مکاتب اهل سنت
روایاتی در کتب اهلسنت وجود دارد مبنی بر اینکه پیامبر اکرم در امور خود مورد سحر قرار گرفته است. حال تصوّر کنید اگر پیامبری را در امور خود به سحر و جادو متّهم نمودیم، آیا خواهیم توانست وی را در امور مهمّی همچون وحی که به ملکوت و عالم ماوراء الطبیعه مرتبط میگردد، از این اتّهام مبرّا سازیم؟! «فأین تذهبون؟!»
شریک بن اعور بر معاویه وارد شد، معاویه گفت: همانا تو صورت زشتی داری، در حالیکه زیبا بهتر از زشت است، نام تو شریک است و خداوند شریک ندارد، پدرت اعور است و یک چشم دارد و صحیح بهتر از اعور است. با این حال چگونه سید و آقای قوم خود شدی؟ شریک گفت: نام تو معاویه است و آن نام سگ ماده است، که عوعو میکند، تا سگان نر از جنس مخالف بهطلب او بیایند!
بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و با دسیسه بازیهای برخی افراد فرصت طلب و سفارشات موکّد و مستدل رسول خدا، خصوصاً در جریان غدیر خم، مبنی بر جانشینی پسر عمّ خود حضرت علی(علیه السلام) بر مسند خلافت، باز شاهد ناهنجاری زشت و ناپسند از سوی بعضی از اشخاص در تاریخ صدر اسلام شدیم که به ناحق خلافت را غصب کردند.
بسیاری از بزرگان و علمای اهل سنت، وقتی مظلومیت علی (علیه السلام) را در بین مردم سنی مذهب، مشاهده کردند، تصمیم به نگاشتن کتابی در فضیلت و منقبت علی (علیه السلام) گرفتهاند و روایات نبوی در منقبت علی را جمع آوری کردهاند، این نوشتار تلاشی کوچک در معرفی کتابهایی است که توسط بزرگان اهل سنت در منقبت امیرالمؤمنین نوشته شده.
روایات فراوانی در متون اهلسنت در موضوع اهانت به ساحت مقدس رسول اکرم وارد شده. حال اگر شما بگویید: پیامبر اکرم بارها در حق امیرمؤمنان فرموده است: «علیّ منّی و أنا من علیّ؛ علی از من و من از علی هستم.» شاید کسانی بگویند مگر خود پیامبر چه بوده که علی را به پیامبر تشبیه میکنید؟ ابوبکر و عمر را ببینید که چه شخصیت والایی داشتهاند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند برای برادرم علی فضائلی قرار داد، که کسی را یارای شمارش آن نیست. پس هر کس فضایل علی را بر زبان جاری کند، در حالی که اقرار به فضایل او داشته باشد، خداوند گناهان گذشته و آیندهاش را میآمرزد و خداوند ایمان بندهای را قبول نمیکند، مگر به ولایت و محبت علی بن ابیطالب و دشمنی با دشمنانش.
احادیث جعلی و دروغین در شکستن و تنزّل شخصیت پیامبر بزرگ اسلام کم نیستند و متأسفانه این دسته از روایات نزد اهلسنت از جایگاه بسیار ویژهای برخودار است؛ چرا که در این روایات علاوه بر پایین آوردن مقام حضرت رسول اکرم در صدد شخصیتسازی و بالا بردن مقام عمر بن خطّاب نیز میباشد. بخشی از این روایات را «موافقات عمر» مینامند.
تفکر اشعری امروزه در میان مصریان، مالکیان شمال آفریقا، مسلمانان مالزی و اندونزی و اگر بهتر بخواهیم بگوییم در میان اکثرشافعیان و مالکیان جهان اسلام رواج دارد و شاید به جرات بتوان گفت که تفکر اشعری تفکر غالب جهان اسلام میباشد.در این مقاله مقایسهای خواهیم داشت بین تفکر اشعریون و تفکر اهلبیت در رابطه با جواز رویت خداوند متعال.
ای عایشه! تو واسطه میان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امت او هستى. حجاب تو همچنان بر حرمت خود باقى است. قرآن کریم اعمال تو را محدود کرده و تو نباید آن محدودیت اعمال را فراخى و گسترش دهى. قرآن امر کرده صدایت آرام باشد، تو آن را بلند نکن و فریاد نزن. تو به طور حتم مىدانى اگر ستون دین کج شود، به واسطه همت زنان راست نمىگردد.
ابی بن کعب، یکی از مشهورترین اصحاب پیامبر اسلام (ص) و از قاریان قرآن است که نزد اهل سنت از عالمان صحابه بهشمار میرود؛ با این حال، در کتب اهل سنت، از او تنها 164 حدیث نقل شده است، اهل سنت ناچارند اعتراف کنند، هزاران حدیث نزد او بوده و از بین رفته است، و این خسارت برای تمامی کسانی است که قصد بهرهمندی از سنت نبوی را داشتهاند.
به اعتقاد فریقین فدک مال شخصی پیامبر اکرم بود و ایشان آن را به حضرت زهرا بخشیدند. آنچه در این نوشتار به آن میپردازیم، اثبات این مطلب است. و در این نوشتار به این سوال هم پاسخ میدهیم که چرا پیامبر اکرم فدک را فقط به حضرت زهرا بخشید و دیگران را محروم کردند؟ با ذکر چند نکته به بررسی این مسائل میپردازیم.
بعد رحلت پیامبر و غصب خلافت که با دسیسه برخی افراد فرصت طلب، مسیر هدایت مردم و دین اسلام منحرف گشت و این امر مهم به غیر اهلش رسید و حضرت علی (ع) بهخاطر مصالح اساسی اسلام از حق مسلّم خود چشمپوشی کرد تا اسلام حقیقی که با خون جگر خوردن پیامبر و اصحاب راستینش به ثمر نشسته بود نابود نشود، پس سکوت کرد و خلفا از حضرتش مشورت میگرفتند.
روایات بسیاری از رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شده است که تمسّک به اهلبيت (عليهم السلام) را مايه نجات امّت میشمارد و سعادت امّت را تنها در پرتو تمسّک به آنان ميسر میداند و آنان را مايه امان يافتن امّت از اختلاف و گمراهی و هلاکت معرّفی میکند، این احادیث، به "حديث امان" و "حدیث نجوم" معروف است.
اتحاد و همبستگی را میتوان از با کوچکترین جزء آن که وجود دو نفر باشد آغاز کرد و مسلما هرچه تعداد افراد آن بیشتر باشد در رسیدن به هدف مثمر ثمرتر خواهد بود. جامعه اسلامی با جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر با این اتحاد و همبستگی برای تحقق اهداف خود، نیاز بیشتری دارد و مسلمانان با همبستگی اسلامی میتوانند بر تمام قدرتها فائق آیند.