حدیث امان، یکی از هزاران فضیلت
روایات بسیاری از رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شده است که تمسّک به اهلبيت (عليهم السلام) را مايه نجات امّت میشمارد و سعادت امّت را تنها در پرتو تمسّک به آنان ميسر میداند و آنان را مايه امان يافتن امّت از اختلاف و گمراهی و هلاکت معرّفی میکند، این احادیث، به "حديث امان" و "حدیث نجوم" معروف است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در میان فرمایشات رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) روایات فراوانی وجود دارد که حضرت به بهانههای مختلف در مورد فضیلت امیرالمؤمنین و اهل بیتش (علیهم السلام) سخنانی را ایراد فرمودند که این روایات از حد احصاء و شمارش خارج است. یکی از این روایات، "روایات امان" است که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) اهل بیتش (علیهم السلام) را امان امت خود معرفی کرده است. این روایات در مصادر فریقین موجود است و به نام "حدیث نجوم" نیز شهرت دارد.
روایات مذکور را جمع کثیرى از اصحاب پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) از جمله: حضرت على (علیه السلام)، جابر بن عبدالله، و ابوسعید خدرى، و انس بن مالک و منکدر و سلمة بن اکوع و ابنعباس، نقل کردهاند، و در چندین کتاب از مصادر اهل سنت آمده است که بخشى از آن را در ادامه مىآوریم.
1) قندوزی در کتاب «ينابيع المودة» روایتی را از سلمة الاکوع که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است آورده، که حضرت فرمودند: «النجوم أمان لأهل السماء، و أهل بيتی أمان لأمتی.[1] ستارگان راهنمای اهل آسمانها هستند و اهل بیت من راهنمای امت من هستند.»
إبنعساكر نیز عیناً همین روایت را با سندی دیگر در کتابش نقل کرده است[2]
2) طبری در کتاب ذخائر العقبى از امیرالمؤمنین (علیه السلام) این روایت را نقل میکند که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «النجوم أمان لأهل السماء فإذا ذهبت النجوم ذهب أهل السماء، و أهلبيتی أمان لأهل الأرض فإذا ذهب أهل بيتی ذهب أهل الأرض.[3] ستارگان راهنمای اهل آسمانند که اگر ستارگان نباشند، اهل آسمان گمراه میشوند و اهل بیت من راهنمای اهل زمین هستند، که اگر کنار گذاشته شوند، اهل زمین گمراه میشوند.»
طبری در ذیل این روایت گفته است که این روایت را احمد بن حنبل در کتاب المناقب به نقل از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ذکر کرده است.
3) طبرانی که از معتبرترین عالمان اهل سنت است، در کتاب خود این روایت را به نقل از اکوع از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است: «النجوم جعلت أماناً لأهل السماء وإن أهل بيتی أمان لأمتی.[4] ستارگان راهنمای آسمانیان هستند و اهل بیت من راهنمای امت من هستند.»
4) یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت که این روایت را در کتابش ذکر کرده است، حاکم نیشابوری است. او این روایت را بهنقل از منکدر آورده است. منکدر گفته است: «إنه (رسول الله) خرج ذات ليلة و قد آخر صلوة العشاء حتى ذهب من الليل هنيهة أو ساعة والناس ينتظرون في المسجد، فقال: ما تنتظرون فقالوا ننتظر الصلوة، فقال: إنكم لن تزالوا في صلوة ما انتظرتموها ثم قال: أما إنها صلوة لم يصلها أحد ممن كان قبلكم من الأمم، ثم رفع رأسه إلى السماء فقال: النجوم أمان لأهل السماء فإن طمست النجوم أتى السماء ما يوعدون، و أنا أمان لأصحابي فإذا قبضت أتى أصحابي ما يوعدون، وأهل بيتي أمان لأمتي فإذا ذهب أهل بيتي أتى أمتي ما يوعدون.[5] رسول خدا شبی خارج شد و نماز عشاء را به تأخیر انداخت تا ساعتی از شب گذشت و مردم در مسجد منتظر بودند. حضرت فرمود: منتظر چه چیزی هستید؟ گفتند: منتظر نماز. حضرت فرمود: مادامی که در انتظار نماز هستید، همانند این است که در نماز هستید... سپس حضرت سرش را رو به آسمان بلند کرد و فرمود: ستارگان، امان اهل آسمان هستند، اگر خاموش گردند بر اهل آسمان آنچه که وعده داده شده است، نازل میگردد، و من امان اصحاب هستم و اگر من از بینشان بروم، بر آنها آنچه که وعده داده شده، نازل میگردد و اهل بیت من امان امتم هستند، که اگر آنها نیز بروند، آنچه که بر امتم وعده داده شده، نازل خواهد گردید.
حاکم در جایی دیگر از کتابش روایت امان را از ابن عباس با الفاظی دیگر نقل کرده است: «قال رسول الله النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمتي من الإختلاف فإذا خالفتها قبيلة من العرب إختلفوا فصاروا حزب إبليس.[6] ستارگان راهنمای اهل زمین هستند و آنها را از گمراهی در دریاها و غرق شدن نجات میدهد و اهل بیت من امان امتم از اختلاف و تفرقه هستند. اگر قبیلهای از اعراب آنها را پشت سر بگذارند و رها سازند، حزب شیطان خواهند شد.»
علاوه بر مصادری که ذکر شد، این حدیث در منابع معتبر دیگر اهل سنت مانند «الصواعق المحرقة»، «کنزالعمّال»، «تذکرة الخواص»، «فرائد السمطين»، «کشف الخفا»، و «فيض القدير» نیز ذکر شده است.
پینوشت:
[1]. ینابیع المودة، قندوزی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ج2، ص114
[2]. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج40، ص20
[3]. ذخائر العقبی، طبری، داراحیاءالتراث العربی، بیروت: ص17
[4]. المعجم الکبیر، طبرانی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج7، ص22 رقم6138
[5]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص148
[6]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص149
[7]. الصواعق المحرقة، ابن حجر هیثمی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ص187
[8]. کنزالعمال،متقی هندی، دار الرسالة، بیروت: ج12، ص102
[9]. تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ص291
[10]. فرائد السمطین، جوینی، مؤسسة المحمودی، بیروت: ج2،ص253
[11]. کشف الخفاء، عجلونی،دارالکتب العلمیة، بیروت ج2، ص177
[12]. فیض القدیر، شوکانی، دارالفکر، بیروت: ج3، ص15
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید