وهابیت
«خالد الغامدی» امام جمعه مکه مکرمه گفت: خداوند فرشتههایی برای جنگ با ظالمین در بلاد شام دارد، و آنها مأمور هلاکت ستمگران هستند. پیش از این هم «محمد العریفی» مفتی دیگر وهابی، به نقل از یک شیخ سوری گفته بود که پسرش، افراد سفیدپوشی، سوار بر اسبهای سفید در سوریه دیده است، که فرشتههای خدا بودند و علیه ارتش سوریه میجنگیدند.
مفتیان وهابی، به خاطر گسترش زنا و فحشاء در جامعه، چارهای اندیشیدهاند تا ازدواج موقت را مشروعیت بخشند، به این ترتیب، وارد کار و زار شده، و فتوی دادند: اگر مردی با زنی قصد ازدواج موقت داشته باشد، به شرط اینکه چیزی از زمان و مدت به همسرش نگوید، ازدواج او صحیح و درست است، زیرا ارکان و شروط ازدواج، رعایت شده است.
یکی از مشکلات محمد بن عبد الوهاب به عنوان رهبر فکری وهابیت، وجود تناقضات فحش در آراء و اندیشه های او میباشد.محمد بن عبدالوهابیت در جاهای مختلف موضوعی را بیان کرده است که در جای دیگر این موضوع را رد کرده است. محمد بن عبدالوهاب با داشتن تفکر متناقض پیروان خود را نیز به تناقض و اشتباه دچار کرده است که البته نتیجه تفکر وهابیت است.
یکی از شبکههای وهابی روایتی را در مورد مهدویت از یک کتاب شیعی مورد استناد قرار داد که در آن تصریح میشود بعد از ظهور، امام زمان دست به کشتاری بی سابقه میزند! بسیار جالب است که وهابیان صدها روایت در مورد ازبین رفتن ظلم و جور در زمان ظهور را نادیده میگیرند و به دو یا سه روایت شاذ از این دست تمسک میکنند.
زواج مسیار، ازدواجی است که امروزه در بین کشورهای خلیج فارس و عربی، خصوصا عربستان، بسیار گسترش پیدا کرده است و ماهیت آن به این شکل است که زن و شوهر به صورت مخفیانه و جدا از هم زندگی میکنند و مرد گاهی از اوقات، از زنش در روز یا شب دیدن میکند و زن هیچ گونه حقی نسبت به نفقه، مسکن، زندگی مشترک، از شوهر خود ندارد.
سران وهابی، به خاطر مشکلات ازدواج دائم و رواج فحشاء، به فکر ازدواجی افتادهاند که فواید ازدواج موقت را داشته باشد، ولی نام ازدواج موقت را نداشته باشد. از این رو «زواج مسیار» را جایگزین «ازدواج دائم» کردند تا جامعه را از گناهان جنسی نجات دهند، در حالیکه این ازدواج در سیره سلف صالح، وجود نداشته است.
یکی از حامیان اصلی کودتا درسوریه و برباد دهندگان امنیت ساکنان این کشور، اکنون خود درباتلاق این بلای خانمانسوز گرفتار شده است. چندیست که دولت مسلمان اما فریب خورده و مسلمان ستیز ترکیه دستخوش آماج نا امنیهایی شده است که خود یکی از بانیان آن در کشور مسلمان سوریه بوده است. آیا به راستی این وقایع پندآموز میتواند دیده عبرتبین مسئولین این کشور را بینا سازد؟
در حالیکه ابوهریره تا سال 7 هجری، مسلمان نبوده و پس از اسلام آوردن تنها یک سال و نیم از 3 سال پایانی حیات رسول خدا را در مدینه حضور داشته، تنها در کتاب بخاری 418 روایت از او نقل شده، امّا از امیرمؤمنان که از آغاز تا پایان عمر در کنار پیامبر حضور داشته و عالمترین صحابه بوده، 29 روایت نقل شده است.
شاید این سوال در ذهن شما هم خطور کرده باشد که دلیل عصبانیت روز افزون وهابیت از شیعه چیست؟ و چرا در طی این سالها با این همه کشتاری که از شیعه کرده هر روز به خون این مذهب تشنهتر میشود و دشمن شماره یک خود را شیعیان معرفی میکند. دلیل اصلی این همه خصومت را از زبان آیت الله قزوینی عالم فعال و تاثیرگزار در این عرصه میشنویم.
حفظ وحدت بین مسلمین تا جایی اهمیت پیدا میکند که بزرگان شیعه، حتی دشمنان قسم خورده خودشان را نیز همیشه در طول تاریخ به این امر دعوت کردهاند. نمونه بارز این مسئله شیوه برخورد علی (علیه السلام) با دشمنان قسم خورده و متعصب خودشان یعنی خوارج است. و در زمانه حاضر نیز شاگردان مکتب ایشان همان سیره و روش را دنبال میکنند.
یکی از ترفندهای دشمنان برای رسیدن به اهداف شوم خود که درراستای تغییر نقشه خاورمیانه است تخریب آثار تمدن اسلامی است. مانند مساجد، اماکن متبرکه، بقعه پیامبران الهی واصحاب پیامبر اسلام، واین تنها هدف اصلی دشمن نیست بلکه هدف اصلی جلوگیری از جمع شدن مسلمانان به دور هم وتقویت وانسجام آنهاست. چون این اماکن موجب اتحاد مسلمانان میشود.
هر شخصی که با جریان وهابیت اندک آشنایی داشته باشد، میداند که محمد بن عبدالوهاب نقش مهمی در تثبیت و ایجاد مکتب وهابیت داشته است. رویه ظاهربینی و سطحینگری را در تفکرات و اندیشه این شخص بهخوبی میتوان مشاهده نمود. یکی از نمونههای این ظاهر بینی حکم شرک کردن بر کسی است که به آل علی (علیه السلام) عنوان «سید» بدهد!
یکی از خصوصیاتی که هم اسلام و هم عقل به آن حکم میکند، مسالهی تسلیم بودن در برابر حق و کلام حق است. این مسالهای است که وهابیان در بخورد با مخالفان خود، هرگز به آن ملتزم نیستند. اما فضاحت و رسوایی زمانی است که کسی از بزرگانشان به مسالهای مثل شنیدن اموات اقرار میکند و اینها با وجود اثبات آن، کماکان به انکار آن مشغولند.
شاید گفته شود با توجه به برخی روایاتی که در متون روایی شیعه دیده میشود و علمای شیعه آنها را تضعیف نمودهاند؛ چرا در مورد این روایاتی که در صحاح ستّه در مورد جسمانیت خداوند آمده، علما احتمال تضعیف را نمیدهند؟ در پاسخ میگوییم: تضعیف امکان ندارد، چرا که این روایات در کتابهایی آمده که احتمال ضعف نسبت به آن را منتفی میدانند.