وقتی متصوفه برای کشف و شهود، سوراخ دعا را گم میکنند
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ متصوفه بر این عقیدهاند، که حقائق عالم هستی در قلوب ایشان منکشف و منعکس میشود. ولی برای این اتفاق مقدماتی را لازم میدانند، از جمله ترک حیوانی، یعنی استنکاف و عدم استفاده از لذات مادی و خوراکیهای گوشتی و تحمل گرسنگی شدید؛ چنانچه ابوطالب مکی[1] میگوید: «گرسنگی دل را رقیق میسازد و آمادهی مکاشفه میکند.»[2]
این جهانبینی و طرز نگرش محدود به ابوطالب مکی نیست، بلکه افراد سرشناس دیگری در جرگهی صوفیگری معتقد به این روشند. عطار نیشابوری در شرح حال بایزید بسطامی مینویسد: «چهل سال با کوزه شکسته و پوستینی پاره پاره ریاضت و مجاهدت کرده روزی وی را گفتند که از مجاهده خود ما را چیزی بگو. گفت: اگر از بزرگتر گویم طاقت ندارید، اما اگر از کمترین بگویم؛ روزی نفس را کاری بفرمودم سرکشی کرد، یک سالش آب نداد. گفتم: یا نفس در طاعت ده یا در تشنگی جان بده»؛ و گفت چهل سال از آنچه آدمیزادگان خورند من نخوردم...»[3]
این شرح حال نویس و مجیزگوی صوفیان در جای جای دیگر تذکره و در احوالات سایر صوفیان مینویسد: «نقل است که شاه شجاع کرمانی چهل سال نخفت و نمک در چشم میکرد»؛ «شبلی هفت مَن نمک در چشم کرد تا شبها به خواب نرود»؛ «حلاج خرقهای بر تن داشت که 20 سال آن را در نیاورده بود و وقتی به زور آن را از تن حلاج درآوردند، جانورانی(کک و شپش) به وزن نیم دانگ خارج گردید»![4]
عطار در مورد ابوالحسن خرقانی مطلب عجیبی نقل میکند و علت کشته شدن پسر خرقانی را در خوراک پدر جستجو میکند و مینویسد؛ «شیخ خرقانی را زمانی شوق بادنجان در سر بود، روزی مادرش نیمه بادنجانی برای او پخت. چون او آن نیمه بادنجان خورد، پسرش کشته شد وشب سرش بر آستانه خانهی او نهادند»![5]
فارق از ادعاها و نوشتهجات عطارنیشابوری که بیشتر به افسانههای اساطیر شبیه است تا روایت از واقعیت، میدانیم که اسلام دین کاملی است که برنامهای جامع برای هدایت و تکامل بشر دارد. در دستوراتش با افراط در گرسنگی مخالف است و ترک حیوانی را به شدت میکند و علاوه بر نهی از پرخوری و پربودن معده، به رعایت اعتدال امر میکند و بهترین راه سلامت جسم و روح را صوم و روزه گرفتن میداند که حدود گرسنگی در روزه مشخص است و سختی روزهداری مانند امتهای گذشته را ندارد. با پیشرفت علم، امروز به اثبات رسیده که تحمل گرسنگی شدید، قوای دماغی انسان را تضعیف کرده و همین امر سبب بروز توهم و بیماریهایی شبیه اسکیزوفرنی میگردد.[6]
سیره و روش پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت عزیزش (علیهم صلوات الله) هم جز روش صوفیانه بوده و روایات متعددی دال بر این حقیقت است که ایشان برخی از اصحاب و دوستان خود را که به خود سخت میگرفتند و با گذشتن از خوراک و امرار معاش، باعث سختی خانوادهی خود هم شده بودند را از این اعمال نهی میکردند. حصول کشف و شهود بر خلاف ادعا و روش صوفیان در تحمل گرسنگی طاقت فرسا و غیره نیست، بلکه در رعایت شریعت الهی، انجام واجبات و ترک محرمات است.
پینوشت:
[1]. صوفی سدهی چهارم که خود ریاضتهای سختی را متحمل میشده و گفتهاند که سالها خوراکش برگ و ریشهی گیاهان صحرا بوده، تا جایی که رنگ چهرهاش دگرگون شده بود. فتح الله مجتبایی، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵ ، ص۶۳۰
[2]. ابن خلکان،وفیات الاعیان،دارالصادر بیروت، ج۴، ص۳۰۳
[3]. تذکره الاولیاء، عطار نیشابوری، ذیل شرح بایزید، ج 1، ص 148
[4]. همان، ذیل شرح حال هر نام
[5]. همان، ج 2 ص 252
[6]. علائم فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است دچار توهمهایی شود (که اغلب به صورت شنیدن صداها گزارش شده است)، خیالات (اغلب عجیب و غریب یا سرکوب گرانه در طبیعت) و آشفتگی فکری و کلامی میباشند. مورد دوم ممکن است از از دست دادن قطار اندیشه، تا جملات با اتصال نامنظم در معنی، تا تناقض شناخته شده به عنوان آشفتهگویی در موارد حاد متغیر باشد. گوشهگیری اجتماعی، نامرتبی لباس و بهداشت و از دست دادن انگیزه و قضاوت، تماماً موارد عادی موجود در اسکیزوفرنی میباشند.
دیدگاهها
aseman
1395/06/08 - 12:54
لینک ثابت
با سلام
aseman
1395/06/25 - 00:15
لینک ثابت
با سلام مطلب شما در کانال نقد
افزودن نظر جدید