قتل عثمان توسط معاویه، عمروعاص، طلحه از کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تاریخ سراسر، پر از حوادث و وقایعی است که برخی باعث پند و اندرز و برخی هم تجربه و منفعت و برخی دیگر هم باعث شناخت افراد در برههای از زمانهاست که این اشخاص در زمان حیات و ممات خود چه بودهاند و چه کردهاند، و چه شدهاند، و در این بین تاریخ اسلام، خصوصاً در همان چند دهه اول، پر است از حوادث ناگواری که بعد از رحلت پیامبر روی داد و ماهیت افراد، بعد از رحلت پیامبر نمایان گشت که هر یک یا بهخاطر منافع و یا هوی و هوس و یا دلسوزی چند صباحی را سپری کردند و در تاریخ روزگار، دفن شدند، و در این میان افراد نیک، نامشان باقی ماند و افراد بدسرشت محو و نابود شدند و یا اینکه لعن و نفرین ابدی را، برای خود خریدهاند، و از این افراد بهظاهر مسلمان، معاویه و عثمان و طلحه را میتوان نام برد که جزء آن دستهای بودند که بهدنبال هوی و هوس دنیایی خود، چه صدماتی را به دین اسلام و مسلمانان که وارد نکردهاند، و چه جنایاتی را که مرتکب نشدهاند. لذا با روی کار آمدن عثمان بهعنوان سومین خلیفه مسلمانان، معاویه که از حکمرانان منطقه شامات بود و توسط خود عثمان حمایت میشد، سعی بلیغ کرد تا موقعیت خود را در آن مناطق بهطور کامل تثبیت و مستحکم کند و خوب میدانست تا رسیدن به کرسی خلافت، یک قدم فاصله بیشتر ندارد و آن هم مرگ عثمان بود. از اینرو وقتی اعتراضها بر علیه عثمان اوج گرفت، او در هیاهوی این گیرودار درصدد برآمد تا عثمان را به شام بیاورد تا پس از او بتواند، کار را بر وفق مراد پیش ببرد، اما عثمان نپذیرفت.[1]
به نوشته یعقوبی مورخ اهل سنت، در کتاب خود آورده، زمانیکه عثمان در محاصره بود، بارها به معاویه نامه نوشت و از او درخواست کمک کرد، اما معاویه از فرستادن نیرو خودداری کرد. این تعلل به قدری بود که عثمان حقیقت ماجرا را دریافت، که معاویه قصد دارد تا او کشته شود ... و از طرف دیگر معاویه کسی را فرستاد، نزد عثمان، وقتی عثمان فرستادهی معاویه را دید، پرسید آیا کمک آوردهای؟ گفت نه، بلکه آمدهام تا از وضعیت تو آگاه شوم، عثمان گفت: خیر، آمدهای تا من کشته شوم.[2] و بهخاطر همین سهلانگاری معاویه، برخی از صحابه پیامبر، مانند حضرت علی (علیه السلام)، ابن عباس، شبث بن ربعی، ابوایوب انصاری، ابوطفیل و... معاویه را متهم در کوتاهی در حمایت از عثمان کردند.[3]
حضرت علی (علیه السلام) طی نامهای، معاویه را به کوتاهی درباره عثمان متهم کرد و به او نوشت: ای معاویه! تو زمانی به یاری عثمان میشتافتی که در واقع برای خودت کاری کرده باشی، و وقتی او را خوار میکردی که در آن پیروزی تو باشد.[4]
شهرستانی از بزرگان اهل سنت مینویسد: در اصل عمّال معاویه، در شهرهای گوناگون از حمایت عثمان با دستور معاویه خودداری کردند.[5] آری معاویه پیوسته منتظر مرگ یا قتل عثمان بود تا به آرزوی خود برسد، لذا پس از آگاهی از محاصره خانه عثمان، او را کمک نکرد، تا اینکه مردم او را در خانهاش به قتل رساندند. و مورخ دیگر اهل سنت، طبری در کتاب خود مینویسد: «از جمله افرادی که باعث شد تا عثمان بهقتل برسد، عمروعاص بود، او از کسانی بود که مردم را علیه عثمان تحریک میکرد، چرا که توسط عثمان از حکومت مصر، عزل شد و بهخاطر همین، کینه عثمان را بهدل گرفت. او در میان مردم و صحابه پیوسته میگفت: اگر چوپانی را ببینم او را به قیام بر علیه عثمان دعوت میکنم، چه رسد به اشراف و بزرگان. لذا روزی که عثمان بر منبر خطبه میخواند، عمروعاص فریاد زد، ای عثمان! تقوا پیشه کن و از خدا بترس، تو مرتکب کارهای ناشایست شدهای و ما نیز به آن آلوده شدهایم، در پیشگاه خدا توبه کن و ما نیز توبه خواهیم کرد... آنگاه از هر طرف فریاد توبه کن، توبه کن بلند شد و وقتی که عثمان وضع را چنین دید، دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت: بارالها من اولین توبه کننده هستم و از منبر پایین آمد.»[6]
و همچنین از عبدالله بن عیاش نقل میکند و از طلحه نام میبرد که در قتل عثمان نقش داشت و مینویسد: «در روزهای محاصره عثمان، روزی پیش او رفتم، دست مرا گرفت و به جایی برد که صدای اعتراض کنندگان میآمد. یکی میگفت منتظر چه هستید؟ دیگری میگفت عجله نکنید شاید بهراه آید، در این وقت طلحه را دیدم، که با پسر عدیس بلوّی آهسته سخنانی ردّ و بدل میکرد. وقتی ابن عدیس برگشت و به یاران خود گفت: به هیچکس اجازه رفتن یا آمدن نزد عثمان را ندهید. عثمان گفت: این سخنی بود که طلحه یادش داد. خدایا شرّ طلحه را خودت کفایت کن، او بود که اینها را بر من شورانید. امیدوارم بهرهای از اینکار نصیبش نشود و خونش ریخته شود.»[7]
البته دشمنی طلحه با عثمان فقط محدود به زمان حیات عثمان نبود، بلکه بعد از مرگش نیز دست از او بر نداشت و تا سه روز پس از قتل عثمان از دفن او جلوگیری کرد، و حتی موقع تشیع جنازه، طلحه عدهای را سر راه گماشت تا تابوت عثمان را سنگباران کنند، و نهایتاً او را در قبرستان یهودیان - دیر سلع - با نظر خود طلحه به خاک سپردند.[8]
عجیب اینجاست که همین طلحه که قاتل عثمان بود، بعدها در لشگری شمشیر میزد که خونخواهان عثمان بودند و عجیبتر از این، آن است که خون او را از امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) طلب میکرد، همان حضرتی که با بهخطر انداختن جان دو فرزندش، امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) برای حفظ جان عثمان، آنان را به درب منزل او فرستاده بود و متذکر شده بود که کسی را نگذارند به عثمان نزدیک شود، و خود حضرت علی (علیه السلام) در اینباره میفرماید: «... والله ما استهجل متجرداً للطلب بدم عثمان الاّ خوفاً من ان یطالب بدمه لانّه مظنّته...[9] بهخدا قسم طلحه برای خونخواهی عثمان شورش نکرد، جز اینکه میترسید خون عثمان از او خواسته شود، زیرا او خود متهم بهقتل عثمان بود و از او حریصتر در میان مردم، بر قتل عثمان یافت نمیشد. برای اینکه مردم را دچار شک و تردید کند دست به اینگونه ادعاهای دروغین زد...».
و جالبتر اینکه تمام مردم حقیقت را میدانستند که طلحه در کشتن عثمان از همه حریصتر بود، بهخاطر همین جهت بود که مروان در جنگ جمل او را هدف تیری قرار داد و کشت و بارها میگفت من انتقام خون عثمان را گرفتم.[10]
پینوشت:
[1]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، نشر اساطیر، تهران، چاپ دوم، (1374ش)، ج3 ص157.
[2]. تاریخ یعقوبی، یعقوبی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، (1378ش)، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج2 ص165.
[3]. الغدیر، علامه امینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ دوم، (1366ق)، ج9 ص151.
[4]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (1385ش)، ج4 ص57.
همان،ج8 ص44.
انساب الاشراف، بلاذری، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1424ق)، ج4 ص19.
المعرفه و التاریخ، البسوی، مطبه الارشاد، بغداد، عراق، (1394ق)، ج1 ص254.
[5]. الملل و نحل، شهرستانی، دارالسرور، بیروت، لبنان، ج1 ص26.
[6]. تاریخ الامم والملوک، طبری، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، (1409ق)، ج2 ص126.
[7]. همان، ج2 ص155، ص156.
[8]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (1385)، ج10 ص6.
[9]. نهج البلاغه، سید رضی، ستاد اقامه نماز، ترجمه دشتی، خطبه 174.
[10]. تاریخ الامم و الملوک، طبری، موسسه العلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، (1409ق)، ج2 ص149
افزودن نظر جدید