نقد روایت جعلی مثنوی/اصحابی کَالنُّجُومِ (قسمت دوم)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خداوند متعال بعد از رحلت رسولخدا صلیاللهعلیهوآله، برای هدایت بشر، حضرات معصومین علیهم السلام را فرستاد تا بهوسیله آنها انسانها هدایت شوند؛ ولی اهلسنت چنین اعتقادی ندارند و برای جبران این نقیصه ناچار شدند قائل به اصل عدالت صحابه شوند.
جلالالدین مولوی در کتاب «فیه ما فیه» پیرامون اصل عدالت صحابه اشاره کرده و مینویسد: «عثمان رضیاللهعنه چون خلیفه شد بر منبر رفت، خلق منتظر بودند که تا چه فرماید خمش کرد و هیچ نگفت و در خلق نظر میکرد و بر خلق حالتی و وجدی نزول کرد که ایشان را پروای آن نبود که بیرون روند و از همدگر خبر نداشتند که کجا نشستهاند که به صد تذکیر و وعظ و خطبه ایشان را آنچنان حالت نیکو نشده بود... اینکه میفرماید مصطفی صلیاللهعلیهوآله: اصحابی کالنّجوم بایّهم اقتدیتم اهتدیتم، اینکه یکی در ستاره نظر میکند و راه میبرد، هیچ ستاره های سخن میگوید با وی؟ نی، الّا به مجرّد آنکه در ستاره نظر میکند راه را از بیراهه میداند و به منزل میرسد. همچنین ممکن است که در اولیای حق نظر کنی، ایشان در تو تصرّف کنند بیگفتی و بحثی و قال و قیلی، مقصود حاصل شود و تو را به منزل وصل رساند». [1]
اگر بخواهیم منظور از اصحاب را در این حدیث تمامی اصحاب بدانیم، به اعتقاد شیعه به معنی عصمت همه صحابه است که به دلیل اختلافات اساسی میان آنها قابل پذیرش نیست. همچنین این روایت با آیات و روایاتی که در آنها عمل برخی صحابه مذمت شده، سازگاری ندارد و لذا در نقد این روایت آثاری توسط علمای شیعه و اهلسنت نگاشته شده که به برخی از آنها اشاره می شود.
علمای شیعه طبق روایات حضرات معصومین علیهمالسلام، این روایت را اینگونه تفسیر کردهاند که تنها میتواند در مورد برخی از صحابه که بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله از مسیر او منحرف نشدند، صحیح باشد. محمّد بن موسی بن نصر رازی در تفسیر این روایت از پدرش نقل کرده که گفت: «سُئِلَ الرِّضَا (ع) عَنْ قَوْلِ النَّبِیِّ (ص): أَصْحَابِی کَالنُّجُومِ بِأَیِّهِمُ اقْتَدَیْتُمُ اهْتَدَیْتُمْ... فَقَالَ (ع) هَذَا صَحِیحٌ یُرِیدُ مَنْ لَمْ یُغَیِّرْ بَعْدَهُ وَ لَمْ یُبَدِّلْ»؛[2] «از حضرت رضا علیهالسلام از سخن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پرسیدند که فرموده است: «اصحابی کالنّجوم ... »، اصحاب من مانند ستارگان آسمانند، به هر کدام اقتدا کنید راه یابید. …امام علیهالسلام فرمود: این درست است، (و در این احادیث) مراد کسانی هستند که پس از او تغییر حال پیدا نکردند و در دین تغییر و تبدیل ندادند».
در روایتی دیگر که جناب صفار در کتاب «بصائر الدرجات» و شیخ صدوق در کتاب «معانی الأخبار» ذکر کردهاند، مصداق اصحاب در روایت را اهلبیت علیهمالسلام دانستهاند. اسحاق بن عمار از امام صادق سلاماللهعلیه و ایشان از نبی مکرم نقل کرده است که فرمود: «فَإِنَّمَا مَثَلُ أَصْحَابِی فِیکُمْ کَمَثَلِ النُّجُومِ فَبِأَیِّهَا أُخِذَ اهْتُدِیَ وَ بِأَیّ أَقَاوِیلِ أَصْحَابِی أَخَذْتُمْ اهْتَدَیْتُمْ وَ اخْتِلَافُ أَصْحَابِی لَکُمْ رَحْمَةٌ قِیلَ یَا رَسُولَاللَّهِ: وَ مَنْ أَصْحَابُکَ؟ قَالَ: أَهْلُبَیْتِی»؛ [3] «همانا مثل اصحاب من در میان شما، مانند ستارگان است. به هر کدام از اینها تأسی شود، باعث هدایت میشود و به هر کدام از سخنان اصحاب من تمسک کنید، هدایت میشوید و اختلاف اصحاب من مایه رحمت شماست. پرسیدند ای رسول خدا! اصحاب شما کیست؟ فرمود: اهلبیتم».
در نتیجه باید توجه داشت، حدیثی که مولوی نقل کرده و طبق آن همه اصحاب را عادل دانسته، طبق دیدگاه علمای اهلسنت جعلی است و طبق روایات شیعی مصداق اصحابی که همچون ستارگانند، اهلبیت علیهمالسلام هستند؛ پس کلام جلالالدین محمد بلخی طبق هر دو مذهب باطل است.
پینوشت:
[1]. مولانا جلالالدین محمد بلخی (مولوی)، فیه ما فیه، انتشارات نگاه، تهران، چ دوم، 1386، ص ۱۵۰.
[2]. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، نشر جهان، تهران، چ اول، 1378ق، ج ۲؛ ص ۸۷ .
[3]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلیاللهعلیهم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ایران، قم، چ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۱۱.
افزودن نظر جدید