تمجید امیرمؤمنان از خلفا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که برخی از اهلسنت در مبحث خلافت به شیعه وارد میکنند شبههای است که در آن میگویند: علی (علیه السّلام) در خطبه 228 نهجالبلاغه، از عمر و خدمات او ستایش نموده، امّا به خاطر تقیه کلمه «فلان» را ذکر کردند: «خدا شهرهای «فلانی» را برکت و او را پاداش دهد که کژیها را راست، بیماریها را مداوا، سنت پیامبر را برپا و فتنهها را پشت سر گذاشت. با جامهای پاک و کم عیب از این جهان رخت بربست به خیر و نیکی آن رسید، از سر و بدی آن رهایی یافت، وظیفه خویش را نسبت به خداوند انجام داد، آن چنان که باید از مجازات او میترسید خود رفت و مردم را بر سر چند راهی باقی گذاشت که نه گمراهان در آن هدایت مییافتند و نه جویندگان هدایت به یقین، راه خویش را پیدا میکردند...»[1]
پاسخ:
الف) شارحان نهجالبلاغه چه میگویند؟ صبحی صالح، یکی از شارحان سنّی مذهب نهجالبلاغه، در شرح خود میگوید منظور، یکی از یاران امیرمؤمنان (علیه السّلام) است: «من کلامه علیه السّلام: ما یرید به بعض أصحابه[2] این سخنان از سوی علی (علیه السّلام) در ستایش یکی از اصحاب و یاران خود بوده است.» آیا عمر بن خطّاب از اصحاب امیرمؤمنان (علیه السّلام) بوده است؟! قطب الدین راوندی نیز که از شارحان شیعی نهجالبلاغه است میگوید: منظور، یکی از یاران امیرمؤمنان (علیه السّلام) است: «امیرمؤمنان (علیه السلام) این عبارت را در وصف رفتارهای نیکوی برخی از یاران و اصحاب خود بیان نموده که قبل از وقوع فتنهای که پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به وقوع پیوسته از دنیا رفته است.»[3] در حقیقت «راوندی» نیز با «صبحی صالح» همنظر است. یکی دیگر از شارحان شیعی نهجالبلاغه مرحوم میرزا حبیب الله خویی است که مراد از این شخص را معیّن نموده است: «و علیه فلا یبعد أن یکون مراده علیه السّلام هو مالک بن الحرث الأشتر، فلقد بالغ فی مدحه و ثنائه فی غیر واحد من کلماته...[4] ... بنابراین احتمال دارد مراد از «فلان»، مالک اشتر باشد که حضرت در بسیاری از کلمات خود از او بسیار ستایش نموده است...».
ب) کشف راز «فلان»؛ آنچه باعث شده برخی گمان کنند منظور از کلمه «فلان» در خطبه مورد بحث، «عمر» میباشد مطلبی است که ابن ابیالحدید معتزلی در شرح خود آورده و گفته: «و قد وجدت النسخة الّتی بخطّ الرّضیّ أبی الحسن جامع نهجالبلاغة و تحت فلان عمر...[5] از سید رضی (گردآورنده نهجالبلاغه) نسخهای به دستم رسید که زیر کلمه «لله بلاد فلان» نوشته بود عمر...». درحالیکه باید گفت: نوشته شدن کلمهای خارج از متن و زیر کلمهای، همانگونه که ابن ابیالحدید در متن فوق بیان داشته، نه تنها ادّعای شبهه کننده را ثابت نمیکند، بلکه خود دلیلی است بر دستکاری در کتاب از سوی شخص دیگری و این یعنی آنکه نظر امیرمؤمنان (علیه السّلام) غیر از این بوده است. شاید گفته شود این کلمه شرحی بوده از سوی مرحوم سید رضی در حالی که اساسا وی شرحی بر نهجالبلاغه ننوشته و اگر هم چنین میبود، نظر وی برای ما حجّت نبود. از اینرو به یقین میتوان گفت این کلمه ابراز نظر شخصی یکی از شارحان بوده است.
گفتنی است در پاسخ به کسانی که مدّعی هستند در برخی از نسخههای نهجالبلاغه به جای کلمه «فلان» کلمه «عمر» آمده، میگوییم: «قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ [بقره/111] بگو: اگر راست میگویید، دلیل خود را بیاورید» اگر واقعا شما در ادّعایتان صادق هستید نسخه مورد ادّعای خود را ارائه کنید. نسخه مورد ادّعای شما کجاست که تاکنون هیچیک از علمای شیعه آن را در هیچ کتابخانهای ندیده و از سوی هیچیک از علمای شما نیز ارائه داده نشده است؟
پینوشت:
[1]. «لِلَّهِ بِلَاد فُلَانٍ (بلاء فلان) فَقَدْ قَوَّمَ الْأَوَدَ وَدَاوَى الْعَمَدَ وَأَقَامَ السُّنَّةَ وَخَلَّفَ الْفِتْنَةَ. ذَهَبَ نَقِيَّ الثَّوْبِ قَلِيلَ الْعَيْبِ أَصَابَ خَيْرَهَا وَسَبَقَ شَرَّهَا أَدَّى إِلَى اللَّهِ طَاعَتَهُ وَاتَّقَاهُ بِحَقِّهِ. رَحَلَ وَتَرَكَهُمْ فِي طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ لَا يَهْتَدِي فِيهَا الضَّالُّ وَلَا يَسْتَيْقِنُ الْمُهْتَدِي.» نهجالبلاغة، خطبه 228.
[2]. شرح نهجالبلاغة، صبحی صالح، خطبه 228.
[3]. «وروی بلاء فلان أی صنیعه و فعله الحسن، مدح بعض أصحابه بحسن السّیرة و أنّه مات قبل الفتنة الّتی وقعت بعد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) من الاختیار و الإیثار.» منهاج البراعة فی شرح نهجالبلاغة، قطب الدین سعید بن هبة الله الراوندی، تحقیق: سید عبد اللطیف کوه کمری، ج 2، ص 402.
[4]. منهاج البراعة فی شرح نهجالبلاغة، خوئی، مکتبة الإسلامیة، تهران، ج 14، ص 375.
[5]. شرح نهجالبلاغة، ابن أبی الحدید مدائنی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 12، ص 3.
افزودن نظر جدید