پیامبری که مورد سحر قرار میگیرد ؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خدا میداند که نقل این سخنان سخت و دشوار است، امّا اگر نبود که بخاری در سه حدیث و مسلم در یک حدیث، از کتاب خود این روایت را از عایشه نقل کردهاند، ما نیز به این روایت نمیپرداختیم. در یکی از این روایات چنین آمده است: «پیامبر را سحر کردند، بهطوری که در اثر سحر، ادراک معمولی خود را از دست داده بود و کاری را که نکرده بود، خیال میکرد، انجام داده است. مثلاً میپنداشت غذا خورده در صورتیکه نخورده بود و خیال میکرد نماز خوانده، امّا نماز نخوانده بود... و اثر آن سحر، همچنان ادامه داشت تا اینکه روزی پیامبر نزد من نشسته بود، فرمود: ای عایشه دو فرشته آمدند، بالای سر و پایین پای من نشستند و حقیقت حال را به من خبر دادند. آن فرشته که بالای سر من نشسته بود، از فرشته پایین پا پرسید: او را چه میشود؟ فرشته دیگر جواب داد: سحرش کردهاند! گفت: چه کسی او را کرد؟ گفت: لبید بن اعصم. گفت: در چه چیزی او را سحر کرده؟ گفت: در شانه و مویی که در شانه جمع میشود و در غلاف شکوفه درخت خرمای نر. گفت: آن سحر در کجاست؟ گفت: در چاه ذروان. سپس پیامبر (به سوی چاه ذروان) رفت و بعد بازگشت، به عایشه گفت: درخت خرمای (نزدیک آن چاه) چون سرهای شیاطین شده بود. گفتم: آیا (اشیای جادو شده را) بیرون آوردی؟ فرمود: نه، اما خداوند مرا شفا داد. ترسیدم که بیرون آوردن آن بر مردم اثر بد بگذارد. سپس آن چاه پر شد.»[1]
در روایت دیگری مسأله بهصورت زشت و وقیحتری آمده است: «آنقدر سحر بر پیامبر تأثیر گذاشته بود، که گاه میپنداشت با یکی از همسرانش همبستر شده، در حالیکه چنین نبود.»[2] برای مطالعه بیشتر به این مقاله مراجعه کنید.[3]
تصوّر کنید اگر پیامبری را در امور ساده و معمولی همچون خوردن، آشامیدن و همبستری با همسران خود به سحر و جادو متّهم نمودیم، آیا خواهیم توانست، وی را در امور مهمّی، همچون وحی که به ملکوت و عالم ماوراء الطبیعه، مرتبط میگردد، از این اتّهام مبرّا سازیم؟! «فأین تذهبون؟!»
پینوشت:
[1]. «عن عائشة رضی الله عنها قالت سحر النبی صلی الله علیه و سلم وَ قَالَ اللَّيْثُ كَتَبَ إِلَيَّ هِشَامٌ أَنَّهُ سَمِعَهُ وَوَعَاهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ سُحِرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آله و سَلَّمَ حَتَّى كَانَ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ أَنَّهُ يَفْعَلُ الشَّيْءَ وَ مَا يَفْعَلُهُ حَتَّى كَانَ ذَاتَ يَوْمٍ دَعَا وَدَعَا ثُمَّ قَالَ أَشَعَرْتِ أَنَّ اللَّهَ أَفْتَانِي فِيمَا فِيهِ شِفَائِي أَتَانِي رَجُلَانِ فَقَعَدَ أَحَدُهُمَا عِنْدَ رَأْسِي وَالْآخَرُ عِنْدَ رِجْلَيَّ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِلْآخَرِ مَا وَجَعُ الرَّجُلِ قَالَ مَطْبُوبٌ قَالَ وَ مَنْ طَبَّهُ قَالَ لَبِيدُ بْنُ الْأَعْصَمِ قَالَ فِيمَا ذَا قَالَ فِي مُشُطٍ وَمُشَاقَةٍ وَجُفِّ طَلْعَةٍ ذَكَرٍ قَالَ فَأَيْنَ هُوَ قَالَ فِي بِئْرِ ذَرْوَانَ فَخَرَجَ إِلَيْهَا النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آله و سَلَّمَ ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَ لِعَائِشَةَ حِينَ رَجَعَ نَخْلُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ فَقُلْتُ اسْتَخْرَجْتَهُ فَقَالَ لَا أَمَّا أَنَا فَقَدْ شَفَانِي اللَّهُ وَ خَشِيتُ أَنْ يُثِيرَ ذَلِكَ عَلَى النَّاسِ شَرًّا ثُمَّ دُفِنَتْ الْبِئْرُ» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1192.
[2]. «عن عائشة رضی الله عنها قالت کان رسول الله صلی الله علیه و سلم سحر حتی کان یری أنّه یأتی النّساء و لا یأتیهنّ». صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 5، ص 2175.
[3]. «سِحر در پيامبر تأثیری ندارد»
افزودن نظر جدید