صوفیه و تساهل در امر شریعت

  • 1395/10/12 - 19:03
در شریعت اسلام، تحمل و مدارا یا به تعبیر دیگر تساهل و تسامحی وجود دارد کـه درواقع برگرفته از سهله و سمحه بودن آن است. البتّه این تحمل و مدارا، دارای حد و مرز است و مطلق نیست. برای این‌که این نکته را به‌خوبی مورد ارزیابی و تفسیر قرار دهیم، بهتر آن است کـه قـلمروهایی را که شرع مقدس درباره آن‌ها سخن گفته را مشخص کنیم و حد هر یک را تبیین نماییم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در شریعت اسلام، تحمل و مدارا یا به تعبیر دیگر تساهل و تسامحی وجود دارد کـه درواقع برگرفته از سهله و سمحه بودن آن است. البتّه این تحمل و مدارا، دارای حد و مرز است و مطلق نیست. برای این‌که این نکته را به‌خوبی مورد ارزیابی و تفسیر قرار دهیم، بهتر آن است کـه قـلمروهایی را که شرع مقدس درباره آن‌ها سخن گفته را مشخص کنیم و حد هر یک را تبیین نماییم.
قلمروهایی که شریعت مـسائل خـود را بر محور آن‌ها قرار مـی‌دهد، سـه محور کلی است که عبارت‌اند از:
1- قلمرو نظری، شامل عقاید، اندیشه‌ها و جهان‌بینی‌ها
2- قلمرو عملی که خود دو بخش مهم دارد: الف: قلمرو احکام عبادی، که یک مـسلمان بنا بر بینش‌ها و نظرهایی که از شـریعت پذیـرفته است، به مجموعه احکام عبادی عمل می‌کند. پرستش، خضوع و کرنش در مقابل معبود، از این نوع است. ب: قلمرو رفتار، که در این بخش یک مسلمان در چارچوب عقاید و اندیشه‌های مبنایی شریعت، موظف به برخورد بـا جـهان پیرامون خود هست و همان‌گونه که بایدها و نبایدهایی در قلمرو عبادیات دارد، در این خصوص هم موظف به انجام بایدها و ترک نبایدهایی است.
3- قلمرو اخلاق. [1]
در قلمرو اندیشه و نظر و عقیده، مسأله تساهل را به دو گونه مـی‌توان مـورد ارزیابی قـرار داد: قبل و بعد از پذیرش عقاید. اما قبل از پذیرش عقاید و مبانی فکری دیـن، تساهل مرزی ندارد و ایمان آوردن یا نیاوردن هیچ‌کدام اجباری نیستند: «لا اکراه فی الدین قد تبیّن الرشد من الغیّ [سوره بقره، آیه 257] هیچ‌گونه اجباری در گـرایش ‌ بـه دین نیست، راه رشد و تعالی از راه ضلالت و گمراهی و تباهی مشخص خواهد شد.» ولی پس از پذیرش دین و قبول عقاید، اندیشه‌ها و باورهای آن، فرد معتقد به باورهای پذیرفته‌شده، نمی‌تواند قائل به تساهل باشد به‌گونه‌ای که اجازه رواج هر عقیده‌ای ولو کفرآمیز را بدهد. رواج هر تبلیغی ولو علیه اصل دیانت را روا شمرد و بر هرگونه تبلیغی تسامح ورزد و هرگونه هتک حـرمتی از سـاحت دیـن را بپذیرد. در چنین وضعیتی فرد دین‌دار هـمچون یـک حامی و سنگربان اندیشه ظاهر می‌شود: «انّ للّه فی کلّ خلف عدولاً ینفون عنه تحریف المبطلین [2] در هر دوره‌ای استوارمندانی وجود دارند که از حـوزه دیـن تـحریفاتی را که باطل پیشگان می‌خواهند ایجاد کنند، برطرف مـی‌سازند.» درواقع اگر بخواهیم با منطق تساهل لیبرالی سخن بگوییم، باید عمل امام حسین (علیه‌السلام) را که با یزید به مبارزه‌ای سـخت و بـی‌امان پرداخـت، محکوم کرد؛ زیرا یزید نوعی برداشت از اسلام داشت و به پیـروان جاهل خویش همان‌ها را تلقین کرده بود و آنان به آن باورها اعتقاد داشتند و نیز لازم می‌دیدند که با مسأله امامت شیعی، به‌شدت مـبارزه کـنند. همچنین عمل امامان دیگر شیعه و در رأس آن‌ها حضرت علی (علیه‌السلام) بـا خـوارج نهروان که برداشت‌هایی متحجّرانه از اسلام داشتند، و آن حضرت مأمور به مبارزه با آنان بود، باید محکوم شـمرده شـود!
«ازاین‌رو پیشینه تساهل می‌تواند به دورانی بازگردد که جوامع ابتدایی تشکیل و قدرت‌ها ایجاد شدند و لزوماً برای ماندگاری نیازمند مدارا و کنار آمدن با عقاید و باورهای گوناگون بودند. درنتیجه هرچه جامعه بزرگ‌تر و قدرت دامنه‌دارتر باشد نیاز به تساهل در عرصه‌های سیاسی، مدنی و مذهبی بیشتر احساس می‌شود.»[3] فرقه‌های صوفیه برای آنکه ماندگاری خود را حفظ کرده و دامنه طرفداران خود را وسعت بخشند از تساهل و تسامح در امور شرعی استفاده کرده و به نفع خود بدان دامن می‌زدند. درنتیجه اعمال صوفیانی که به اسم دین، معارف اسلامی را تحریف کرده و دچار تساهل و تسامح شدند، از این دسته محسوب می‌شوند.

پی‌نوشت:

[1]. نوایی علی‌اکبر، سماحت و سهولت یا تسامح و تساهل اسلامی، مجله پژوهش‌های اجتماعی اسلامی، شماره 24، 1379، صص 166 و 167
[2]. شیخ کلینی، الکافی، اسلامیه، قم، ج 1، ص 32
[3]. کیهانی جعفر شجاع، تساهل در ادب فارسی، مجله نامه فرهنگستان، شماره 29، 1385، ص 70.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.