حرمتشکنی توسط نماز عشاق
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نماز بهعنوان بالاترین حالت بندگی انسان در پیشگاه خداوند متعال که از آن تعبیر به معراج مؤمن شده است و از قداست و جایگاه عظیمی برخوردار است اما به عقیده افراطگرایان در سماع ازجمله مولوی و همکیشان او سماع جایگاهی همانند بلکه بالاتر از نماز دارد و بارها و بارها چه در عمل و چه در سخنان خود حریم و حرمت نماز را شکسته است، چنانکه نقلشده است که روزی در حضور مولانا رباب میزدند و مولانا ذوقها میکرد که ناگهان یکی از مریدان درآمد که نماز دیگر(اذان) میگویند، مولوی لحظهای صبر کرد و فرمود: که نی، نی! آن نماز دیگر و این(سماع) نماز دیگر، هر دو داعیان حقند یکی ظاهر را به خدمت میخواهد و این دیگر(سماع) باطن را به محبت و معرفت حق دعوت میکند.[1] واضح است که مولوی نماز را امری ظاهری و سماع را امری باطنی میداند و آن را عملاً برتر از نماز معرفی میکند درحالیکه در روایتی امام باقر علیه السلام فرمودند: نماز ستون دین است، مثل نماز همانند عمود و ستون خیمه است که هرگاه ستون ثابت باشد طنابها و میخها و پرده آن ثابت است. هنگامیکه ستون آن کج و شکسته شود هیچکدام از آنها استوار نمیماند.[2] این روایت نشاندهنده اهمیت نماز در دین اسلام است که قوام تمام امور دین اسلام به نماز است که در امور عبادی و بندگی چیز هم سنگ و همتراز او نیست.
سلطان ولد، فرزند مولوی نیز که سعی بر این داشته است که راه پدر را برود به تقلید از پدرش سماع را همشأن بلکه بالاتر از نماز معرفی میکند و میگوید: «انبیاء توجه و رویکرد به خدا را در قالب نماز به مردم رساندند، اما اولیاء(صوفیه) آن نماز حقیقی را در صورت سماع به عالمیان رساندند».[3] اما در حالی فرزند مولوی سماع را نماز حقیقی میخواند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) شرط قبولی تمام اعمال انسان را درگرو نماز میداند و میفرمایند: نماز ستون دین است و اگر پذیرفته شود، سایر اعمال پذیرفته میشود و اگر رد شود نیز سایر اعمال رد خواهد شد.[4] بله مولوی در هرجایی سماع را بالاتر از نماز معرفی میکرد و سماع را نماز عشاق میخواند و نماز را نماز اشراق، و اینچنین سعی در الهی جلوه دادن سماع داشت. اما اگر واقعاً سماع از نماز برتر است چرا خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نعوذ بالله سماع نکردند؟! درحالیکه صوفیان سماع را مورد تأیید آن حضرت میدانند و آیا تنها مولوی و صوفیان بودند که به برتری سماع علم پیدا کردند ولی پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله) به آن علم پیدا نکرده بود؟! و چرا آن حضرت سماع را بهجای نماز به مردم معرفی نکردند؟!
از دیگر حرمتشکنی که صوفیان علیالخصوص مولوی داشته است و از شاهکارهای مولوی نیز بهحساب میآید جایگزینی سماع بهجای تلاوت قرآن و ذکر و دعا و عبادت در تشییعجنازه است بدین نحو که وقتی یکی از دوستان یا مریدان مولوی از دنیا میرفت او را با رقص و سازوآواز تشییع میکرد! بهعنوان مثال، مولوی در تشییعجنازه خلیفه خود صلاحالدین اقدام بهدست افشانی و سماع میکند که از اشعار سلطان ولد معلوم میشود که این امر به سفارش خود صلاحالدین بوده است[5] اما این عمل بازهم در تشییع جنازههای دیگر توسط مولوی تکرار میشود و در پاسخ به منتقدین و اعتراضهای مکرر مردم میگوید: «قرائت قرآن و ذکر و دعا در تشییعجنازه نشانه مسلمان بودن میت است اما رقص و ساز و آواز نشانه این است که میت علاوه بر مسلمان بودن عاشق نیز هست.»[6] در حالی که این کار بهصورت گروهی و بهعنوان یک عمل عبادی هیچ جایی در سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و مسلمین و حتی خود صوفیه در طول سالیان متمادی نداشته است و کاملاً نشان از بدعتی بزرگ در میان مسلمانان داشت.
اما باید از طرفداران مولوی و سماع پرسید که آیا اهلبیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) و علماء بزرگ اسلام عاشق خداوند متعال نبودند که چنین مراسمی برای آنها اجرا نشد؟ آیا فقط مولوی و سماع دوستان عاشقان واقعی خداوند هستند؟
پینوشت:
[1]. افلاکی، شمسالدین احمد، مناقب العارفین، ص 395
[2]. محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج 5، ص 369
[3]. محمد ولد، بهاءالدین، ولد نامه، ص 112
[4]. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 3، ص 22، ح 1
[5]. محمد ولد، بهاءالدین، ولد نامه ص 122
[6]. مدرسی طباطبایی، محمدعلی، سماع عرفان مولوی، نشر انصاریان، قم، 1386، ص 134
افزودن نظر جدید