کارلوس کاستاندا و عرفان سرخپوستی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عرفان ساحری حرکتی است نامیمون و البته تلاشی است نافرجام، برای زنده نمودن سنتهای جادویی جهت تکمیل پازلی که شیطانگرایان برای برگرداندن آیینهای ضد توحیدی شروع نمودهاند و فریبی است که با نام عرفان و معنویت آغاز گردیده بلکه پیامبر درونی انسانها ( عقل ) را از عرصه تدبیر حیات معنوی بشر کنار بزنند تا در نهایت بتوانند آیینهای شیطانی را به عنوان جایگزین ادیان الهی به عنوان دین واحد دهکده جهانی بر جهان حاکم کنند.
از جمله عرفانهای نوظهور در کشور عرفان سرخپوستی است که از آن به عرفان ساحری هم یاد میشود. در دهه اخیر کتابهایی با نام این مسلک در کشور ترجمه و چاپ گردید.
موسس این جریان « کارلوس سزار سالوادور آراندا کاستاندا » است که ۱۲ کتاب از وی به فارسی موجود است. آنچه وی تحت عنوان عرفان سرخپوستی نگاشته است همه آموزشها و تعلیماتی است که کاستاندا از استاد خود « دون خوان » فراگرفت.
قبل از آثار کاستاندا جهان با عرفان سرخپوستی آشنایی نداشت. وی با تالیف کتابهایی علاوه بر توضیح و تبیین یکی از روشهای جدید معنویتگرا، قدمی در جهت معرفی ادیان قدیمی امریکا به جهانیان برداشت.
این مکتب از نظر جغرافیایی به بومیان آمریکا مربوط میشود و خاستگاه آن قاره آمریکا بخصوص کشور مکزیک است که ریشه در آیین قدیمی تولتک دارد. [۱] مردمان اصیل امریکا در نگاه دینی خود دستهای از نیروهای فوق طبیعی و قدرتهای طبیعی را در تغییر و تحولات عالم موثر میدانند گروهی از ایشان بر این باورند که ارواح خدایان گوناگون در هستی ایفای نقش میکنند. توجه خاص آنها به « طبیعت » و قدرت و درک و شعور طبیعت و نیروهای برآمده از آن، باعث شده که ادیان بومی آمریکا « جانگرا » شناخته شوند.
زندگی و شخصیت:
از گفتنیهای عرفانهای نوظهور، عدم اطلاع دقیق بر جزئیات زندگی پارهای از سردمداران این جنبشهاست. همچنان که زندگی افرادی همچون ماهاریشی ماهش، پال توئیچل در هالهای از ابهام قرار دارد، در مورد کارلوس کاستاندا هم گزارشها و اختلاف نظرهای مختلفی در مورد مکان تولد و تربیت وی وجود دارد، وی خود را متولد ۱۹۳۵ در سائوپائولو در برزیل معرفی کرده است [۲] اما اسناد رسمی مهاجرت آمریکا حکایت از این دارد که وی متولد پروست، پدر وی مدعی است که هیچ علاقهای به مکاتب رازگونه نداشته اما همسر سابقش گفته که تنها موضوعی که در مورد آن با هم گفتوگو میکردیم « آیینهای رازگونه » بوده است . کاستاندا همچنین ادعا کرده که پدرش استاد ادبیات بوده است اما مجله تایم پدر کاستاندا را طلا ساز معرفی کرده است. [۳] کاستاندا در جوانی به آمریکا مهاجرت نمود و به عنوان شهروند آمریکایی در دبیرستان هالیوود دیپلم خود را اخذ نمود و در آن جا دورههای مختلف هنری، روزنامهنگاری و ادبیات را طی کرد.
وی در سال ۱۹۶۰ با زنی که ۱۴ سال از وی بزرگتر بود ازدواج کرد که در مدت کوتاهی به جدایی منجر گردید. [۴] کاستاندا در سال ۱۹۹۸ به علت سرطان کبد در لوس آنجلس در گذشت.
کاستاندا که در رشته مردم شناسی مشغول تحصیل بود جهت تکمیل پایاننامه خود در مورد گیاهان توهم زا به مکزیک مسافرت کرد [۵] و از طریق یکی از دوستانش با فردی به نام « دون خوان » آشنا شد. این آشنایی باعث شد ارتباط عمیق شاگردی، استادی بین وی و دون خوان برقرار شود که قریب دو دهه به طول انجامید. بعدا کاستاندا از طریق دون خوان با جادوگر دیگری به نام « دون خونارو » آشنا شد که او هم بر افکار کاستاندا تاثیر شایانی گذاشت . در مورد دون خوان غیر از نوشتههای کاستاندا هیچ اطلاع دقیقی و هیچ سند معتبری از جمله کتاب، فیلم، عکس، صدا در دست نیست. [۶]
بعضی از پژوهشگران وجود « دون خوان » را مورد تردید قرار دادهاند و پارهای دیگر از اساس وجود او را انکار کردهاند . آنها دون خوان را محصول توهمات و خیال پردازیهای کاستاندا شمردهاند. به گمان ایشان دون خوان ساخته و پرداخته خیالات کاستاندا بود و بس.
به گفته کالوس کاستاندا، دون خوان در جوانی تحت نظر یک استاد ساحری درآمد و در حلقه مریدان وی جای گرفت. در آن حلقه که تعدادی زن و مرد حضور داشتند، دون خوان به تدریج تا مقام « ناوال » پیش رفت. ناوال لقبی است که به اساتید برجسته مرام ساحری گفته میشود. در همین ایام بود که کاستاندا به حلقه شاگردان دون خوان وارد میشود.
کتابهای کارلوس کاستاندا که مراحل کار آموزی وی نزد دون خوان است حاوی تعلیماتی است که دون خوان تحت نام عرفان و کشف و شهود به شاگردان وفادارش کاستاندا یاد داده است. کاستاندا در جای جای آثارش از مراودات خود با دون خوان گزارش لحظه به لحظه ارائه داده است. [۷]
گفتههای کاستاندا غیر از دستورات دون خوان، بسیاری از اعتقادات آیین تولتک که یکی از آیینهای بومیان آمریکاست را در خود دارد. [۸] در نوشتههای کاستاندا به کسی که در آیین ساحری جهت معرفت درونی و کشف و شهود گام بر میدارد « سالک مبارز » خطاب میشود. به تعبیری وی « راه سالکان مبارز شکلی از همواره زیستن در مبارزه طلبی بودن است، تعریف دقیق ندارد. رفتار سالک مبارز، اندیشه، خط مشی، استقامت انتخاب و موثقترین راه در هر عمل است » [۹]
پینوشت:
[1]. ـ تولتکهای عصر جدید ، ویکتور سانچس، ترجمه مهران کندری، ص ۲۷
[2]. کارمینا فورت، گفت و شنودی با کارلوس کاستاندا، ص ۴۰
[3]. حقیقتی دیگر، کاستاندا، ترجمه ابراهیم مکلا، ص دو
[4]. مارگارت دانیان، سفر جادویی با کاستاندا، ص ۸۰
[5]. آموزشهای دون خوان، مهران کندری، ص ۹
[6]. آموزشهای دون خوان، کارلوس کاستاندا، ترجمه مهران کندری، ص ۱۱ و ۱۴
[7]. آموزشهای دون کارلوس، ویکتور سانچس، ترجمه مهران کندری، ص ۱۲
[8]. همان، ص ۳۳
[9]. آموزشهای دون کارلوس، کندری، ص ۵۲
[10]. کاوشی در معنویتهای نوظهور، ص 449 - 452
ادامه دارد...
دیدگاهها
m2013
1395/07/30 - 16:09
لینک ثابت
مطلب شما در کانال نقد
افزودن نظر جدید