیریم که سرودهی فردوسی باشد، در این صورت مربوط به ایرانیانِ پیش از زرتشت است، نه زرتشتیان.
همچنین میبینیم که حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، بارها زرتشتیان را با صفت «آتش پرست» مورد خطاب قرار داده است.
پینوشت:
[1]. بنگرید به: «جایگاه آتش در دین زرتشتی» و «چه کسانی زرتشتیان را آتش پرست نامیدند؟»
[2]. فریدون جنیدی، ویرایش شاهنامه فردوسی، تهران: بنیاد نیشابور، نشر بلخ، 1385، ج 1، ص 46.
[3]. ابوالقاسم فردسی، شاهنامه، تصحیح جلال خالقی مطلق، دفتر یکم، نیویورک، 1366، ص 30.
[4]. بنگرید به: «چه کسانی زرتشتیان را آتش پرست نامیدند؟»
دیدگاهها
saman
1403/07/01 - 05:33
لینک ثابت
کانال «باستاننامه» پیرامون
افزودن نظر جدید