خدای خندان !

  • 1395/05/04 - 12:11
صفاتی که ثبوت آن‌ها موجب نقص خداوند می‌شود، صفات سلبی است. از جمله صفات سلب شده از خداوند مفهوم جسم داشتن است، از طرفی ما می‌بینیم که در روایات موجود در صحاح ستّه صفاتی برای خداوند نام برده می‌شود که منشأ آن جسم است خدایی که می‌خندد، خدایی که تعجب می‌کند. مگر نه این است که منشاء تعجّب و خنده، عدم آگاهی نسبت به موضوعی می‌باشد؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صفاتی که ثبوت آن‌ها موجب نقص و محدود شدن خداوند می‌شود، صفات سلبی است. از جمله صفات سلب شده از خداوند، مفهوم جسم داشتن است، از طرفی ما می‌بینیم که در روایات موجود در صحاح ستّه، صفاتی برای خداوند نام برده می‌شود، که منشأ آن جسم است؛ خدایی که می‌خندد، خدایی که تعجب می‌کند و...؛ در این مقاله برآنیم، به مواردی از روایات نقل شده، در این کتب اشاره کنیم:
-خدایی که تعجب می‌کند و می‌خندد: «ابوهریره گوید: ...روز بعد، آن مرد مهمان‌نواز، به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب گردید، حضرت فرمود: امشب خداوند از رفتار و روش مهمان‌نوازی شما، به خنده افتاد و یا از کار شما تعجب نمود....»[1]
- خدایی که به جهاد‌گران در راه خودش می‌خندد: «ابوهریره به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داده: «خداوند به دو نفر می‌خندد: یکی آن‌که در راه خدا جهاد می‌کند و شهید می‌شود و دیگری قاتل او که بعداً مسلمان شده و شهید می‌شود و هر دو به بهشت می‌روند.»[2] پرسش ما از معتقدان به این حدیث این است: نخست آن‌که: کجای این مطلب خنده دارد؟ دوّم آن‌که: اساساً این‌گونه روایات با آیاتی از قرآن کریم، که درباره پاداش و جایگاه جهادگران در راه خدا نازل شده، هم‌خوان است؟
- زنده باد خدایی که می‌خندد: «ابورزین گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خداوند از اطاعت بندگانش و تقرّب و نزدیکی غیر آنان می‌خندد، ابورزین گوید: عرض کردم: ای پیامبر خدا، آیا خداوند هم می‌خندد؟! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آری. من در آن موقع این جمله را گفتم: زنده باد خدایی که همیشه به خیر و نیکی می‌خندد.»[3]
بنابراین وهابیت چه پاسخی برای این پرسش‌هایی که در ادامه می‌آید دارد:
آیا از روایات بالا تشبیه خداوند سبحان، به بشر استفاده نمی‌شود؟! چرا که برای خداوند هم خنده و تعجّب عارض می‌گردد! آیا از این‌گونه روایات، نوعی بخل و منع خداوند در لطف و بخشش به بندگانش استفاده نمی‌شود؟! هم‌چنین آیا از این روایات استفاده نمی‌شود، که فیض و بخشش خداوند در قیامت، مشروط به گرفتن تعهّدات و تضمینات متعدد می‌باشد؟! از طرفی مگر نه این است که منشاء تعجّب و خنده، عدم آگاهی نسبت به موضوعی می‌باشد؟ آیا سازندگان و معتقدان به این روایات، به «علم مطلق الهی» معتقد نیستند؟ آیا نمی‌دانند از لوازم و توابع این‌گونه روایات، عدم آگاهی خداوند و پی‌بردن ناگهانی و پس از آن، شگفت، تعجب و خنده خداوند، می‌باشد؟

پی‌نوشت:

[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 3587.
[2]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 1505.
[3]. سنن ابن‌ ماجه، ابن ماجه، دارالفکر، بیروت، ج 1، ص 64.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.