انواع شطح

  • 1395/10/01 - 20:53
هر قسم از اقسام شطح که متعرض امور شرعی شود و با شرع مقدس مخالفت داشته باشد، مذموم بوده و ازاین‌جهت است که برخی از صوفیه مورد سرزنش فقها و علمای زمان خود قرارگرفته‌اند تا حدی که نتیجه شطح گویی برخی از صوفیان، به انحراف و خروج از دین کشیده شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعد از ارائه مطالبی درباره شطح، اکنون نوبت آن رسیده تا شطح را بهتر بشناسیم. ازاین‌روی با بررسی مطالبی که درباره شطح آمده است، انواع شطح را بیان می‌کنیم و به‌صورت خلاصه به توضیح هر یک می‌پردازیم تا ابعاد دیگری از این واژه برایمان روشن گردد.
در بیان معنی لغوی شطح علاوه بر معانی مختلف، "دور شدن" و "تجاوز از حد" نیز ذکرشده است.
با تورق در متون صوفیه می‌توان دریافت که گاه شطح در ساحت کردار و عمل است، گاه در گفتار و گاه در پندار. بر اساس این تقسیم از شطح، دو قسم اول، متعلق افعال خمسه تکلیفیه واقع می‌شود ولی شطح در پندار درست است که خللی در سیر و سلوک رحمانی ایجاد می‌کند، ولی شرع مقدس برای این قسم، عِقابی در نظر نگرفته است، چراکه در مقام پندار است و به منصه ظهور در رفتار یا گفتار نرسیده است.
1. شطح در رفتار
گریز صوفیه از عقل و شرع زبانزد عام و خاص است به‌گونه‌ای که برای آن موارد بی‌شماری ذکر کرده‌اند. مثلاً «گویند سهل بن عبد الله تستری هر پانزده روز یک‌بار طعام می‌خورد و چـون مـاه رمـضان بودی، تا عید هیچ طعام نخوردی و هر شب چهارصد رکعت نماز کرد.»[1] هـجویری خـود، بر غیر عرفی بودن آن‌ها صحّه می‌گذارد که: «این [کارها] از امکان طاقت آدمیت بـیرون اسـت و جـز به مشرب الهی نتوان کرد.»[همان] در حکایتی از کتاب حالات و سخنان ابوسعید در باب دیدارش با ابن‌سینا، همین نـوع رفـتار را مـی‌توان دید. مؤلف از قول ابن‌سینا نقل می‌کند که در آن خلوت و در کنار بو سعید، شب، بی‌آنکه کـسی کـاری کند، چراغ روشن می‌شد و آفتابه تهی به دخالت کس پر می‌گشت و میخ بی‌دخالت کـس بر دیوار کوفته می‌شد.[2] یکی از مریدان در حالات ابوسعید نوشته است: او در حال سماع بود مؤذن اذان ظهر گفت و شیخ همچنان در حال بود و جمع در وجد و رقص می‌کردند و نعره می‌زدند در آن لحظه امام محمد قاینی (میزبان شیخ) گفت: نماز, نماز! شیخ گفت: ما در نمازیم! و همچنان در رقص بودند و امام محمد آن‌ها را بگذاشت و در نماز شد.[3] رفـتار مـلامتیان نیز از همین منظر قابل‌بررسی اسـت و در آثار صوفیه موارد ایـن رفـتارها را به فراوانی می‌توان دید.
2. شطح در گفتار
این نوع از شطح همان است که شارحان و مصنفان کتاب‌های صوفیه از شـطح دارنـد. شطح در گفتار شامل سخنان غریب و عقل گریز و نامتعارف و گاه خلاف شرع صوفیه است. از نمونه‌های بارز آن می‌توان به این مطلب اشاره کرد: «بایزید را گفتند: روز قیامت که می‌شود مردم در زیر لوای محمد (صلی الله علیه وآله) خواهند بود؟ گفت: به خدا قسم که لوای من از لوای محمد بزرگ‌تر است. و در همان‌جا نقل می‌کند که می‌گفت: «سبحانی ما اعظم شانی!» منزهم من چقدر مقامم والا است. این همان جمله‌ای است که فقط درباره خداوند متعال جایز است و هیچ ملک مقرب و نبی مرسلی نگفته است و گوینده آن قطعاً منحرف است.[4]
3. شطح در رؤیا و پندار
رؤیـاهای شگفت‌انگیز بـعضی از صـوفیه و ایـنکه هرچه در خواب می‌بینند در بـیداری هم مشاهده می‌کنند، از این قبیل است. "ابوبکر کتانی" ادعا کرد در خواب خود را همراه عـلی (علیه السلام) در کـوه ابو قبیس دیده است و هنگامی‌که بـیدار شـد، خـود را بـالای آن کوه دیـد. و نـیز ادّعای برخی مثل مجدالدین بغدادی به دیدار با پیامبر، پس از گذشت قرن‌ها و بسیاری از تجربه‌های کاملاً شخصی صوفیه در عالم فـردی کـه بعضاً اظـهارش دردسـر آور هـم شده، نه حاصل رفتار و گفتار غیرمتعارف آن‌ها، که نتیجه پندارها و تصورات ‌ بوده است و کم نیستند صوفیانی که مکرّر ادّعا کـرده‌اند در رؤیا چیزی به آن‌ها گفته‌شده و در بیداری آن را نوشته بر صفحه‌ای نزد خود دیده‌اند![5]
بنابراین هر قسم از اقسام شطح که متعرض امور شرعی شود و با شرع مقدس مخالفت داشته باشد، مذموم بوده و ازاین‌جهت است که برخی از صوفیه مورد سرزنش فقها و علمای زمان خود قرارگرفته‌اند تا حدی که نتیجه شطح گویی برخی از صوفیان، به انحراف و خروج از دین کشیده شده است.

پی‌نوشت:

[1]. هجویری علی بن عثمان، کشف‌المحجوب، سروش، تهران، 1390، ص 417
[2]. ابوالروح لطف‌الله، حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، مصحح شفیعی کدکنی محمدرضا، آگاه، تهران، 1366، ص 118
[3]. محمد بن منور، اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابوالخیر، مصحح صفا ذبیح‌الله، فردوس، تهران، 1388، ص 186
[4]. عطار محمد بن ابراهیم، تذکره الاولیاء، لیدا، تهران، 1390، ص 112
[5]. زرین‌کوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیرکبیر، تهران، 1390، ص 251

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.