وهابیت
نادر طالبزاده تهیهکننده، مستند ساز و روزنامهنگار ایرانی – آمریکایی، که مورد ترور بیولوژیک قرار گرفته است، گفت: یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، موضوع آلودگی آب زمزم، به ماده سمی آرسنیک است، سال 2006 گزارشی در روزنامه گاردین منتشر شده و در آن به مسلمانان انگلیسی، هشدار مسمومیت آب مقدس، یعنی آب زمزم داده شد.
از جمله مسائلی که میان مسلمانان و وهابیان در آن اختلاف شدید وجود دارد، مسالهی تفاوت قائل شدن بین ولی خدا در حال حیات و ممات است. وهابیان میگویند توسل به ولی خدا در حال حیات اشکالی ندارد ولی در حال ممات، شرک محسوب میشود، در حالیکه اهل سنت میگویند اگر کسی بین این دو حال تفاوت قائل شود، خود به طریق اولی مشرک خواهد بود.
ظاهر این آیه با معنای شهادت و شاهد بودن پیامبران در حال حیات و ممات، (از طریق مشاهده باطنى و روحانى ناظر احوال تمام امت خویش باشند)، سازگاری ندارد؛ اما اگر شهادت را به معنى شهادت عملى بگیریم، اشکال وارد نخواهد بود؛ همچنین آیات دیگری وجود دارد که به صراحت شاهد بودن پیامبر اکرم و اهل بیت را ثابت میکند.
صفاتی که ثبوت آنها موجب نقص خداوند میشود، صفات سلبی است. از جمله صفات سلب شده از خداوند مفهوم جسم داشتن است، از طرفی ما میبینیم که در روایات موجود در صحاح ستّه صفاتی برای خداوند نام برده میشود که منشأ آن جسم است خدایی که میخندد، خدایی که تعجب میکند. مگر نه این است که منشاء تعجّب و خنده، عدم آگاهی نسبت به موضوعی میباشد؟
نکته جالب و خندهدار در چند روایت در صحیح بخاری در مورد ساق پای عریان خداوند، خداوند به عنوان شخصیتی چند چهره معرفی شده، که مؤمنان فقط در یکی از چهرههای موفق به شناسایی خداوند میگردند و گاهی اوقات هم که موفق به این کار نمیشوند، با لخت کردن ساق پای خدا میتوانند، مشکل را حل کرده و خدایشان را شناسایی کنند.
کسانیکه نه تنها دستورات اسلام را رعایت نمیکنند، بلکه ضد اسلام عمل میکنند، آیا میتوان دولت اسلامی نامید؟ دولت اسلامی یعنی پیرو و تسلیم دستورات قرآن و پیامبر، ولی اینها خلاف دستورات عمل میکنند، و حتی بدتر از آن پیروان اسلام ناب محمدی را، به ناحق میکشند. تا به حال به کدامین دستورات اسلام عمل کردند؟
محمد زکزاکی پسر شیخ ابراهیم زکزاکی، در نامهای سرگشاده، به تشریح وضعیت ناگوار پدرش و خشونتهای ارتش نیجریه، علیه مسلمانان این کشور و بهخصوص خانواده و فرزندان و شخص شیخ «ابراهیم زکزاکی» پرداخت. او آورده است: «من از همه کسانی که به حق انسان، برای برخورداری از عدالت وکرامت معتقدند، میخواهم برای انجام تلاشی مضاعف، به من بپیوندند.»
هستند کسانی که به دلیل اطلاع کم از معتقدات و مبانی اعتقادی فرق و مذاهب مختلف، بعضا یک فرقه را به دلیل شباهت اندکی که با فرقهی دیگر دارد، به آن ملحق میکنند. از جملهی این موارد ملحق کردن دیوبندیان به وهابیت است. در حالی که تفاوت میان این دو گروه بسیار زیاد است مثلا وهابیان نداء غیر الله را شرک و دیوبندیان آن را جایز میدانند.
در حالیکه بخاری موضوع دیدار خداوند را به شکلهای متفاوت و در جای جای کتاب خود، روایت کرده و آن را بهعنوان اصلی مسلّم پذیرفته، امّا بر اساس روایتی مفصّل، که دستکم در 3 جا از کتاب خود آورده، داستان طنزآمیزی که ـ پناه میبریم به خدا ـ حتّی خود خدا هم، بر اساس این روایت، به خنده افتاده و در آن بهراحتی میتوان با خدا چانه زد.
از همان صدر اسلام، تاکنون همیشه بودند، کسانیکه با اهداف و انگیزههای خاصی در پی تغییر در باورهای ثابت مسلمانان، بودهاند. از این میان میتوان به عقاید ابن تیمیه در از بین بردن شعائر و محو آیینهای اسلامی و شرعی مثل زیارت قبر پیامبر (ص) اشاره کرد، که یافعی شافعی میگوید این از زشتترین نظرات ابن تیمیه بوده است.
در کتاب «عهد قدیم» که نزد یهود، کتاب «تورات» به شمار میرود، روایاتی است که با اعتقاد وهّابیت در«شکل، اندازه و جسمانیت خداوند» کاملا منطبق است. به عنوان نمونه در آن کتاب آمده «خدا را میدیدم که از دیر زمان عرشهایی نهاده و با جامههای سپید و برفگون بر آنها تکیه زده با موهایی چون پشمهای پاکیزه و عرشش از شعلهای از آتش است.»
سنت پیامبراکرم(ص) حاکی از نهی شدید از تکفیر مسلمانان است، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «کسیکه مانند ما نماز بخواند و به طرف قبله بایستد و از گوشت ذبح شده ما بخورد، پس او مسلمان است و در پناه خدا و رسول است، عهد خدا را درباره او نشکنید.» اما متاسفانه وهابیت، به احادیث پیامبر عمل نمیکنند و به آنها پشت کردند.
برخی از علمای وهابی مصحف امام علی بن ابیطالب (ع) را وَهم و خیال شیعه میدانند و آن را ساخته مرحوم شیخ کلینی به حساب میآورند و با استناد به کلام ابن حجر و آلوسی، اخبار مربوط به وجود چنین مصحفی را در منابع اهل سنّت، ناتمام میدانند. ولی ادعای ایشان در قالب الفاظی که شایسته پژوهشگر نیست، از جهاتی بیپایه و نادرست است.
مسلمانان چه در زمان حیات پیامبر (ص) و چه پس از وفات ایشان، با مسائلی چون توسل، طلب شفاعت، استغاثه، هیچگونه مشکلی نداشته و ندارند، اما ابن تیمیه آغازگر تفکر نامساعدی بود که قرنها پس از خودش توسط وهابیان زنده شد و منشأ خونهای به ناحق بسیاری گشت، اینها میگویند این امور، از موارد شرک، بدعت و از این دست میباشد.