مکاتب اهل سنت
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در موارد متعددی همه مردم را به محبت نسبت به علی (علیه السلام) سفارش میکنند، تا جایی که میفرمایند: هر کس علی را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس علی را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است و هر کس علی را اذیت کند، پس مرا اذیت کرده است و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است.
اهل سنت روایاتی را مبنی بر اینکه در زمان بیماری رسول خدا، او امامت جماعت را بر عهده گرفته و او مقدم از دیگر صحابه بوده است و او لایق خلافت بعد از پیامبر میباشد. اما در این روایات تناقضات زیادی است و نمیتوان به آنها اعتماد کرد. اگر سوالاتی را که ذکر خواهد شد، جواب داده شود، آن وقت خلافت قابل قبول خواهد بود.
با مراجعه به روایات صحاح نزد اهلسنت با مجموعهای از روایات متناقض پیرامون روزهی روز عاشورا مواجه میشویم که در بسیاری از موارد جمع میان آنها غیر ممکن است و ما را با ماهیت جعلی این موضوع بیشتر آشنا میسازد. به عنوان نمونه بخاری میگوید پیامبر اکرم به روزهی روز عاشورا امر میفرمود و حال آن که خود، این روز را روزه نمیگرفت.
سخنان پایانی عمروعاص در حالت احتضار: اکنون نمیدانم نزد خدا چه دلیل و عذری بیاورم. ای کاش، پشکلِ شتر جمع میکردم و این اموال را جمع نمیکردم. ای کاش سی سال قبل مرده بودم و با معاویه برای دنیایم همکاری نمیکردم و دینم را به دنیا نمیفروختم. احساس میکنم کوه رضوی بر گردنم سنگینی میکند و جانم از سوراخ سوزن میخواهد بیرون آید.
ابنتیمیه دارای روحیه منفی گراست، یعنی مسائلی که دائما آنها رایک طرفه ترجیح میدهد، به این معنی که هر فردی قائل به یک مجموعه مسائل شاذ است وگاهی افراط و تفريط میکند، اما ملاحظه میشود که ابن تیمیه، روش واحدی را دنبال میکند و آن نفی است و یک تار پود قوی درافکار کسی که میخواهد بقیه امت پیامبر را بدعت گذار بنامد ایجاد میکند.
شناخت دقیق تاریخ اسلام و شخصیتهای تاثیرگذار بر آن به ویژه با انگیزه شناخت اسلام راستین از اهمیت بالایی برخوردار است، مخالفت و دشمنی بنی امیه با اسلام و تفکرات مسمومشان، از آغازین روزهای علنی شدن دعوت به اسلام و نقش اساسی و اصلی این خاندان شوم در تمامی حوادث و ناملایمات تحمیلی بر پیامبر اسلام بر هیچ انسان آزاده پوشیده نیست
حضرت علی (ع) بزرگترین سردار اسلام بود که در رکاب پیامبر اکرم (ص) تمام گردنکشان قریش و کفار را به خاک نشانید و بقایای مشرکین قریش، در فتح مکه هم از سر درماندگی مجبور به اطاعت از اسلام شدند و مسلمان شدند، امیرلمؤمنین چه در حیات پیامبر و چه بعد از آن، پرچم جهاد بر ضد کفر و استکبار و اشرافیت غارتگر قریش را بر دوش کشیده بود.
برادران اهل سنت بدانند شیعیان حضرت علی (ع) از زمان خود حضرت وجود داشتهاند، و این مذهب اهل سنت است که بعداً بهوجود آمده است. لذا اهل سنت باید با روش آزادمنشانه و روحیه منصفانه اسلاف و عالمان پیشین خود، آنان را الگو قرار دهند و احادیث پیامبر را ذیل تقدم شیعیان حضرت علی بر اهل سنت، و تجلیل از پیروان آن حضرت بازگو کنند.
ابن ابی الحدید معتزلی میگوید از استادم پرسیدم آیا سزاوار نبود همانگونه که رسول خدا به دخترش زینب تکریم کرد و گردن بند را به او برگرداند، شیخین نیز به فاطمه (علیها السلام) تکریم و احسان میکردند و قلب فاطمه (علیها السلام) را در موضوع فدک نمیشکستند! مگر منزلت فاطمه (علیها السلام) در نزد پیامبر، کمتر از خواهرش زینب بود؟!
شیخ مصباح، از مبلغان برجسته الازهر، تشرف خود را به مذهب تشیع اعلام کرد. الدرینی از نخستین مبلغان مسلمان الازهر بود که حدود 40 سال پیش به آمریکا مهاجرت کرد و حدود 4 دهه در آنجا به فعالیتهای تبلیغ دین اسلام اشتغال داشت. وی روز چهارشنبه با حضور در مدرسه دینی در کربلای معلی، به تبیین چگونگی گرایش خود به مذهب تشیع پرداخت.
ابن عساكر در كتاب تاريخ خود و ابن الجوزى در كتاب «مثير الغرام الساكن» به نقل از محمد ابن حرب هلالى روايت كردهاند كه او گفت: «وقتى وارد مدينه شدم، به نزد قبر رسول خدا (صلَّى الله عليه و آله و سلَّم) رفتم و در مقابل قبر مطهر، به آن حضرت سلام دادم و ايشان را زيارت كردم. بيابان نشينى وارد شد و به زيارت آن حضرت پرداخت.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در طول حیات شریفشان، درمورد محبت به حضرت علی و حضرت زهرا و فرزندان گرامیش (علیهم السلام) بارها سخنانی صریح را ایراد فرمودند و به محبین آنها بشارت داده و همگان را از کینهورزی و بغض نسبت به آن ذوات مقدس بر حذر داشتند. بهگونهای که حجت بر همگان تمام شده بود و جایی برای بهانه تراشی وجود نداشت.
ابوبکر شخصیّتی سیّاس و باهوش بود. او در قضیهی خلافت آن چنان زیرکانه عمل کرد، که هنوز بعد از 1400 سال، زوایای اخلاقی و رفتاری او برای بسیاری ناشناخته مانده است. هنوز عدّهای چنان او را میپرستند، که گویی پیغمبری است معصوم از خطا و گناه، تا جایی که نفي عدالت او را، مساوی با کفر و اهانت به دین و اسلام میدانند.
اهلسنت در برخی موارد به روایاتی از عمر بن خطاب یا عایشه که بر تحریم گریه وارد شده، استناد جسته، که در پاسخ میگوییم: در روایت عمر فردی به نام «ابراهیم بن محمد بن ابی یحیی» به چشم میخورد که علمای اهلسنت او را دروغگو، دانسته، و در روایت عایشه شخصی به نام «ابن اسحاق» وجود دارد که نزد علمای علم رجال اهلسنت مورد اعتماد نیست.