داستان معروف توسل به قبر پیامبر اکرم

  • 1395/01/22 - 06:47
ابن عساكر در كتاب تاريخ خود و ابن الجوزى در كتاب «مثير الغرام ‏الساكن» به نقل از محمد ابن حرب هلالى روايت كرده‌‏اند كه او گفت: «وقتى وارد مدينه شدم، به نزد قبر رسول خدا (صلَّى الله عليه و آله و سلَّم) رفتم و در مقابل قبر مطهر، به آن حضرت سلام‏ دادم و ايشان را زيارت كردم. بيابان نشينى وارد شد و به زيارت آن حضرت پرداخت.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شکی نیست که مشروعیت توسل به اولیای الهی امری است که در نزد فریقین ثابت شده است. مطلبی که اکنون درصدد بیان آن هستیم، داستانی معروف است که مشروعیت توسل به قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را ثابت می‌کند. این داستان در چند کتب اهل سنت ذکر شده است.

ابن عساكر در كتاب تاريخ خود و ابن الجوزى در كتاب «مثير الغرام ‏الساكن» به نقل از محمد ابن حرب هلالى روايت كرده‌‏اند كه او گفت: «وقتى وارد مدينه شدم، به نزد قبر رسول خدا (صلَّى اللَّه عليه و آله و سلَّم) رفتم و در مقابل قبر مطهر، به آن حضرت سلام‏ دادم و ايشان را زيارت كردم. بيابان نشينى وارد شد و به زيارت آن حضرت پرداخت و گفت: اى والاترين پيامبر! خداوند كتاب صادقى بر تو نازل كرد و در آن گفت: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَر لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً.[نساء/۶۴] و اگر اين مخالفان، هنگامى‌كه به خود ستم مى‏‌كردند [و فرمان‌هاى خدا را زيرپا مى‏‌گذاردند] به نزد تو مى‌‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏‌كردند و پيامبر هم براى آن‌ها استغفار مى‏‌كرد، خدا را توبه ‏پذير و مهربان مى‌‏يافتند».
سپس گريست و اين اشعار را سرود: «اى بهترين انسانى كه در زمين استخوان‌هايش دفن شد و از بوى خوشش كوه و دشت معطر گرديد! جانم فداى قبرى كه تو در آن منزل گزيده‌‏اى، كه آن‌جا منزل پاكى و سخاوت و كرامت است». پس از رفتن اعرابی، خواب بر من غلبه كرد و در خواب پيامبر (صلی الله عليه و آله) را ديدم كه فرمود: نزد آن اعرابی برو و به او بشارت بده، كه خداوند او را بخشيده است.[۱]
این داستان در چندین کتب معروف اهل سنت ذکر شده است و کسی نگفته است که سند این داستان مشکل دارد، اگر سند این داستان مشکلی داشت، حتماً علمای مفسر اهل سنت متذکر می‌شدند.

پی‌نوشت:

[۱]. «و قد روى الإمام أبو الفرج ابن الجوزي رضي اللّه عنه في مواضع من كتبه‏  بإسناده عن محمد بن حرب الهلالي، قال: دخلت المدينة، فأتيت قبر النبي صلى اللّه عليه و سلم فجاء أعرابي فزاره، ثم قال: يا خير الرسل! إن اللّه عزّ و جل أنزل عليك كتابا صادقا، قال فيه: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً، و إني جئتك مستغفرا إلى ربك من ذنوبي، مستشفعا بك، ثم بكى و أنشأ يقول:يا خير من دفنت بالقاع أعظمه‏ * فطاب من طيبهنّ القاع و الأكم‏ * نفسي الفداء لقبر أنت ساكنه‏ * فيه العفاف و فيه الجود و الكرم‏. ثم استغفر [اللّه‏]  و انصرف، فرقدت، فرأيت النبي صلى اللّه عليه و سلم في نومي و هو يقول: الحق الرّجل فبشّره أن اللّه تعالى قد غفر له بشفاعتي». عبدالرزاق بن رزق‏ الله‏، رموز الكنوز فى تفسير الكتاب العزيز، ناشر: مكتبة الأسدي‏، مكان چاپ: عربستان، مكه مكرمه‏،محقق: ابن دهيش، عبد الملك‏، ج‏۱، ص:۵۵۰
ابن ‏كثير، تفسير القرآن العظيم‏، ناشر: دار الكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون‏، مكان چاپ: لبنان، بيروت‏، محقق: شمس ‏الدين، محمد حسين‏، ج۲، ص: ۳۰۶ و.......

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام.احسنت از مطالعه مطالب شما بسیار لذت بردم.......

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.