مباحث تاریخی
قبل از ظهور و بروز ابوالحسن اشعری و پایهگذاری مکتبی با نام اشاعره چندین تن از علمای اصحاب حدیث روشی متکلمانه در دفاع از اعتقادات خود در پیش گرفتند که تا قبل از آن سابقه نداشت. این سیر ادامه یافت تا به وسیله ابوالحسن اشعری، با همین روش اما به صورتی کاملتر و منسجمتر، مکتبی با عنوان اشاعره پایهگذاری شد.
یکی از شبهاتی که در مبحث فتوحات خلفا به شیعه وارد میشود این شبهه میباشد که با توجه به عدم شرکت امیرمؤمنان در فتوحات خلفا چرا برخی از یاران خاص آن حضرت همچون سلمان فارسی، حذیفة بن یمان، مقداد بن اسود، مالک اشتر نخعی و حجر بن عدی، شرکت کردند. که در پاسخ میگوییم: حضور این افراد میتوانست از تبعات منفی فتوحات بکاهد.
یکی از موضوعات مطروحه در دین اسلام بحث حضرت مهدی (عج) است، اخبار و احادیث مربوط به آن حضرت در کتب شیعه و اهل سنت فراوان، و بهصورت متواتر بلکه بیش از حدّ متواتر است که حتی بعضی از علمای اهل سنت هم به متواتر بودن آنها تصریح کردهاند، و تنها اختلاف در مورد حضرت بین مذاهب اسلامی در متولد شدن و عدم تولد آن حضرت است.
سیره پیامبر گرامی اسلام مملو است از محبت به امیر مومنان و همچنین سفارش دیگران نسبت به دوستی با ایشان. اما با تمام شگفتی میبینیم که بعضی اشخاص در گفتار یا عمل یا در هردو، برخلاف توصیه نبی اکرم عمل کرده و دشمنی و بغض امیر مومنان را علنی میکنند. احمد بن حنبل پیشوای فکری مکتب حنبلی و فرقه وهابیت یکی از این اشخاص است.
این روزها خبرهای بسیار دردناکی از بلاد مسلمین اعم از عراق و شام و یمن به گوش میرسد. خبرهایی از قبیل قتل عام مسلمین، بریدن سر، تجاوز به نوامیس مسلمانان و نبش قبر و بسیاری خبرهای دیگر. با رجوع به تاریخ میبینم که اینگونه اعمال تازگی نداشته و در صدر اسلام، کسانی که داعیه مسلمانی داشتند، مرتکب چنین اعمال زشتی شدند.
توجه به تعداد نظر خواهیها، مشورتها و درخواست کمکهای فکری از امیرمؤمنان (علیه السلام) از یکسو نشاندهنده درماندگی خلفا در حلّ مشکلات و نیازمندی آنان به دانش و تجربه امیرمؤمنان (علیه السلام) است و از سوی دیگر نشاندهنده محدود بودن موارد مراجعه و نظرخواهی است که گویای ارتباط اندک و دور بودن از مسائل حکومتی است.
پیامبر اکرم (ص) در آخرین روزهای حیات خود، لشگری را به فرماندهی اسامة بن زید برای جنگ با رومیان تشکیل دادند که افراد سرشناسی چون ابوبکر و عمر نیز در آن حضور داشتند، ولی آنان به بهانههای مختلف از شرکت در آن خودداری نمودند. این درحالی بوده است که ایشان بارها و بارها علیرغم بیماریشان، بر منبر رفته و تاکید بر حرکت سریع آنها نموده بودند.
تاریخ بعد از رحلت پیامبر پر است از فتنهها و آزمایشهای سخت که بسیاری مسلمانان از پس آن برنیامدند. یکی از روشهای تشخیص حق از باطل به تصریح پیامبر(ص)، علی(ع) است. این معیار را ایشان در روایت معروفی بیان فرمودند و میتوانست در بسیاری از حوادث بعد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نشان دهنده صراط مستقیم باشد.
اگر امیرمؤمنان بلافاصله پس از پیامبر اکرم به خلافت میرسید و خط سیری که آن حضرت ترسیم فرموده و بارها در مناسبتهای مختلف بر آن تاکید ورزیده بود را رها نمیکردند، علاوه بر فواید بیشمار دنیوی و مادّی، موجبات سعادت اخروی آنان نیز فراهم میگردید. چنانکه از سوی خود عمر بن خطّاب نیز بارها مورد اعتراف قرار گرفته است که علی (علیه السلام) لایقترین شخص برای جانشینی پیامبر است.
در منقبت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)، در سخنان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از شیعه و سنی وارد شده است که فرمودند: ای فاطمه جان، خدا با غضب تو غضبناک میشود و با رضای تو راضی و خشنود میشود، که این روایت شریف در کتب شیعه و اهل سنت به تواتر آمده است لذا این موضوع از اعتقادات تمام مسلمین است که نسبت به ایشان چگونه رفتار شود...
به اقرار اهلسنت در صورتی که امیرمؤمنان بدون وقفه پس از پیامبر به خلافت میرسید، جامعه انسانی سرانجامش به بهشت و سعادت ابدی میانجامید. از باب نمونه ابونعیم اصفهانی گوید: «به پیامبر عرض کردند: آیا علی را به جانشینی برنمیگزینی؟ حضرت فرمود: اگر علی را به سرپرستی بپذیرید او را هدایت شده و هدایت کننده به راه راست خواهید یافت.»
پیامبر اکرم (ص) در آخرین روزهای حیات خود، لشگری را به فرماندهی اسامة بن زید برای جنگ با رومیان تشکیل دادند که افراد سرشناسی چون ابوبکر و عمر، ابوعبیدۀ جراح، سعد بن ابی وقاص، اسید بن حضیر و بشیر بن سعد نیز در آن حضور داشتند. جالب اینجاست که اینان همان کسانی هستند که از سپاه خارج شدند و نقش اول را در ماجرای سقیفه اجرا نمودند!
یکی از دلایلی که بر خلافت ابوبکر اقامه شده آیات پایانی سوره «لیل» میباشد. اما به راستی اگر این آیه در شأن ابوبکر نازل گردیده، چرا در سقیفه که شدیدترین نزاعها و درگیریها بین مهاجر و انصار بر سر خلافت پس از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) صورت گرفت و هر دو گروه به شدّت نیازمند احتجاج به دلایلی در شایستگی خود بودند؛ هیچکس به این آیات استناد نکرد؟
در تایید مخالفتهایی که پس از جریان غدیر رخ داد، قضیهای که میتوانست دورنمایی از معرفی امیرمؤمنان باشد، مخالفتهایی بود که خلفا قبل از غدیر نیز انجام داده بودند. یکی دستور به قتل ذوالثدیه و مخالفت ابوبکر و عمر؛ دیگری اعتراض عمر به پیامبر در صلح حدیبیه؛ سومی شک عمر در نبوت پیامبر؛ و ممانعت عمر از پیامبر برای نماز میّت.