تحریف قرآن اعتقاد شیعه یا کلام اهلسنت
قرآن کریم به عنوان راهنمای بشریت برای رسیدن به درجه بالای معنوی، از هرگونه تصرفی به دور است. خداوند، خود به عنوان بهترین حافظ و نگهبان، از این هدیه بزرگ محافظت نموده و آن را در برابر تحریفات مصون میدارد.شیعه بر خلاف اتهامات وارده، قائل است که قرآن کنونی تماما همان قرآنی است که بر نبی خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اتهاماتی که بر شیعه وارد میکنند این است که شیعه قائل به تحریف قرآن است. در میان مسلمانان، شیعه اعتقاد دارد که قرآن کلام الهی است و هیچگونه دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته است. یکی از ادله شیعه آیه 9 سوره مبارکه حجر است که خداوند فرمود: «إنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکر وَ إنّا لَهُ لَحافِظوُن.[حجر/9] ما قرآن را نازل کردیم و خودمان از آن محافظت میکنیم.» این کلام خداوند مهمترین دلیل بر عدم تحریف قرآن است. به غیر آیات قرآن، کلمات علمای شیعه دلیل دیگری بر اعتقاد شیعه است.
1) شیخ صدوق در این خصوص میفرماید: «اعتقاد ما این است که قرآنی که از طرف خداوند بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) نازل شده، همین کتابی است که بین دو جلد است و در دسترس همه مردم است و بیش از این نیست و هر کس به ما نسبت دهد که قرآن بیش از این است دروغگو است.»[1]
2) شیخ مفید در مساله صیانت قرآن از تحریف اینچنین میفرماید: «روایت صحیح از ائمه (علیهمالسّلام) وارد شده است، که ما را به خواندن آنچه که بین دو جلد آمده، بدون اینکه به زیاد بودن و یا کم بودن اشاره شود، امر نمودهاند. همچنین گفته است: آنچه که در بین دو جلد آمده، از قرآن و تمامش کلام خداوند است که نازل نموده است و کلام بشر در آن نیست.»[2]
با وجود کلمات صریح از علمای طراز اول شیعه سؤال این است که چرا بعضی از اهلسنت این تهمت ناروا را به شیعه وارد میکنند، در حالیکه در منابع مهم خودشان، روایات فراوانی مبنی بر تحریف وجود دارد.
در این مقاله به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
در تعداد زیادی از کتابهای برادران اهلسنت از جمله در صحاح سته که از معتبرترین کتابهای آنان بهشمار میآید، روایات بسیاری وجود دارد، که نشانگر مفقود شدن تعدادی از آیات قرآن کریم است.
1) در صحیح بخاری روایتی از انس نقل شده است که اشاره میشود که آیهای در قرآن بوده است و الآن موجود نیست: «عن أَنَس قالَ: بَعثَ النَّبِی صلى الله علیه وسلم أَقوامًا مِن بَنِی سُلَیم إلى بَنی عَامِر فِی سَبعینَ، فَلَما قَدِمُوا قَالَ لَهُم خَالِی: أَتَقدَّمُكم فَإِن أَمنُونِی حَتَّى أبَلِّغهُم عَن رَسُولِ اللَّه وَ إلا كُنتم مِنی قَرِیبا، فَتقَدَّم فَأَمنُوهُ فَبینَما یُحَدثهُم عَنِ النَّبِیِّ إِذ أَومَئوا إِلَى رَجُل مِنهُم فَطعَنه فَأنفَذَه، فَقَالَ: اللَّهُ أَكبَرُ فُزتُ وَ رَبِّ الكَعبَةِ، ثُمَّ مَالُوا عَلَى بَقِیة أَصحَابِهِ فَقَتَلُوهُم إِلاَّ رَجُلاً أَعرَجَ صَعِدَ الجَبَل، فَأَخبَرَ جِبرِیلُ النَّبِیَّ «أنهُم قَد لَقُوا رَبَّهُم فَرَضِیَ عَنهُم وَأَرضَاهُم»، فَكُنَّا نَقرَأ أَن بَلِّغُوا قَومَنَا أَن قَد لَقِینَا رَبَّنَا فَرَضِیَ عَنَّا وَأَرضَانَا. ثم نسخ بعد،....[3] انس گفته است: نبی اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم)، عدهای از قبیله بنیسلیم را همراه هفتاد نفر دیگر، بهسوی بنیعامر فرستاد. وقتی به آنجا رسیدند، داییام (حرام بن ملحان) گفت: من جلوتر از شما میروم. اگر به من اجازه دادند تا پیام رسول الله را به آنان برسانم، كه خوب است و گرنه شما به من نزدیك هستید و میتوانید از من دفاع كنید. او رفت و آنها هم به او اجازه دادند، اما در حالیكه داشت پیام رسولخدا را به آنان میرساند، بهسوی یكی از مردان خود، اشاره كردند. او هم نیزهای در بدنش فرو برد. حرام گفت: الله اكبر، سوگند به پروردگار كعبه كه رستگار شدم. سپس، بهسوی سایر همراهانش حملهور شدند و بجز یك نفر لنگ كه بالای كوه رفت، همگی را بهقتل رساندند. جبریل امین، نبی اكرم را مطلع ساخت كه آنان به لقای پروردگارشان نایل آمدند. خداوند از آنان خشنود شد و آنان را نیز خشنود ساخت. راوی میگوید: ما این جملات را تلاوت میكردیم «أن قد لقینا ربنا فرضی عنا وارضانا»؛ بعدها، این آیات، منسوخ شد.»
2) روایتی دیگر در برخی منابع اهل سنت وجود دارد که خلیفه دوم بر منبر رفته و بعد از ذکر مطالبی چنین گفت: .... از جمله آیاتی که ما در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواندیم و اکنون قرائت نمیشود، این آیه بود: «ان لا ترغبوا عن آبائکم فانه کفر بکم ان ترغبوا عن آبائکم.[4] مبادا از پدرانتان دوری کنید، همانا دوری کردن از آنها کفر است.»
3) صحیح بخاری از ابن عباس نقل نموده که گفت: من از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که این متن را تلاوت مینمود: «لو أنَّ لإبنِ آدَم مِثل وادٍ مالاً لاحبّ أنَّ لَهُ إلیهِ مِثلُه وَ لا یَملأ عَینُ ابنِ آدَم إلاّ التُّراب وَ یَتوُبُ الله عَلی مَن تاب.[5] اگر انسانی به مقدار یک وادی مال داشته باشد، دوست دارد که باز هم مالش دو برابر شود و تنها خاک است که میتواند حرص بنیآدم را فرو نشاند و خداوند توبه تائبان را خواهد پذیرفت.»
حال با توجه به شواهدی که از منابع اهلسنت نقل شد، آیا میتوان گفت که شیعه قائل به تحریف است؟ آیا روایات صریح و قاطعی که از علمای شیعه مبنی بر عدم تحریف، بیان شده، دلیل محکمی بر رد این ادعا نیست؟
پینوشت:
[1]. اعتقادات صدوق، شیخ صدوق، دفتر تبلیغات، قم: ص۸۴
[2]. المسائل السرویه، شیخ مفید، کنگره شیخ مفید، قم: ص۷۹ و 81
[3]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، داراحیاء التراث، بیروت: ج 3 ص 204 و 208
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، داراحیاء التراث، بیروت: ج 2 ص 135
مسند احمد، احمد بن حنبل، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج 3 ص 109 و 210
سنن الکبری، بیهقی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج 2 ص199
[4]. مسند احمد، احمد بن حنبل، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص55 مسند عمر بن خطاب
سیرة النبویة، ابن هشام، دارالمعرفة، بیروت: ج2، ص658
[5]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، داراحیاء التراث، بیروت: ج7، ص17
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید