بدعت و تناقضات آشکار در مکتب سقیفه

  • 1400/06/08 - 10:20
بدعت مساله‌ای متناقض در پیروان مکتب خلفا است که گاهی آن را تا 5 مورد نیز حتی تقسیم‌بندی کرده‌اند؛ بدعت همواره ابزاری برای سرکوب کردن مخالفان در مذهب اهل سنت بوده است و امروز تمام قد در اختیار سلفیت و فرزند ناخلفش یعنی وهابیت قرار گرفته که با استفاده از آن، حکم به قتل و کشتار مسلمانان می‌دهند.

خلاصه مقاله
بدعت، به معنای ایجاد کردن چیزی در دین، بعد از آن‌که دین کامل شده باشد، است. ابن‌تیمیه، بدعت‌گذار در دین را واجب‎‌القتل می‌داند ودر این حکم، اجماع و اتفاق تمامی مسلمانان را اعلام می‌کند. در صحیح مسلم که معتبرترین کتاب حدیثی اهل‌سنت است، به نقل از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هر بدعتی را ضلالت و گمراهی می‌دانند و ابن‌فوزان، مفتی وهابی لجنه‌ی عربستان، تقسیم بدعت به حسنه و سیئه را نیکو نمی‌داند و معتقد است هیچ دلیلی برای تقسیم آن به دو قسم وجود ندارد؛ اما با این اقرارها و اعتقادات آشکار، سؤال پیش می‌آید که حکم بدعت‌گذار در دین چیست؟ و آیا تبعیت از انسانی که در ضلالت است، وجوب دارد؟

متن مقاله
بدعت واژه‌ای بسیار پرکاربرد برای وهابیت است که به وسیله‌ی آن هر مذهب و گروهی را که مخالف با عقاید خود بدانند، به راحتی محکوم به کفر و یا قتل می‌کنند و به او برچسب بدعت‌گذار در دین و یا سنت می‌چسبانند؛ بنای تفکر وهابیت، بر اساس جمود فکری محضی است که در آن، هر کس و یا هر تفکری که مخالف مبانی آنان باشد، محکوم به مرگ و یا شرک می‌شود، اما همین گروه، هر جا که مطلبی موافق عملشان باشد، ولی مخالف با گفتارشان باشد، سریعاً به توجیه روی می‌آورند.
اما در ابتدا باید دید بدعت به چه معنا است؟ ابن‌منظور، لغت شناس معروف، معنای بدعت را این‌چنین می‌نویسد: «بدعت، یعنی ایجاد کردن و اضافه کردن در دین، بعد از آن‌که دین کامل شد.»[1]
اگر از ابن‌تیمیه حرانی، تئورسین وهابیت، در مورد بدعت سؤال شود که حکم بدعت‌گذار در دین چیست؟ او پاسخ تندی را برای بدعت‌گذار در دین می‌دهد. ابن‌تیمیه می‌نویسد: «کسی‌که دیگران را به یک بدعتی دعوت کند، به نظر تمام مسلمان‌ها، باید مجازات شود و مجازات او این است که یا باید کشته شود و یا باید با کمتر از کشتن، مجازات شود.»[2]
حتی مسلم به نقل از رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) انواع بدعت و بدعت‌گذار در دین را مذمت می‌کند و می‌نویسد:
«پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: اما بهترین سخن، کتاب خداست و بهترین هدایت‌گر، هدایت محمد است، و بدترین امور، مسائل تازه اختراع شده است و هر بدعتی گمراهی است.»[3]
به گواهی محدثین اهل سنت، بسیاری از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اهل بدعت در دین بودند و بدعت‌های گوناگونی را ایجاد کردند. بخاری در صحیح خود، چندین بدعت از اصحاب را بیان می‌کند. او می‌نویسد: «علاء بن مسيب از پدرش نقل مى‌كند كه براء بن عازب را ملاقات كردم و به او گفتم: خوشا به احوالت كه مصاحب پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودی و با آن حضرت در زير درخت بيعت كردی! براء بن عازب گفت: پسر برادرم! تو نمى‌دانى كه ما چه بدعت‌هايى را پس از پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)  ایجاد کردیم.»[4]
اما سؤالی در این‌جا پیش می‌آید که چگونه می‌شود به بعضی از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اقتدا کرد، در حالی‌که رسول خدا، اهل بدعت را اهل ضلالت معرفی کرده‌اند؟
شاید کسانی باشند که در برابر این شبهه به اعتقادات وهابیت، در جواب بگویند که بدعت دو گونه است و بدعت مذموم و سیئه مورد نهی پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است.
اما باید بدانند که صالح فوزان از مفتیان مشهور وهابیت، و عضو لجنه‌ی افتاء عربستان سعودی، درباره تقسیم‌بندی بدعت به بدعت حسنه و بدعت سیئه می‌نویسد:
«کسی‌که بدعت را به حسنه و سیئه تقسیم کرده است، هیچ دلیلی بر این تقسیم ندارد. چرا که تمام انواع بدعت‌ها سیئه هستند؛ زیرا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «تمام بدعت‌ها گمراهی است و هر گمراهی در آتش است» که این روایت را نسائی در سنن خود نقل کرده است، و مسلم هم در صحیح خود نقل کرده است، ولی عبارت «تمام گمراهی‌ها در آتش است» را ندارد.»[5]
در نتیجه بنا بر روایات اهل سنت و فتاوای ابن‌تیمیه و ابن‌فوزان، نباید از بدعت‌گذاران در دین حتی اگر از صحابه بیعت رضوان باشند و حتی اگر بیعت حسنه ایجاد کرده باشند، تبعیت کنیم؛ زیرا اهل آتش هستند و در جهنم به سر می‌برند و حکم دنیایی آنان، مرگ و دستور به کشتن آن‌ها است!
آیا وهابیت می‌گویند باید از صحابه بدعت‌گذار در دین، (که آتش مکان آن‌هاست) تبعیت کنیم؟ زیرا این حدیث را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) منتسب می‌کنند که فرمود: «اصحاب من هم‌چون ستارگان آسمانند؛ به هر کدام اقتدا کنید، هدایت مى‌شوید.»[6]
در پایان باید گفت چگونه کسانی‌که اهل آتش هستند می‌توانند هدایت‌گر به سمت بهشت باشند؟! باید پرسید اگر امروز ابن‌تیمیه زنده بود، آیا حکم به قتل اصحاب بدعت‌گذار در دین می‌داد، هرچند آن بدعت‌گذار کسی باشد که نماز تراویح را بدعت حسنه معرفی کرد، یا از اهل جهنم تبعیت می‌کرد؟!

پی‌نوشت:

[1]. لسان العرب، ابن منظور أنصاری رويفعى (متوفای 711هـ)، ج8، ص6، دار صادر، بيروت، چاپ سوم، 1414 هـ . «البِدْعةُ: الحَدَث وَمَا ابْتُدِعَ مِنَ الدِّينِ بَعْدَ الإِكمال»
[2]. مجموع الفتاوى، ابن تيميه حرانی (متوفای 728هـ)، ج35، ص414، محقق: عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، المدينة النبوية، المملكة العربية السعودية، 1416هـ. «و الدَّاعِي إلَى الْبِدْعَةِ  مُسْتَحِقٌّ الْعُقُوبَةَ بِاتِّفَاقِ الْمُسْلِمِينَ وَعُقُوبَتُهُ تَكُونُ تَارَةً بِالْقَتْلِ وَتَارَةً بِمَا دُونَهُ.»
[3]. صحيح مسلم، مسلم بن حجاج نيشابوری (متوفای 261هـ)، ج2، ص592، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار إحياء التراث العربی، بيروت. «حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى...  وَيَقُولُ[رسول‌الله ص]: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ خَيْرَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللهِ، وَخَيْرُ الْهُدَى هُدَى مُحَمَّدٍ، وَشَرُّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا، وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ»
[4]. صحيح البخاری، محمد بن إسماعيل بخاری (متوفای 256هـ)، ج5، ص125، محقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقی)، چاپ اول، 1422هـ . «حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِشْكَابَ، ... يَا ابْنَ أَخِي، إِنَّكَ لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. المنتقی من فتاوی الفوزان، ج16، ص1، فتوای شماره 94 . «ليس مع من قسَّم البدعة إلى بدعةٍ حسنة و بدعةٍ سيئةٍ دليلٌ؛ ... " وكل ضلالة في النار "»
الإرشاد إلى صحيح الاعتقاد والرد على أهل الشرك والإلحاد، صالح بن فوزان، ص245. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. الشريعة، أبوبكر محمد بن الحسين الآجری (متوفای 360هـ)، ج4، ص1690، دار الوطن - الرياض/ السعودية، 1420 هـ، چاپ دوم، تحقيق: دكتر عبدالله بن عمر بن سليمان الدميجی. «قال محمد بن الحسين رحمه الله : وقد روی عن النبی أنه قال: أصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم»

محمدجواد مهریار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.