نبش قبر، سنت بنی‌امیه و بنی‌عباس

  • 1394/11/27 - 13:45

این روزها خبرهای بسیار دردناکی از بلاد مسلمین اعم از عراق و شام و یمن به گوش می‌رسد. خبرهایی از قبیل قتل عام مسلمین، بریدن سر، تجاوز به نوامیس مسلمانان و نبش قبر و بسیاری خبرهای دیگر. با رجوع به تاریخ می‌بینم که این‌گونه اعمال تازگی نداشته و در صدر اسلام، کسانی که داعیه مسلمانی داشتند، مرتکب چنین اعمال زشتی شدند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ این روزها خبرهای بسیار دردناکی از بلاد مسلمین اعم از عراق و شام و یمن به گوش می‌رسد. خبرهایی از قبیل قتل عام مسلمین، بریدن سر، تجاوز به نوامیس مسلمانان و نبش قبر و بسیاری خبرهای دردناک دیگر که دل هر انسانی اعم از مسلمان و غیر مسلمان را به درد می‌آورد. شاید به ذهن برسد که یک انسان چگونه تا این حد می‌تواند قساوت قلب داشته باشد که دست به چنین اعمال شنیع می‌زند. ولی با رجوع به تاریخ می‌بینم که این‌گونه اعمال تازگی نداشته و در صدر اسلام، کسانی‌که داعیه مسلمانی داشتند، مرتکب چنین اعمال زشتی شدند.
یکی از زشت‌ترین اعمال که در اسلام به شدت مورد نهی قرار گرفته عمل نبش قبر است. عملی که فقهای فریقین آن را بر خلاف دستورات شریعت می‌دانند و فتوا به حرمت آن دادند.
قبل از این‌که به شواهد تاریخی پرداخته شود به برخی از فتاوای علمای اهل سنت اشاره‌ می‌کنیم:
اهل‌سنت بی‌حرمتی به میت را حرام می‌دانند و نبش قبر که یکی از مصادیق بی‌حرمتی به میت است، از منظر آن‌ها حرام است.
1) غزالی که یکی از بزرگان اهل‌سنت است درباره حرمت نبش قبر می‌گویند: «وَلا يَحِل نَبشَ القُبور إلا إذا انمَحَقَ أثَر المَيت بِطوُلِ الزمان أو دَفن مِن غَيرِ غُسل.[۱] نبش قبور جایز نیست مگر زمانی که بدن میت بر اثر طول زمان پوسیده باشد یا میت در زمین غصبی دفن شده باشد.»
2) شارح فتح القدیر در کتابش روایاتی در مورد حفظ حرمت میت نقل کرده است که: «حُرمَةِ المُسلِم مِيتاً كَحُرمَتِه حَيّاً.[۲] مسلمان میت، احترامش مانند وقتی است که زنده است». طبق این روایت، نبش قبر که نوعی بی‌حرمتی به میت به شمار می‌آید، حرام می‌باشد.
3) بخاری روایت دیگری را در مورد حفظ حرمت میت نقل می‌کند: «حَضَرْنَا مع بن عَبَّاسٍ جِنَازَةَ مَيْمُونَةَ بِسَرِفَ فقال بن عَبَّاسٍ هذه زَوْجَةُ النبي (صلى الله عليه و آله و سلم) فإذا رَفَعْتُمْ نَعْشَهَا فلا تُزَعْزِعُوهَا ولا تُزَلْزِلُوهَا.[۳] ابن‌عباس وقتی که جنازه میمونه را دید، گفت این زوجه پیامبراکرم (صلی الله علیه  و آله و سلم) است، زمانی که بدنش را بالا بردید او را سخت تکان ندهید.»
ابن‌حجر عسقلانی درباره این حدیث می‌گوید: «وَ يَستَفادُ مِنهُ أن حُرمَةُ المُؤمِن بَعدَ مُوتِه باقيَةٌ كَما كانَت في حَياتِه.[۴] از این حدیث استفاده می‌شود که حرمت مؤمن بعد از مرگش باقی است، همچنان‌که این حرمت در زمان حیات ثابت است.»
با توجه به این روایت آیا میت با نبش قبر بدنش دچار تکان و لرزش نمی‌شود؟ بعد از بیان نظرات فقهی اهل‌سنت در مورد نبش قبر این نتیجه به دست می‌آید که نبش قبر از امور مطرود در دین اسلام است و جزو گناهان بسیار بزرگ محسوب می‌شود.
شواهد تاریخی
همان‌گونه که بیان شد اعمال زشت و دور از انسانیتی که در زمان کنونی نسبت به  قبور مسلمین صورت می‌گیرد تازگی ندارد و ریشه آن را باید در حکومت‌های غاصب بنی‌امیه و بنی‌عباس یافت. نخستين کسی‌که دستور به نبش قبر مسلمین، داد و بعد از خود این عمل سیئه را به یادگار گذشت، معاویة بن ابوسفیان بود. او بود که دستور داد قبور شهدای احد را بشکافند و پيروان معاويه نیز دستور او را عملی کردند و در هنگام نبش قبر شهدای احد به قبر حضرت حمزه (سلام الله عليه) رسیدند که کلنگ به پای آن حضرت اصابت کرد و خون جاری شد. این ماجرا در کتاب‌های معتبر اهل سنت آمده است.
1) محمد بن سعد در الطبقات الکبری می‌نويسد: «جَابِر بن عَبداللَّه، قَال: لَمَّا أَرادَ مُعَاوِيَة أَن يُجرِيَ عَينَهُ الَّتِي بِأحُد كَتَبُوا إِلَيْهِ: إِنَّا لا نَستَطِيعُ أن نُجرِيهَا إِلا عَلَى قُبُورِ الشُّهَداء قَالَ: فَكَتبَ انبُشُوهُم، قَالَ: فَرَأيتهُم يُحمَلونَ عَلَى أَعنَاقِ الرِّجالِ كَأنهُم قَومٌ نِيامٌ، وَأصَابتِ المِسْحَاةُ طَرَفَ رِجلِ حَمزَةَ بنِ عَبدِ المُطَّلِبِ فَانبَعثَت دَمًا.[5] جابر بن عبدالله گويد: هنگامی‌که معاويه قصد کرد تا نهر خود را که در احد قرار داشت، جاری کند، عاملانش به او نامه نوشتند: اين کار ممکن نيست؛ مگر اين‌که آن را از روی قبور شهدا جاری کنيم. معاويه در جواب نوشت: قبور را نبش کنيد (بشکافيد). راوی گويد: ديدم مردم از سر و کول هم‌ديگر بالا می‌رفتند (تا برای نبش قبر سبقت بگيرند) انگار که مردم در خواب بودند. در هنگام نبش قبر، کلنگی به پای حضرت حمزه (سلام الله عليه) اصابت کرد و خون از آن جاری شد.»
2) ابن‌جوزی نيز در كتاب المنتظم فی تاريخ الملوك و الأمم، روايت را با همان سند نقل كرده است.[6]
3) ابن‌تيمیه، در کتاب خود این ماجرا را با افتخار نقل می‌کند. او گفته است: «وَ هذهِ العُيوُنِ التىِ تسمى عُيُون حَمزَة إنّما أحدَثَها ُمعاويَة فى خِلافَتِه وَ أمَر الناس بِنَقل الشُّهَداء مِن موضِعِها فَصاروُا ينبشُونَهم وَ هُم رِطاب لَم يَنتَنوا حَتى أصابَت المُسحاة رِجل أحَدَهُم فَانبَعثَت دِماً.[7] اين نهرهایی را كه نهرهای حمزه ناميده می‌شد، معاويه در زمان خلافتش احداث كرد و به مردم دستور داد تا اجساد شهدا را از مسير نهر انتقال دهند. مردم به دستور او نبش قبر نمودند در حالی‌كه  بدن‌ها تر و تازه بودند و مثل آن‌هايی نبودند كه از ميان رفته باشند، تا اين‌كه در هنگام نبش، كلنگ به پای يكی از شهدا برخورد كرد و خون از آن جوشيد.»
این اعمال غیر انسانی مختص به بنی‌امیه نیست و در زمان خلافت غاصبانه بنی‌عباس ادامه داشت و همان جنایتی که معاویه مرتکب شده بود، برای خودش نیز اتفاق افتاد. چرا که در بسياری از كتاب‌های اهل‌سنت نقل شده ‌است که بنی‌عباس قبر معاويه و فرزندش يزيد را شکافتند؛ و چيزی جز خاکستر در آن يافت نشد.
ابن‌أثير جزری در تاريخ خود می‌نويسد: «وَ أمَرَ عبدُالله بنِ علي بِنَبشِ قبُور بَني‌أمَية، فَنَبَشَ قَبرَ مُعاويَة بن أبي‌سُفيان فَلَم يَجدوُا فيهِ إلّا خيطاً مِثل الهَباء وَ نَبشَ قَبرَ يَزيدِ بنِ مُعاويَة بنِ أبي‌سُفيان فَوَجدوُا فيهِ حِطاماً كأنَه الرِماد.[8] عبدالله بن علی دستور داد قبرهای بنی‌اميه را بشکافند، قبر معاوية بن ابی‌سفيان را شکافتند و نيافتند در آن مگر نخی همانند گرد و خاک. و قبر يزيد بن معاويه را شکافتند و در آن نيافتند؛ مگر چوب سوخته‌ای که همانند خاکستر شده بود.»
این واقعه در کتب متاخرین از اهل‌سنت نیز به کرات نقل شده است.
1) ابن‌طقطقی در کتابش آورده است: «فَنَبشوُا قَبرَ مُعاويةِ بن أبي‌سُفيان، فَلَم يَجدوُا فيهِ إلّا خيطاً مِثلَ الهَباء، وَ نَبشُوا قَبرَ يَزيد فَوَجدوُا فيهِ حِطاماً كأنهُ الرِماد.[9] قبر معاويه بن ابی‌سفيان را شکافتند و نيافتند در آن مگر نخی همانند گرد و خاک و قبر يزيد بن معاويه را شکافتند و در آن نيافتند؛ مگر چوب سوخته‌ای که همانند خاکستر شده بود.»
2) نویری در این خصوص در کتابش آورده است: «وَ أمَرَ عبدُالله بنِ علي بِنَبشِ قبُور بَني‌أمَية، فَنَبَشَ قَبرَ مُعاويَة بن أبي‌سُفيان فَلَم يَجدوُا فيهِ إلّا خيطاً مِثل الهَباء وَ نَبشَ قَبرَ يَزيدِ بنِ مُعاويَة بنِ أبي‌سُفيان فَوَجدوُا فيهِ حِطاماً كأنَه الرِماد.[10] عبدالله بن علی دستور داد قبرهای بنی‌اميه را بشکافند، قبر معاويه بن ابی‌سفيان را شکافتند و نيافتند در آن مگر نخی همانند گرد و خاک و قبر يزيد بن معاويه را شکافتند و در آن نيافتند؛ مگر چوب سوخته‌ای که همانند خاکستر شده بود.»
3) مقدسی در کتاب خود در این خصوص گفته است: «عَبَر عَبدُالله بنِ علی الفُراتَ وَ حاصَرَ دَمشق حَتّى افتَتَحها وَ قَتل مِن بها مِن بَنی‌أمية وَ هَدَمَ سوُرها حجراً حجراً وَ نَبَش عَن قبوُرِهم فَأَحرقَهُم  وَ أحرَقَ عِظامَهُم بِالنارِ وَ لَم يَجِد فی قَبر مُعاويةِ عليه اللعنة إلا خَطا أَسوَد كأنه رِماد وَلا فی قَبر يَزيد لعنه الله إلا فقارَة ظَهره فأحرَقه.[11] عبدالله بن علی پس از عبور از فرات و محاصره دمشق و قتل بنی‌امیه، و نبش قبور آنها دستور داد که قبر آنها را بسوزانند و پس از نبش قبر معاویه در آن چیزی نیافت مگر نخی همانند گرد و خاک و در قبر یزید چیزی نبود مگر یک عدد از ستون فقراتش و آن را هم سوزاند.»

پی‌نوشت:

[1]. الوسیط فی المذهب، غزالی، دارالنشر، قاهره: ج2، ص390.
[2]. شرح فتح القدیر، سیواسی، دارالنشر، قاهره: ج2، ص142
[3]. الجامع الصحیح المختصر، بخاری، دارالنشر، بیروت: ج5، ص195
[4]. فتح الباری، ابن‌حجر عسقلانی، دارالفکر، بیروت: ج9، ص113
[5]. الطبقات الکبری، ابن‌سعد، دارصادر، بیروت: ج 3، ص 11
[6]. المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ابن جوزی، دار صادر، بیروت: ج 3، ص 183
[7]. كتب و رسائل و فتاوي شيخ الإسلام ابن تيمية، مکتبة ابن‌تیمیه: ج 21، ص61
[8]. الكامل فی التاريخ، ابن‌اثیر،  ج 5 ، ص 78
[9]. الطقطقي، محمد بن علي بن طباطبا المعروف بابن الطقطقي (متوفاي709هـ) الفخری فی الآداب السلطانية، ابن‌طقطقی، دار النشر، بیروت: ج1، ص 55
[10]. نهاية الأرب في فنون الأدب، نویری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج22، ص33
[11]. المقدسي، وهو المطهر بن طاهر (متوفاي507هـ)، البدء والتاريخ، مقدسی، دارالنشر، بیروت: ج6، ص71

نویسنده: محمد یاسر بیانی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.