تناقضات فاحش محمد بن عبدالوهاب؛ مجتهد یا مقلد

  • 1395/05/21 - 18:05
یکی از مشکلات محمد بن عبد الوهاب به عنوان رهبر فکری وهابیت، وجود تناقضات فحش در آراء و اندیشه های او می‌باشد.محمد بن عبدالوهابیت در جاهای مختلف موضوعی را بیان کرده است که در جای دیگر این موضوع را رد کرده است. محمد بن عبدالوهاب با داشتن تفکر متناقض پیروان خود را نیز به تناقض و اشتباه دچار کرده است که البته نتیجه تفکر وهابیت است.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_  محمد بن عبدالوهاب بارها گفته است، که یک مجتهد نیستم و مقلدم. وی ادعای اجتهاد را دروغ و بهتان نسبت به خود می‌داند، چنان‌‎که در نوشته‌های خود، مکرر این مطلب را تأکید کرده است، «و حتی من البهتان الذی اشاع الاعداء؛ انی ادعی الاجتهاد و لا اتبع الائمة.[1] از بهتان‌‎هایی که دشمنان به من نسبت داده‌اند، این است که از ائمه (چهارگانه) تبعیت نمی‌‎کنم و ادعای اجتهاد دارم.»
با توجه به این مقدمه، باید ببینیم خود محمد بن عبدالوهاب، با این اعترافش اجتهاد داشته است، یا نه. مخفی نیست که وی حکم به شرک و کفر بسیاری از مسلمانان را صادر کرده است؛ و این حکم را وی از روی جهت کلامی و اعتقادی نداده است، بلکه از جهت فقهی ملتزم به کفر آن‌ها بوده و لذا جان و مال و ناموس آن‌ها را مباح دانسته است.[2]
از طرفی باید بدانیم که این حکم یک حکم اجماعی نبوده است و یا حتی می‌توان اجماع را در مقابل آن دانست؛ زیرا تمام مذاهب اسلامی، به آیین و نظرات وهابیت اعتراض کرده‌اند، که بسیاری از آن‌ها در زمان خود محمد بن عبدالوهاب بوده است. همان‌گونه که حسن بن فرحان المالکی می‌گوید: «وی افرادی را مشرک دانسته است، که کافر نبوده‌اند، بلکه علماء مسلمین در عصر او هستند، مانند: مربد التمیمی، عبدالله الزبیری، محمد بن سلیمان، الحداد الحضرمی، ابن عفالق؛ که همگی از علماء زمان محمد بن عبدالوهاب هستند.»[3]
با توجه به این دو مقدمه که وی اقدام به نظراتی فقهی برخلاف اجماع زمان خود داشته است، و از طرفی تأکیدات وی بر عدم اجتهادش، باید از پیروان وی پرسید، که وی چرا این تناقضات را بیان کرده است، آیا اجتهاد کرده است؟ پس چرا ادعای اجتهاد را رد می‌کند، آیا دروغ گفته است؟ از لوازم کلام خود، آگاهی نداشته است؟ هر جوابی برای ایشان، نقد رهبر و اصل فکر وهابیت است.

پی‌نوشت:

[1]. الرسائل الشخصیه، ص 40، ص40، ریاض، جامعةالامام محمد بن سعود، بی‌تا.
[2]. ابن غنام، حسین، تاریخ نجد، ص 95 الی 138، دارالشروق، چاپ اول، 1425 ه
[3]. داعیة و لیس نبیا، حسن بن فرحان المالکی، ص 75، اردن، دارالرازی، 1342 ق.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام خدمت نویسنده محترم. عبدالوهاب یک دست نشانده بود و بس. این دشمن خدا دست نشانده دشمنان اسلام و خداوند بود. ولی متاسفانه یک سری ساده دل و عوام حرفش را قبول کردند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.