انحرافات، بدعتها
در حالی دوستداران سماع و مولوی از قداست سماع سخن گفتهاند که بارها و بارها توسط سماع حرمتها را شکسته و بدعتهایی شنیع در اسلام و در صوفیه ایجاد کردهاند که حتی بعضی از بزرگان صوفیه نیز مخالف آنها بودهاند، از جمله برتر و بالاتر دانستن سماع از نماز و قراردادن رقص و آواز به جای قرائت قرآن و دعا و ذکر و عبادت در تشییع جنازه به صورت گروهی به عنوان عملی عبادی که در بین صوفیه نیز بدعت است.
یکی از اعتقادات فاسد فرقه صوفیه، که عمل به آن را در رسیدن به قرب الهی لازم می دانند، سماع است. صوفیان برای اینکه این عمل را به گونه ای شرعی و اسلامی نشان بدهند به روایاتی جعلی تمسک کردند که در آن رسول خدا (ص) از شنوندگان غنا بوده و یا به آن اذن دادند!
بعضی از صوفیان معتقدند که شاهدبازی یک عشق مجازی در انسان ایجاد میکند که باعث رسیدن به عشق حقیقی و صفای باطن میشود و معتقدند که در ورای شاهدبازی اسرار و معارفی نهفته است که فقط اهل آن به آن اسرار و معارف دست پیدا میکنند، اما چه اسراری در شاهدبازی وجود دارد درحالیکه بعضی از صوفیه و تمام فقهاء قائل به حرمت آن شدهاند و قرآن و روایات نیز این عمل قبیح را مذمت کرده و حرام دانستهاند.
واقعهی غدیر خم از ابتدای وقوع آن تا عصر حاضر پیوسته از اصول مسلم و از حوادث غیر قابل تردید میباشد که در آن رسول مکرم اسلام (ص) امیرالمؤمنین (ع) را به جانشینی خود انتخاب فرمودند که عدهای همچون فرقهی صوفیه از این حادثهی تاریخی و الهی، سوء استفاده کرده و اقطاب صوفیه، خودشان را تا جایگاه پیامبر اکرم (ص) بالا برده و برای خود وصی و جانشین انتخاب میکنند.
یکی از اعتقادات فاسد و بدعتی که صوفیه در میان خود رواج دادند، ادعای ولایت و حجت خدا دانستن است که حتی بالاتر از این، خود را مصداق اهلبیت میدانند، در حالیکه با توجه به آیات و روایات متواتر، مصداق اهلبیت، فقط ائمهی اطهار (علیهمالسلام) هستند که حجت خدا و هادی امت روی زمین هستند که غیر از ایشان کسی دیگر لایق این عنوان نیست و در زمان غیبت نیز، فقها و مراجع تقلید، نواب عام معصومین هستند.
قطاب معاصر صوفیه با علم به اینکه برائت از دشمنان دین، از ارکان اعتقادی شیعه است، چرا نسبت به سران و بنیانگذاران تصوف که در دشمنی با ائمه اطهار سرآمد زمان خود بودند، برائت نجسته و حتی بالعکس آنها را تقدیس و تطهیر کرده و با کمال افتخار نام آنها را در سلسله اقطاب داده و آنها را صاحب خرقه درویشی میدانند؟! آیا این همان مصداق «صلح کل» یا دوستی صوفی با دشمنان دین نیست؟!
از مسائل مهمی که فرقههای انحرافی بر آن تاکید فراوانی میکنند، مساله اعتبار خواب و رویا است. با مراجعه به متون صوفیه و نحوه سلوک ایشان درمیابیم که قسمتی از استدلالات این نوع فرقهها به خواب و رویا برمیگردد و حال آنکه مطلب مورد بحث در میان منابع اسلامی به نحوی مخالف مطالب صوفیان است. دستمایه فرقههای انحرافی به خواب به علت اثبات ناپذیر بودن آن شیوع داشته و از آن سوء استفادههای زیادی میشود.
بنا بر اعتقاد شیعه، اطاعت و فرمانبرداری بیچونوچرا، فقط مختص خداوند متعال و ائمه معصومین (ع) است که علم حضرات، علم الهی و سخنان آنان صادق و نورانی است. درحالی که صوفیانِ جاهل و مخالفِ اهلبیت، این اطاعت محض را مختص اقطاب خود دانسته و دستورالعملهای غیرشرعی از خود تراشیده و برخلاف حکم خدا نظر میدهند که اسقاط تکلیف در حصول حقیقت، یکی از این موارد است.
احکام شرعی در جهت رشد و تعالی فردی و اجتماعی بشر و وصول به حق و قرب الی الله، صادر شده است. لذا کم و زیاد کردن دستورات شرعی همچون عدم وجوب صلاه در مراحل سلوکی توسط فرقه صوفیه مخالفت با حکمت الهی و عصمت انبیاء و موجب خروج از ولایت الله و دخول در ولایت شیطان است!
توحید و یکتاپرستی اصل و اساس ادیان الهی است و هدف اصلی پیامبران و اوصیای آنان شناساندن توحید به جوامع بشری بوده و کمترین انحراف در این اصل، بشر را از مسیر توحید منحرف و به شرک میکشاند. اما بعضی از فرقهها مانند تصوف پا را فراتر نهاده و اعمال و عقاید فاسدی که نشانه شرک است را برای خود قراردادهاند که تصور صورت قطب در نماز نمونهای از آن است.
برخی از صوفیه ادعا میکنند که در مرتبهی فناء فیالله نور خاصی با نام "نور سیاه" را مشاهده میکنند. اما حقیقت نور سیاه چیست که با رؤیت آن، ادعای رسیدن به بالاترین درجات عرفانی را دارند ؟! آیا این نور، تجلی صفاتی یا نور ذات خداست؟ خیر. حقیقت این است که این نور سیاه، از ابلیس است و نشانهی گمراهی و چرخش مدعیان در ظلمات است.
متصوفه بر این عقیدهاند، که حقائق عالم هستی در قلوب ایشان منکشف و منعکس میشود. ولی برای این اتفاق مقدماتی را لازم میدانند، از جمله ترک حیوانی، یعنی استنکاف و عدم استفاده از لذات مادی و خوراکیهای گوشتی و تحمل گرسنگی شدید؛ چنانچه ابوطالب مکی میگوید: «گرسنگی دل را رقیق میسازد و آمادهی مکاشفه میکند.»
از بدعتهای تصوف جوع و گرسنگی کشیدن همراه با ریاضتها و چلههای مختلف است که آن را بر خود تحمیل کرده و از جوع و صوم شرعی تفکیک کردند و آن را روش یا وسیلهای برای نیل به زهد یا احوال میدانند در حالی که خشوعِ حاصل از چنین جوعی، تصنعی است و با رفع این جوع، آن خشوع هم زایل میگردد و این امر نشانه اصالت نداشتن آن است.
بنا بر روایات متعدد و اخبار صحیح از شیعه، حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفدا) پس از مرگ آخرین نائب خاص خود یعنی علی بن محمد سمری (رحمه الله) احدی را جانشین و یا نائب خود ندانسته و به کسی وصیت ننمودهاند و برای جلوگیری از اقداماتی نظیر ادعای اقطاب منحرف تصوف، کسانی را که ادعای مشاهده و نیابت کند را لعنت نموده و کذاب معرفی کردند.