کارلوس کاستاندا کیست؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کارلوس کاستاندا (Carlos Castaneda) مروج عرفان ساحری و بنیانگذار شمنسیم (طریقه جادوگری سرخپوستان) جدید است؛ وی اهل مکزیک بوده که در رشته انسانشناسی وارد دانشگاه کالیفرنیا شد و در نهایت در سال 1970 میلادی مدرک دکترای خود را دریافت کرد.
کاستاندا وقتی در دوران دانشجویی به شمنیسم علاقه پیدا کرد، شروع به آموزش و مطالعه در مورد شمنیسم کرد؛ وی به مقتضای مطالعات گیاهان (در رشتهی گیاهشناسی قومی) با سرخپوستی به نام «دون خوآن» آشنا شد، دون خوآن یک شمن (جادوگر) بود. این پیرمرد یک شمن در میان قبائل سرخ پوست بود و کاستاندا با شاگردی وی اطلاعات زیادی را نزد خوآن آموخت.
کاستاندا در حین مطالعه میدانی و عینی، متوجه شد که در حال مطالعه بر روی خود میباشد؛ کاستاندا، تحت هدایت دون خوآن، خود موضوع مطالعه خود شد. در اوایل کار، کاستاندا از گیاهان روانگردان برای ایجاد تجربههای ماورائی استفاده میکرد؛ اصطلاحاً مصرف گیاهان مخدر برای گسترش ذهن او تجویز شده بود؛ البته بعدها به علت آسیبهایش، استفاده از این مواد متوقف شد.
تجربیات اولیه او از شمنیسم و عوامل روانگردان، مبنای اولین کتاب کارلوس کاستاندا «آموزشهای دون خوان: طریقت آگاهی در مکتب سرخپوستان یاکی» شد؛ برخی انتشارات از چاپ این کتاب خودداری کردند اما در نهایت این اثر کارلوس کاستاندا از سوی انتشارات دانشگاه کالیفرنیا منتشر شد. کتاب دومی که کاستاندا منتشر کرد به نام «حقیقتی دیگرگون» بود. سومین کتاب کارلوس کاستاندا نیز با نام «سفر به دیگر سو» منتشر شد؛ این کتاب به عنوان پایاننامه دکترای او در دپارتمان مردمشناسی دانشگاه کالیفرنیا پذیرفته شد[1] و چندین کتاب دیگر نیز منتشر کرد، برخی محققان مدعی هستند که این سه کتاب کاستاندا روایتهای او از تجارب شمنی است و بقیه کتابهایش با تخیل همراه بوده است تا واقعیت.
کاستاندا مدعی بود ابتدا با مصرف مواد مخدر تجاربی از ارتباط با عالم ماوراء کسب کرده و این کار، بخشی از مرحله اول آموزش بودهاند، اما دون خوآن بعدها به کاستاندا آموخت که بدون مواد مخدر هم میشود به همان نتایج دست یافت.
کتابهای کاستاندا محبوبیت زیادی پیدا کرد و خودش مشهور شد؛ در این کتابها، کارلوس کاستاندا تجربیات خود از سرخپوستان یاکی را با ادبیات همه فهم و زیبا بیان میکرد؛ نقطه عطفی که در آثار کاستاندا مشهور است، ادعای ارتباط او با عالم و باطن این جهان بوده؛ البته عالمی مملو از توهم و خیال.
بخشی از ادعاها و داستانهایی که کاستاندا از تجارب ماورائی خود بیان کرده، به اذعان شاگردان و محققان، واقعیت نداشته است، اما بخشی از این داستانها ریشه در واقعیت دارند، وی مدعی بود مهارت شیفتینگ ( زندگی در وضعیت و بعد دیگر جهان) را تجربه کرده و به دیگران نیز آموزش داده است؛ اما این دنیای ماورائی سراسر مملو از انحراف بوده؛ عالمی که جادوگران از آن تعریف میکنند، غالباً دنیای الهی نیست.
کارلوس کاستاندا در سال 1998 میلادی به دلیل عوارض ناشی از بیماری سرطان درگذشت، اما آموزهها و کتابهای وی در حال نشر بوده و در ایران چندین دهه است که کتابهای وی ترجمه و منتشر شده؛ همچنین برخی افراد با برگزاری دورههای آموزشی، آموزههای شمنی را به مخاطبان ایرانی یاد میدهند؛ آموزههای شمنی همان سحر و جادوگری بوده و مخالف آموزههای دینی است. البته در گذشته آموزههای شمنیسم حول محور کسب قدرت و تغییر در برخی موجودات هستی بوده است؛ اما شاگردان کاستاندا، نمیخواهند با شمنیسم به تغییر هستی و کنترل دیگران دست بزنند؛ آنها مدعی خودشناسی و ایجاد آگاهی و رسیدن به درک بالا برای خودشان هستند. شمنیسم مدرن یک خودشناسی جدید است که جهان بینی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد.
خودشناسی و آموزههائی که موافق فطرت الهی و وجدان درونی نباشد و با عقل و آموزههای دینی تأیید نشود، مسیری انحرافی است.
پینوشت:
[1]. سایت کتابره، تیتر مطلب: زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای کارلوس کاستاندا
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید