مباحث تاریخی
حَسکانی اگرچه سنی مذهب بود، ولی قلبش برای دین و اسلام میتپید، وقتی شنید در مجلس پرشکوهی به مقام علی (علیهالسلام) جسارت شده است و جز یک نفر از علمای حاضر در آن مجلس، دیگر علماء به دفاع از علی (علیهالسلام) برنخاستهاند از صمیم قلب اندوهناک شد و کتاب شواهد التنزیل را در فضیلت امام علی (علیهالسلام) به رشته تحریر درآورد.
کسانیکه امامت و ولایت امیرمؤمنان در غدیر خم را نپذیرفتهاند از یکسو معتقدند موضوع امامت، خلافت و جانشینی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است که به عهده مردم و شورا واگذار گردیده و آن حضرت امّت خویش را بدون تعیین جانشین، به حال خود رها نموده و از سوی دیگر، میگویند: پیامبر وصی و جانشین خود را معرفی کرده است!
در دوران معاویه موضوع سبّ امیرمؤمنان به قدری زیاد بود که تحریف کنندگان تاریخ برای سرپوش گذاردن بخشی از فضاحت معاویه در این موضوع، از تصریح نام معاویه خودداری کردند تا قدری از فضاحت کار وی کاسته شود، به همین رو بسیاری از روایات سبّ را به نام بنیامیه آوردند؛ امّا غافل از اینکه سلسله جنبان این حرکت کسی جز معاویه نبود.
در دوران بنی امیه، نه تنها امیرمؤمنان را در منبرها و خطبهها لعن میکردند؛ بلکه حتی اگر کسی از این کار امتناع میکرد و به آن حضرت ناسزا نمیگفت، او را مورد اذیت و آزار قرار میدادند؛ مظلومیت امیرمؤمنان تا بدانجا رسید که راویان حدیث، همچون ابان بن عیاش به خاطر حفظ جان خود روایات دروغ بر علیه آن حضرت نقل میکردند.
اهل سنت استدلال کردهاند که خداوند متعال، ابوبکر را «صاحب؛ همنشین» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نامیده و این دلالت بر نهایت برتری ابوبکر میکند. که در پاسخ میگوییم: تعبیر «صاحب» در آیه شریفه به معنای «همنشین» به کار رفته و «همنشین» معنای فراگیری دارد چنانکه خداوند، در سوره یوسف، آیه 39، یک بت پرست را نیز همنشین یوسف پیامبر مینامد.
بر خلاف تبلیغات گسترده اهل سنت بر وجود وحدت بین مذاهب اربعه، میبینیم که مذاهب اهل سنت در خصوص پذیرش مذاهب اربعه متفق نشدند بلکه برعکس عدهای نسبت به مذهب خود تعصب ورزیده و مذاهب دیگر را تخطئه و تکفیر کردند و این امری است که به وفور در منابع تاریخی مشاهده میشود که تفرقه بین مذاهب به قتل و کشتار و ویرانگری انجامید.
از جمله روایاتی که به عنوان ادلّه خلافت ابوبکر به آن استناد شده، روایتی است که در آن رجوع به ابوبکر در زمان فقدان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است؛ که در پاسخ آنان میگوییم علاوه بر اشکال سندی، بر فرض که چنین روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) صادر شده باشد؛ خبری است از پیامبر اکرم نسبت به آینده نه تایید ابوبکر.
برخی از اهلسنت معتقدند كه علی (علیه السّلام) در خطبه 228 نهجالبلاغه، از شخصی ستايش كرده و منظور از آن شخص همان عمر بن خطاب است! ليكن صبحی صالح، یکی از شارحان سنّی مذهب نهجالبلاغه، در شرح خود میگوید منظور، یکی از یاران امیرمؤمنان (علیه السّلام) است: «این سخنان از سوی علی (علیه السّلام) در ستایش یکی از اصحاب و یاران خود بوده است».
ابراهیم حربی عالم حنبلی معاصر احمد بن حنبل، فرزندی داشت که در یازده سالگی، تمام قرآن را حفظ کرده بود و بسیاری از مسائل فقه را یاد گرفته بود؛ اما آرزوی مرگ این طفل را کرده بود، و او هم مرده بود. چون در خواب دید که در قیامت، هر فرزندی که پیش از پدر بمیرد، پدرش را سیراب خواهد کرد! و او نیز برای فرار از تشنگی قیامت دعا کرد که فرزندش بمیرد.
یکی از احادیثی که نزد معتقدان خلافت ابوبکر به حدّ شهرت رسیده؛ حدیثی است که بر اساس آن معتقدند پیامبر امر فرموده مردم پس از وفاتش به ابوبکر و عمر اقتدا کنند. که در پاسخ میگوییم: بر فرض این حدیث از سوی پیامبر صادر شده و بناست به ابوبکر و عمر اقتدا کنیم؛ حال با توجه به اختلافات فراوانی که ابوبکر و عمر داشتند به کدام یک اقتدا کنیم؟
قرضاوی یکی از علمای اهل سنت هم معاویه را سرکش و گروهش را فئه باغیه میداند و برای اثبات نظرش به روایت معروفی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در شأن عمار یاسر فرمود استناد میکند. در عین حال، لحن قرضاوی در انتقاد از معاویه بسیار نرمتر از سایر علمای اهلسنت و جماعت است.
از تولیدات کارخانه حدیثسازی بنیامیه روایتی است که به دروغ به پیامبر خدا محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) نسبت دادهاند که آن حضرت فرمود: «من شهر علم هستم، ابوبکر دروازه آن، عمر دیوارهای آن، عثمان سقف آن، علی دروازه آن و معاویه حلقه دروازه آن شهر.» و همچنین گفته اند که ابوبکر و عمر سَرور پیرمردان اهل بهشت اند!
یکی از احادیثی که متأسفانه بدون هرگونه دلیل و مدرک، نزد معتقدان خلافت ابوبکر به حدّ شهرت رسیده و آن را به عنوان یکی از فضایل شیخین (ابوبکر و عمر) و از ادلّه خلافت آن دو به شمار میآورند، حدیثی است که بر اساس آن معتقدند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امر فرموده مردم پس از وفاتش به ابوبکر و عمر اقتدا کنند. در حالیکه چنین حدیثی صحیح نیست.
یکی از مهمترین دلایل جانشینی امیرالمؤمنین ویژگیهای خاصه حضرت بود؛ که در این مقاله برای شناخت آن مقام بزرگوار بر امر خلافت به برخی از آنها اشاره میکنیم. از جمله بستن درهای داخل مسجد (توسط پیامبر) جز درب خانه علی (علیه السّلام)؛ بازگرداندن ابوبکر و فرستادن امیرالمؤمنین برای قرائت سوره برائت و ازدواج امیرمؤمنان (علیه السّلام) با حضرت فاطمه.