سیاست ابوبکر در پیش برد اهداف خلافت

  • 1395/01/20 - 12:01
ابوبکر شخصیّتی سیّاس و باهوش بود. او در قضیه‌ی خلافت آن چنان زیرکانه عمل کرد، که هنوز بعد از 1400 سال، زوایای اخلاقی و رفتاری او برای بسیاری نا‌شناخته مانده است. هنوز عدّه‌ای چنان او را می‌پرستند، که گویی پیغمبری است معصوم از خطا و گناه، تا جایی که نفي عدالت او را، مساوی با کفر و اهانت به دین و اسلام می‌دانند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابوبکر شخصیّتی سیّاس و باهوش و زبردست است. او در قضیه‌ی خلافت و غصب کردن ولایت آن‌چنان زیرکانه عمل کرد، که هنوز بعد از 1400 سال، زوایای اخلاقی و رفتاری او برای بسیاری نا‌شناخته مانده است. هنوز عدّه‌ای چنان او را می‌پرستند، که گویی پیغمبری است معصوم از خطا و گناه، تا جایی که سخن گفتن از عدالت او را، مساوی با کفر و اهانت به دین و اسلام می‌دانند.[1] او دارای چنان هوش سرشاری بود، که توانست خلافتی را تصاحب کند، که تکلیف آن را پیامبر (صلی الله علیه و آله) کمتر از سه ماه قبل در حضور مردم، مشخص کرده بود. این‌جاست که شاهد بلوغ سیاسی ابوبکر هستیم و می‌توانیم او را سیاست‌مدارترین و فریب‌کارترین شخصیت تاریخ اسلام بدانیم.
ابوبکر برای پیشبرد اهدافش از سه راهبرد استفاده کرد. [2]
اول این‌که، او خود را چنان ظاهر الصلاح، مطیع و محب خانواده پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشان می‌داد، که همه را مغبون این رفتار کرده بود. او برای این‌که بتواند بهتر خودش را موجه جلوه دهد، به هر مناسبتی گریه کرده و می‌گفت اشتباه کردم و ای کاش این کار را نمی‌کردم، ولی در نهایت کار خودش را پیش می‌برد. سخنان او در پاسخ از خطبه فدکیه‌ی فاطمه (علیها السلام) بر این مطلب گویاست. وقتی فاطمه (علیها السلام) سخنانش در مسجد تمام شد، ابوبکر با چند جمله‌ی کوتاه، بزرگ‌ترین جسارت را به صدّیقه‌ی طاهره کرد. اما این جملات را آن‌چنان بیان کرد، که حتی خیلی از اطرافیانش او را ستودند. او در پاسخ فاطمه (علیها السلام) گفت: «به خدا قسم! ای دختر رسول خدا! هیچ خلقی در نزد من محبوب‌تر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست، رحلت پیامبر آن قدر برای من سخت بود، که آرزو می‌کردم آسمان به زمین بیاید. چگونه من می‌توانم حق تو را غصب کنم، در حالی‌که تو دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله) هستی. من حقوق سفید و رنگین‌پوست را داده‌ام، آن‌گاه به حق شما ظلم می‌کنم و حق شما را نمی‌دهم! ای دختر رسول خدا! این مال از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نیست که به تو ارث برسد، بلکه این از اموال مسلمین است.»[3]
این جملات به گونه‌ای بیان شد، که خیلی از افراد او را به‌خاطر دین‌داریش ستودند. اما در پشت پرده‌ی این جملات زیبا، یک مطلبی عیان بود و آن جسارت به صدیقه‌ی طاهره بود. او این جملات را به گونه‌ای بیان کرد که فاطمه (علیها السلام) را دنیاپرست و دنبال اموال دنیوی معرفی کرد. او به کسی جسارت کرد که قرآن او را دور از هرگونه رجس و پلیدی معرفی کرده است.[4]
اما دومین راهبرد ابوبکر تضعیف و تمسخر علی و فاطمه (علیهما السلام) در نزد مردم بود. او اگر چه خود را دل‌سوز اسلام و مسلمین و مطیع و محب پیامبر و خاندانش معرفی می‌کرد، اما برای از بین بردن هیبت علی و اولادش (علیهم السلام) ناچار به ضربه زدن مستقیم به خاندان وحی شد. او بعد از خطبه‌ی فدکیه، بر منبر رفت و چنان جسارتی کرد که انسان شرم می‌کند، آن را بیان کند. او فاطمه (علیها السلام) را به روباهی تشبیه کرد که برای شهادت، از دمش استمداد می‌طلبد. با این عبارت علی را به دم روباه تشبیه کرد، و در نهایت علی (علیه السلام) را متهم کرد، به این‌که برای دست‌یابی به مقاصدش از زنان کمک می‌گیرد.[5] و اما سومین راهبرد ابوبکر؛ ارعاب و ترساندن مردم بود. او از این حربه استفاده کرد تا به همه بفهماند، اگر در مقابلش قد علم کنند آن‌ها را نیست و نابود می‌کند. ابوبکر؛ برای این‌که از مردم زهر چشم بگیرد، به خانه‌ی وحی جسارت کرد و با آتش زدن خانه‌ی فاطمه (علیها السلام)[6] به همه فهماند که با دختر رسول خدا چنین رفتارکردیم، وای به حال دیگران، اگر بخواهند در مقابل خلافت سقیفه، قد علم کنند.

پی‌نوشت:

[1]. احمد الطیب شیخ الازهر، که شخصیتی معتدل و میانه رو محسوب می‌شود، در سخنانی در ماه مبارک رمضان در این‌باره گفت: « چگونه فردی ایمان به محمد (صلی الله علیه و آله) و ایمان به قرآن را حفظ می‌کند در حالی‌که ابوبکر، عمر و عایشه را تکفیر می‌کند. الازهر نمی تواند در برابر مسائلی که مستقیماً اهانت به اهل سنت است، دست بسته بایستد».خبرگزاری شیعه نیوز، تاریخ انتشار: اول تیر ۱۳۹۴؛ کدخبر: ۹۲۵۱۷
[2]. علامه خوئی درشرحش بر نهج البلاغه، ابوبکر را سیاس و مکار معرفی می‌کند. او در این کتاب سه راهبرد ابوبکر را به صورت مفصل تبیین می‌کند. ر. ک: هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، مکتبه الاسلام، تهران، ج20، ص113
[3]. «يا ابنة رسول اللّه، و اللّه ما خلق اللّه خلقا أحبّ إلىّ من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله أبيك، و لوددت أنّ السماء وقعت على الأرض يوم مات أبوك، و اللّه لأن تفتقر عايشة أحبّ إليّ من أن تفتقري، أ تراني اعطي الأحمر و الأبيض حقّه و أظلمك حقّك، و أنت بنت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم، إنّ هذا المال لم يكن للنبيّ صلّى اللّه عليه و سلّم، و إنّما كان مالا من أموال المسلمين».ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، قم:1404، ج16، ص214
[4]. خداوند در آیه33 سوره احزاب اهل بیت را دور از هر گونه پلیدی معرفی می‌کند و بنابر نقل سنی و شیعه مراد از اهل بیت: علی، فاطمه و فرزندان آن‌ها (علیهم السلام) هستند.
[5]. « إنما هو ثعالة شهيده ذنبه مرب لكل فتنة هو الذي يقول كروها جذعة بعد ما هرمت يستعينون بالضعفة و يستنصرون بالنساء كأم طحال أحب أهلها إليها البغي‏». ابن ابی الحدید بعد از بیان این جمله می‌گوید: از ابی یحیی انصاری پرسیدم که مراد ابی بکر از این سخنان چه کسی بود؟ او گفت: مشخص است، مرادش علی بن ابیطالب بود. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، قم:1404، ج16، ص214
[6]. «ماجرای آتش زدن درب خانه فاطمه (س) در منابع روایی اهل سنت»

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.