عشق به زیبارویان مرد در سایه عرفان صوفیانه!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به عقیده برخی از بزرگان صوفیه یکی از عواملی که باعث صفای باطن و ایجاد عشق در انسان میشود تماشای صورتهای زیبا است که در بین صوفیه معروف و مشهور به شاهدبازی میباشد.
شاهد بازی در بین صوفیه بیشتر در مجالس سماع مرسوم بوده است و معروف است که احمد غزالی در پیش خوبرویان سجده میکرد و اوحد الدین کرمانی با خوبرویان سر و سرّی داشت و با غلبه وجد، در مجلس سماع سینه بر سینه آنان مینهاد و حکایت او با پسر خلیفه، مشهور است و فخرالدین عراقی به دنبال پسری زیبا چهره از عراق به هند رفت.[1]
در واقع شاهدبازی تکمیل کننده سماع بوده و به آن شور و حالی مضاعف میداده است و از همین باب بوده است که روزبهان بقلی شیرازی میگوید: «در مجمع سماع به جهت ترویج قلوب، به سه چیز احتیاج است : روایح طیبه، وجه صبیح(صورت زیبا) و صوت ملیح».[2]
برخی از صوفیان مخالف این عمل قبیح بوده ولی موافقان که اکثریت صوفیه را تشکیل میدهند و این عمل قبیح را بر خود مباح دانستهاند برای توجیه آن به دلائلی متمسک شدهاند و برای توجیه کار خود از آموزههای عرفانی سوءاستفاده کرده و میگویند: «إن الله جمیل و یحب الجمال، دوست داشتن زیبارویان تشبّه به اخلاق خداست و همانطور که خداوند هر چیز زیبایی را دوست دارد ما هم زیبارویان را دوست داریم. دیگر این که شاهدبازان بدون داشتن تناسبی آیه «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ.[یوسف/2] ما بهترین داستان را بر تو بازگو میکنیم» را آورده و آن را قصه عاشق و معشوق معرفی کرده است.[3]
اصل معروف عرفانی ديگر اين است كه المجاز قنطرة الحقيقه يعنی عشق مجازی پلی است برای وصول به عشق حقيقی و بدين ترتيب صورتپرستی ميتواند تمرينی باشد برای عشق ورزيدن به خداوند جمیل و رسیدن به حقیقت، و نیز زمینهای است برای رسیدن به عشق حقیقی. صوفیان بر این عقیدهاند که دوست داشتن مخلوقات و زیبایهای دنیوی، یک مجازی است که پلی برای درک و رسیدن به حقیقت خواهد بود و عشق مجازی، عاقبت موجب عشق حقیقی خواهد گشت و از این راه عشق ورزیدن به زیبارویان را برای خود مباح دانستهاند.
اما برخی دیگر از صوفيان معتقد به حلول حق در صورتهای زيبا بودند و ظاهراً به همين سبب بود كه به خوب رويان شاهد و حجّت میگفتند، اگر چه هجويری اين عقيده را ذکر میکند ولی آن را رد میكند و قائل به این دلیل نیست.[4]
اما ابنجوزی از وعاظ معروف قرن ششم در كتاب تلبيس ابليس شکلهای مختلفی از شاهدبازی صوفیه را نقل کرده و بعضا برای آنها عللی نیز آورده و میگوید: «بدان كه بيشتر صوفيان برخويش، طريق نظر بر زنان بيگانه را بستهاند و از نكاح به عبادت پرداختهاند و مصاحبت نوجوانان با ايشان از راه ارادت و آموختن پارسايی اتفاق افتاده و ابليس صوفيان را به تدريج به نوجوانان مايل ساخته است و آن هفت صورت دارد: برخی از صوفيان اصلا به زنان ميل نداشتند و تن به ازدواج نمیدادند و برخی معتقد به حلول خدا در غلامان زيبا بودند و برخی از زنان زيبا را تجليی گاه زيبایی خداوند میدانستند و برخی از صوفيان معتدل بودند و به نگاه به زيبارويان بسنده میكردند و میگفتند نظر ورزی ما برای عبرت گرفتن است و از روی شهوت نيست و صوفیی به نام مهرجان مجوسی كه مسلمان شده بود مانند سقراط با امردی در يك بستر میخفت امّا مرتكب منكر نمیشد. صوفی برای آنكه عشق امردی او را به منكر نكشاند خود را در رودخانه غرق كرد و صوفی كه او را از معشوقش جدا كرده بودند با كارد معشوق را كشت! ابنجوزی اعتراف میكند كه بسياری از صوفيان كه با شاهد بودند مرتكب فعل زشتی نميشدند امّا همين كلنجار رفتن بيهودهشان با نفس، آنان را از ياد خدا به غير خدا مشغول داشته است».[5]
اما طرفداران شاهدبازی معتقدند که در ورای شاهدبازی، دریایی از معرفت و شهود است که مخالفان شاهدبازی از درک آن عاجز و ناتوان هستند که در این باره روزبهان بقلی شیرازی میگوید: «در این چیزها(شاهدبازی) برای اهل عرفان، اسراری است که جز برای اهل آن نمیتوان فاش کرد.»[6]
اما واقعا در میلگرایی میان مردان و زیبا رویان چه اسراری است که صوفیان شاهدباز نمیتوانند این اسرار را جز برای شاهدبازان مطرح کنند درحالیکه در دین اسلام سفارش به این مطلب شده است که برای پذیرش هر چیزی اول تفکر و تعقل کن و بعد از آن ایمان بیاور ولی صوفیان میگویند اول شاهدباز بشو تا بعد از آن به اسرار آن پی ببری و آن را بفهمی. دیگر این که آیا خداوند اسرار عرفانی را در قرآن و روایات معصومین (علیهمالسلام) قرار داده است یا در شاهدبازی که عملی زشت و حرام است.
صوفیان شاهدباز در حالی شاهدبازی را به اسلام و عرفان مرتبط میکنند که خود خداوند متعال در قرآن به شدت با این انحراف برخورد کرده است و چنین رابطه ای را غیرطبیعی میداند و میفرماید: «أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ.[شعرا/165-166] آيا از ميان مردم جهان با مردها در مىآميزيد و آنچه را پروردگارتان از همسرانتان براى شما آفريده وامىگذاريد، بلكه شما مردمى تجاوزكاريد».
پینوشت:
[1]. همدانی(عراقی)، ابراهیم بن بزرگمهر، کلیات عراقی، مصحح سعید نفیسی، نشر سنایی، تهران، 1363، ص49-50
[2]. باخرزی، یحیی بن احمد، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، به کوشش افشار، نشر دانشگاه تهران، تهران، 1383، ص207
[3]. بقلی شیرازی، روزبهان، عبهرالعاشقین، محقق هانری کربن، نشر منوچهر، تهران، 1366، ص 9
[4]. هجويری، علی بن عثمان، كشف المحجوب، مصحح محمود عابدی، نشر سروش، تهران، 1394، ص 324
[5]. ابن جوزی، ابوالفرج، تلبیس ابلیس، ترجمه عليرضا ذكاوتی قراگزلو، نشر دانشگاه تهران، 1389، ص145
[6]. بقلی شیرازی، روزبهان، عبهرالعاشقین، محقق هانری کربن، نشر منوچهر، تهران، 1366، ص 9.
افزودن نظر جدید