عاقبت وابستگی شدید عثمان به خاندان بنی‌امیه

  • 1395/02/04 - 19:13
زمانی که خلافت و جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در دستان عثمان قرار گرفت، خلیفه سوم با همان رویکرد خلیفه دوم با معاویه معامله کرد و ادامه دهنده همان سیاست‌های دوگانه خلیفه دوم نسبت به معاویه بود، چرا که برای تثبیت و استحکام پایه‌های حکومت معاویه تلاش مضاعف را در دستور کار خود قرار داد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ زمانی که خلافت و جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در دستان عثمان قرار گرفت، خلیفه سوم با همان رویکرد خلیفه دوم، با معاویه معامله کرد و ادامه‌دهنده همان سیاست‌های دوگانه خلیفه دوم نسبت به معاویه بود، چرا که برای تثبیت و استحکام پایه‌های حکومت معاویه تلاش مضاعف را در دستور کار خود قرار داد. لذا علاوه بر دمشق، تمام سرزمین شام آن روز یعنی فلسطین، سوریه، اردن، لبنان را به قلمرو حکومتی معاویه افزود و به او آزادی و اختیار تام و مطلق داد، و از طرف دیگر معاویه نیز طبق عادت دیرینه خود که برای رسیدن به خواسته‌هایش حدّ و مرزی نمی‌شناخت، بیش از گذشته به خود کامگی‌ها و آرزوهای بی‌پایانش ادامه داد و حکومت صد درصد جاهلی و اشرافی را دوباره احیاء و تشکیل داد. چرا که هدف اصلی معاویه رسیدن به ثروت و قدرت بود و به همین دلیل وی همه‌ی ارزش‌های انسانی را فراموش کرده و تا بی‌دینی و لاابالی‌گری پیش رفت.[1] و برای هیچ کس ارزش قائل نبود حتی خلیفه وقت «عثمان».

این اشتباه عثمان و وابستگی عاطفی و شدید او به خاندان بنی‌امیه، منجر به مرگ او توسط این خاندان بود . خلیفه دوم عمر بن خطاب به این واقعیت پی برده بود و از این رو، به ابن عباس گفته بود: اگر عثمان زمام خلافت را به‌دست بگیرد، فرزندان ابی معیط و بنی‌امیه را بر مردم مسلط می‌کند و اگر چنین کند، او را می‌کشند.[2] این علاقه بیش از حدّ عثمان باعث گردید که مراکز حساس اسلامی در سیطره امویان قرار گرفت، و گروهی مست قدرت و گروهی دیگر سرگرم جمع آوری ثروت شدند، از این‌رو سعید بن عاص اموی استاندار کوفه، بالای منبر گفت: عراق چراگاه جوانان قریش است، و عثمان هم می‌گفت: اگر کلیدهای بهشت در اختیار من بود، آن را به بنی‌امیه می‌دادم، تا آخرین فرد آن‌ها وارد بهشت شود.[3]
این‌گونه دوستی افراطی منجر شد که مردم، از ستمِ کارگزاران خلیفه به‌ستوه آیند و اندیشه شورش در جامعه اسلامی در آن زمان برافروخته شود، لذا ریشه اصلی قیام مردم، علاقه عثمان به این خاندان اموی بود و با چنین علاقه‌ای در راه تکریم و بزرگداشت این خاندان پلید، علاوه بر زیر پا گذاشتن قرآن و سنت، از سیره دو خلیفه قبلی نیز فراتر رفت.

ابن ابی‌الحدید در کتاب خود به نقل از خلیفه دوم می‌نویسد: «زمانی که عمر اعضای شورای شش نفره را تعیین کرد، در انتقاد به عثمان گفته بود، گویا می‌بینم که قریش تو را به‌عنوان خلیفه برگزیده و تو سرانجام بنی‌امیه و بنی ابی‌معیط را بر مردم مسلط کرده‌ای و بیت المال مسلمین را مخصوص آن‌ها قرار داده‌ای، آن‌گاه گروه‌های خشمگین عرب بر تو شورش می‌کنند و تو را در خانه خود می‌کشند.[4]
و هم‌چنین حضرت علی (علیه السلام) در خطبه شقشقیه می‌فرماید: «...الی ان قام ثالث القوم نافجاً حضینه بین نثیله و معتلفه و قام بنو امیه یخصمون مال الله خضمه الابل نبته الربیع الی ان انتکث علیه فتله و اجهر علیه عمله و کبت به بطنته ...[5] ... تا این‌که سومی به خلافت رسید، دو پهلویش از پرخوری باد کرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود، خویشاوندان پدری او از بنی‌امیه به‌پا خاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه‌ای که به جان گیاهان بهاری بیفتد، عثمان آن‌قدر اسراف کرد، که ریسمان بافته او، باز شد و اعمال او، مردم را برانگیخت و شکم‌بارگی او را نابود کرد».

آری معاویه پیوسته درصدد مرگ یا قتل عثمان بود تا به آرزوی دیرینه خود دست پیدا کند، از این‌رو پس از آگاهی از محاصره خانه عثمان او را کمک نکرد، تا سایه عثمان از سرش کوتاه شود. حضرت علی(علیه السلام) در نامه‌ای به معاویه می‌فرماید: «به خدا سوگند، پسر عموی تو را، جز تو کسی نکشت و من امیدوارم که تو را –مانند گناه او- به او ملحق سازم.[6]

پی‌نوشت:

[1]. نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه عسگری، نشر منیر، تهران، (1377ش)، ترجمه محمد علی جاویدان، ج3 ص70.
[2]. انساب الاشراف، بلاذری، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1424ق)، ج5 ص16.
[3]. المسند، احمد بن حنبل، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1414ق)، ج1 ص162.
[4]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج1 ص187.
[5]. نهج البلاغه، سید رضی، ستاد اقامه نماز، تهران، ترجمه دشتی، خطبه 3.
[6]. عقدالفرید، ابن عبد ربه، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص233.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.