مکاتب اهل سنت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آخرین لحظات عمر مبارک فرمود: کاغذ و دوادی بیاورید، تا مطلبی بنویسم که هیچگاه گمراه نشوید! هنوز سخن پیامبر به اتمام نرسیده بود که عمر با ناراحتی صدایش را بلند کرد و گفت: او حالش خوب نیست، هذیان میگوید، کتاب خدا ما را بس است! با وجود کتاب خدا دیگر چه نیازی به سخن او داریم؟
موضوع خلافت و جانشینی پیامبر گرامی اسلام از جمله موارد اختلافی بین مسلمانان است که برای شایستگی امر خلافت ، تنها راه رسیدن به فرد لایق و شایسته، برسی صلاحیتها و نقاط مثبت و منفی در زندگی ایشان است که میتواند راه را برای به دست آوردن حقیت در پیش روی ما باز کند. که تاریخ با بیان نکات و حوادث آن زمان این امکان را فراهم آورده است.
قرآن کریم به عنوان راهنمای بشریت برای رسیدن به درجه بالای معنوی، از هرگونه تصرفی به دور است. خداوند، خود به عنوان بهترین حافظ و نگهبان، از این هدیه بزرگ محافظت نموده و آن را در برابر تحریفات مصون میدارد.شیعه بر خلاف اتهامات وارده، قائل است که قرآن کنونی تماما همان قرآنی است که بر نبی خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است.
تاریخ سراسر از حوادث و وقایعی است که برخی باعث پند و اندرز و برخی هم تجربه و منفعت و برخی دیگر هم باعث شناخت افراد در برههای از زمانهاست که این اشخاص در زمان حیات و ممات خود چه بودهاند و چه کردهاند، وچه شدهاند، و در این بین تاریخ اسلام، خصوصاً در همان چند دهه اول پر است از حوادث ناگواری که بعد از رحلت پیامبر روی داد.
شيعيان وقتى نام پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) را بر زبان میآورند يا به قلم مینویسند، میگويند: «صلی الله علیه و آله و سلم»، در حالىكه اهلسنت، كلمه (آل محمد) را حذف میکنند و مینویسند: «صلی الله علیه و سلم» و اين در حالى است كه وقتى به مجامع حديثی اهلسنت مراجعه میكنيم، میبينيم كه رسول خدا از فرستادن صلوات ابتر و بدون ذكر آلش منع کرده است.
مبعث رسول گرامی اسلام در واقع آغاز دینداری جدید و تکمیل شدهای است که خداوند آن را بر سایر ادیان برتری داده و آن را مایه هدایت بشر تا روز واپسین قرار داده است. پیامبر خدا در درون غار حرا به توسط جبرئیل، یکی از فرشتگان مقرب خدا به از مقام نبوت و رسالت خود آگاه گردید و به انجام مسئولیت خطیر خود همّت گماشت.
زمانی که خلافت و جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در دستان عثمان قرار گرفت، خلیفه سوم با همان رویکرد خلیفه دوم با معاویه معامله کرد و ادامه دهنده همان سیاستهای دوگانه خلیفه دوم نسبت به معاویه بود، چرا که برای تثبیت و استحکام پایههای حکومت معاویه تلاش مضاعف را در دستور کار خود قرار داد.
این اولین و آخرین باری نبود که پیامبر (ص) منزلت علی (ع) را بیان میکرد، بلکه بارها و بارها، همگان این جمله را از پیامبر شنیده بودند که «علی در نزد من مانند هارون برای موسی است» و شاید این دفعه، پیامبر میخواست با ذکر این جمله و جانشینی علی در مدینه به صورت عملی به همهی مردم بفهماند، که منظور از «منزلت» خلافت و جانشینی است.
بر اساس مستندات تاریخی عمر بن خطاب در دوران خلافت خود، پیوسته تلاش میکرد تا معاویه را از جهت ذهنی و روانی برای بدست گرفتن خلافت آماده کند. از این رو در مناسبتهای گوناگون، از به دست گرفتن خلافت توسط معاویه، خبر میداد، و گاه این خواستهی درونی خود را در قالب تهدید و گاهی هم در غالب مشاوره و گاهی هم با کنایه ابراز میکرد.
بعد از رحلت پیامبر اکرم و جریان سقیفه، جانشینی آن حضرت با دسیسههای برخی از اصحاب فرصت طلب از محل اصلی خود خارج گردید و به افرادی رسید که به اقرار خودشان بهتر از دیگران نبودند، و با مرگ ابوبکر خلافت به یار دیرینش رسید. که او هم با منش اسلامی فاصله زیادی داشت و هیچ صفت پسندیدهای که بشود او را خلیفه مسلمانان نامید، نداشت.
خلیفه دوم علاوه بر خشونت ذاتی و سختگیری در کارهای فردی و اجتماعی، در کارهای سیاسی و اجرایی هم افکار و اندیشههای افراطی داشت و مدیریت را نوعی سختگیری میدانست و در دوران خلافت خود سعی و تلاش میکرد تا با این روش اعراب بدوی را تحت کنترل درآورد، لذا در امر حکومت داری، حاکمان و مدیران سختگیر را میپسندید.
منبع اصلی افسانه خواستگاری امیرمؤمنان (علیه السّلام) از جویریه، دختر ابوجهل، روایاتی است که بخاری در چندجا از کتاب خود آورده. که در پاسخ میگوییم: روایاتی که به افسانه مورد اشاره در کتاب صحیح بخاری میپردازد، در نهایت به فردی به نام مسور بن مخرمه میرسد که شخصی ناصبی و دشمن اهلبیت (علیهم السّلام) است.
یکی از اتفاقاتی که در هنگام برپایی قیامت خواهد افتاد بازخواست شدن بندگان هست. این موضوع در آیه 24 سوره صافات بیان شده است. در قبل از این آیه، بیان شده که فرشتگان عذاب، ظالمان را به یک مکان مشخص کوچ میدهند و سپس به سوی جاده جهنم، هدایت میکنند. در همین هنگام خطاب میرسد که آنها را متوقف سازید چون باید مورد بازپرسی قرار گیرند.
با مراجعه به کتب اهلسنت به مجموعهای از اسناد شهادت حضرت زهرا (علیها السّلام) و هجوم به خانه ایشان دست پیدا خواهیم کرد که بی شک با وجود این اسناد، پوشاندن و وارونه جلوه قرار دادن این حقایق تاریخی توسط گروهی خیانتکار، نه تنها خیانت به آن حضرت (علیها السّلام) است بلکه خیانت به آینده نسل بشر میباشد.