انحرافات، بدعتها
در بعضی از کتب صوفیه پیامبر(ص) را درویش معرفی کردهاند و قائل به این مطلب شدهاند که حضرت در مدح و فضلیت درویشان احادیثی نیز فرموده است و حتی خود روایاتی که در آن واژه فقر به کار برده شده است را به درویشی تعبیر کردهاند، در حالی که روایات بسیاری از حضرت در مذمت فقر وجود دارد که نشان دهنده خلاف اعتقاد صوفیه است.
همواره بحث شطح گویی صوفیان موافقان و مخالفانی داشته و دارد. در میان صوفیه عدهای شطح گویی را تمجید کرده و آن را از افتخارات صوفیه دانسته و عده دیگر شطح گویی را رد کرده و شطح گویان را منحرف دانسته و گروه آخر موضع ممتنعی در قبال آن گرفتهاند.
در تصوف مجموعه آدابی وجود دارد که در عرفان اسلامی هیچ جایگاهی ندارند، مثل سماع که آن را قرآن پارسی و نماز عشاق مینامند، حال آنکه ابن عربی سماع را پدیدهای مخالف عرفان میداند، یا مجلس ذکر که صوفیه نتیجه آن را فنا میدانند، در حالیکه ملاصدرا گردانندگان آن را دغلباز و غافل معرفی میکند، یا به گدایی و چله نشینی افراطی و ترک حلال و ازدواج در بین برخی از صوفیه میتوان اشاره کرد.
برخی شطح گویی را نتیجه شهود دانسته و معتقند سالک بعد از کشف و شهود، دچار حالتی میشود که بیان آن حالت برای وی ممکن نیست. بنابراین به گرداب شطح دچار میشود. در جواب ایشان باید گفت: کسی که هنوز ظرفیت کشف و شهود را پیدا نکرده است، چرا به وادی وارد میشود که توانایی تحمل مشکلات آن وادی را نداشته و بدین وسیله به انحراف کشیده میشود؟
با توجه به این امر که تصوف در اسلام بر مبنای زهد و فقر شکلگرفت و ریشه دواند، و بزرگان و پیشروان این نحله که صوفیه خود را به ایشان منسوب میکنند؛ مانند حسن بصری، ابوهاشم صوفی ابراهیم ادهم و بلخی همگی فضایی رشد و نمو یافتهاند که در آن آمادگی فکری برای پذیرش تصوف موجود بوده است؛ پذیرش این مهم که تصوف برخی راه و رسم خود را از آیین مانی در زمینهی سلوک گرفته باشد، چندان دور از باور نیست.
یکی از انحرافات اهل تصوف، که آن را به عنوان یکی از آداب و وظایف مرید در برابر شیخ میدانند، تسلیم محض و بیچونوچرای مرید است، که حتی این سران و اقطاب صوفیان، اعمال مرید و سالک را بدون اجازهی خود باطل و نادرست میدانند، گرچه عملشان فریضهی الهی باشد.
در شریعت اسلام، تحمل و مدارا یا به تعبیر دیگر تساهل و تسامحی وجود دارد کـه درواقع برگرفته از سهله و سمحه بودن آن است. البتّه این تحمل و مدارا، دارای حد و مرز است و مطلق نیست. برای اینکه این نکته را بهخوبی مورد ارزیابی و تفسیر قرار دهیم، بهتر آن است کـه قـلمروهایی را که شرع مقدس درباره آنها سخن گفته را مشخص کنیم و حد هر یک را تبیین نماییم.
معمولاً ساحران، افراد منحرف و دنیاپرستی هستند که اساس کارشان بر تحریف حقایق است و در اغلب موارد از توجه بیش از حد عدهای به خرافات و اوهام، سوء استفاده کرده و بساط خود را پهن مینمایند. در احادیثی که از پیشوایان بزرگ اسلام به ما رسیده است سحر بهشدت مذمت و از آن نهی شده است.
از آنجا که همواره مردم با مقولهای به نام سحر و جادو درگیر بودهاند و از سوی سوء استفاده کنندگان این علوم آسیبهایی را متحمل میشدند، مصون سازی و بررسی مقوله سحر و جادو و استفاده آن توسط برخی از فرقههای انحرافی توسط علمای دین صورت میگرفته است. بدینجهت در این بخش به مساله سحر از منظر علمای دین میپردازیم.
مساله سحر از موضوعاتی است که برخی فرقههای انحرافی به آن پرداخته و از آن سوء استفادههایی میکنند. برای آشنایی نظری با این مقوله در این مجال قصد داریم تا با مقوله سحر و جادو از منظر جامعهشناسان بپردازیم معیار سحر و جادو را از منظر جامعهشناسان از نظر گذرانده و ببینیم آیا سحر و جادو در فرهنگ غرب با شرق تفاوتی دارد یا خیر؟
با توجه به حدیث هفتاد و سه فرقه که صاحبان صحاح و مسندها و مؤلفانِ در ملل و نحل، از پیامبر اکرم (ص) نقل کردهاند و نیز ادعای صوفیه مبنی بر انحصار راه هدایت به ایشان، میخواهیم بدانیم کدامیک از فرقههای صوفیه بر حق است و صلاحیت هدایت معنوی امت اسلام را بر عهده دارد، یا اینکه تمامی فرقههای صوفی صرفاً ادعای هدایت مردم را دارند و این نوع فرقهها مدعیان دروغینی بیش نیستند.
در نشر عقائد و نظرات عرفانی تصوف، غیر از منابع اسلامی که صوفیان از قرآن و سنت، استفادههایی بردند، در آثار آنان، منابعی غیر اسلامی نیز به چشم میخورد. یکی از این منابع غیر اسلامی که صوفیان، در عرفان خود از آن تأثیر گرفتند، فلسفه یونان، خصوصاً فلسفه نوافلاطونی است که در افکار و آراء صوفیان نیز به چشم میخورد.
چیزی که نزد صوفیه از آن تعبیر به شطح میشود، در دیگر فرقهها و ادیان دیگر نیز وجود دارد. از این روی برخی شطح را عاملی فراگیر در ادیان الهی و غیر الهی دانستهاند و معتقدند برداشتهای اشتباه از آموزههای ادیان مختلف سبب شده تا برخی از پیروان ادیان، رو بهسوی شطح گویی بیاورند.
هر قسم از اقسام شطح که متعرض امور شرعی شود و با شرع مقدس مخالفت داشته باشد، مذموم بوده و ازاینجهت است که برخی از صوفیه مورد سرزنش فقها و علمای زمان خود قرارگرفتهاند تا حدی که نتیجه شطح گویی برخی از صوفیان، به انحراف و خروج از دین کشیده شده است.