وجه تسمیه معاویه از کلام طعن آمیز برخی صحابه در کتب اهل سنت

  • 1395/02/11 - 18:19
شریک بن اعور بر معاویه وارد شد، معاویه گفت: همانا تو صورت زشتی داری، در حالی‌که زیبا بهتر از زشت است، نام تو شریک است و خداوند شریک ندارد، پدرت اعور است و یک چشم دارد و صحیح بهتر از اعور است. با این حال چگونه سید و آقای قوم خود شدی؟ شریک گفت: نام تو معاویه است و آن نام سگ ماده است، که عوعو می‌کند، تا سگان نر از جنس مخالف به‌طلب او بیایند!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آن‌جایی که دین اسلام برای رشد و بالندگی و تکامل معنوی انسان‌ها از جانب خداوند تعالی به‌وسیله پیامبر خاتم برای این مردم فرستاده شد، تا در تمام جوانب و ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و... نفوذ و رسوخ کند و آن‌ها را از خوی و خصلت ناپسند و عصبیت جاهلی به شرف کامل انسان برساند، پس این دین حتی در کوچک‌ترین امورات دنیایی برای انسان تبیین برنامه و راهکار دقیق دارد و این میسّر نمی‌شود، مگر این‌که شخصی به مانند خود ایشان با فضائل و اخلاق پسندیده در بین مردم حضور داشته باشد، تا هم الگو باشد و هم تذکر دهنده، لذا وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به رسالت مبعوث شد، از همان ابتداء رسالت خود شروع به تبلیغ دین با تمام توان گردید و بسیاری از رسومات زشت و ناپسند جاهلی را تغییر داد و تصفیه نمود، هر چند که برخی از آن‌ها باقی بود، اما درصد بسیاری از آن‌ها را اصلاح نمود.
یکی از این رسومات زشت انتخاب اسماء و القابی بود که روی افراد گذاشته می‌‌شد، مانند عبدالکعبه که نام ابوبکر بود. و پیامبر اسلام نام او را تغییر داد و عبدالله گذاشت.[1] اما نام برخی دیگر از افراد، باقی ماند که باعث سرزنش و شرمندگی خودشان شد، مانند معاویه، که برخی از اصحاب پیامبر به‌صورت کنایه و طعن آن را به رخ معاویه می‌کشیدند. لذا از باب نمونه به دو جریان تاریخی از این کنایه و طعن استناد می‌کنیم.
مورد اول حکایت «جاریه بن قدامه» است. وقتی جاریه بر معاویه بن ابی‌سفیان وارد شد، معاویه به او گفت: تو کیستی؟ گفت: جاریه بن قدامه هستم. معاویه گفت: گمان نمی‌کنم که چیزی از زنبور عسل باشی، جاریه گفت: ای معاویه! این‌گونه سخن مگو، چرا که زنبور عسل تشبیه بسیار خوبی است، چون نوش دارد که عسل است و نیش زهرآگین دارد که می‌گزد، اما معاویه اسم سگ ماده است، که سگ‌ها را صدا می‌کند تا بر او بجهند‌، و امیه نیز تصغیر امه است، که کنیزی بیش نیست...[2]
لذا معاویه وقتی جاریه بن قدامه این‌گونه نامش را به‌همراه نام قبیله‌ای او تشریح کرد، بسیار خجالت‌زده و شرمنده شد و حوائج او را فوراً برآورد و او را مرخصّ کرد تا بیشتر اسباب شرمندگی او را در حضور سران حکومتی خود، فراهم نسازد.
مورد دوم حکایت «شریک بن اعور» است. که بر معاویه وارد شد، معاویه گفت: همانا تو صورت زشتی داری، در حالی‌که زیبا بهتر از زشت است، نام تو شریک است و خداوند شریک ندارد، پدرت اعور است و یک چشم دارد و صحیح بهتر از اعور است. با این حال چگونه سید و آقای قوم خود شدی؟ شریک گفت: نام تو معاویه است و آن نام سگ ماده است، که عوعو می‌کند، تا سگان نر از جنس مخالف به‌طلب او بیایند، تو پسر صخر هستی و سهل و همواری بهتر از صخر است. و جدّ تو، حرب است و سلم (به کسر سین، به معنی سلامتی و آرامش) بهتر از حرب (جنگ) است. تو پسر امیه هستی و آن تصغیر امه است که کنیزی بیشتر نیست. ای معاویه با این حال، چگونه امیرالمومنین شدی و خود را به این نام می‌خوانی؟ بعد شریک بن اعور از کاخ معاویه بیرون آمد و این اشعار را سرود:
«ایشتمنی معاویه بن حرب........ و سیفی صارم و معی لسانی
و حولی من ذوی یزن لیوث......... ضراغمه تهشّ الی الطعامی
یعیّر بالدساسه منسفاه......... و ربّات الجحال من الغوانی.[3]
آیا معاویه بن حرب به من دشنام می‌دهد، در حالی‌که شمشیر برّان و زبان گویا با من است و در کنار من، شیران قبیله ذی یزن هستند، شیرانی که در برابر حمله‌ها با نشاط هستند، او از روی سفاهت از من عیب جویی می‌کند و...»

پی‌نوشت:

[1]. المعارف، این قتیبه دینوری، منشورات شریف رضی، قم، ایران، تحقیق ثروه عکاثر، (1373ش)، ص167.
[2]. تاریخ خلفا، سیوطی، عالم الکتب، بیروت، لبنان، چاپ اول، ص133.
[3]. معاویه، عبدالباقی قرنه الجزایری، دارالتفسیر، قم، ایران، (1384ش)، ص98.
انساب الاشراف، بلاذری، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج5 ص122.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.