مباحث کلامی
از نشانههای ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) و یا به تعبیر روایات اهل سنت از علائم آخرالزمان خروج دجّال است. در کتب شیعه در مورد این موضوع احادیث کمی آمده است که به صورت مختصر و مجمل به آن اشاره شده است. اما در منابع اهل سنت احادیث فراوانی درباره دجّال آمده که خصوصیات و ویژگیهای ظاهری آن را مطرح کردهاند.
شهيد سيد محمد باقر صدر كه از بزرگترین اندیشمندان معاصر جهان اسلام است، درباره روش انتخاب خلیفه و جانشین بعد از پیامبر، نظرگاه خاصی دارد. او میگوید: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در پيش روى خود چند انتخاب داشت و باید یکی را انتخاب میکرد، بعد از بیان راهها و معایب هر یک به این نتیجه میرسد که راه درست نصب خلیفه است.
منع حدیث به دوران بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) منحصر نشد، بلکه فتح باب و سنت سیئهای برای دورانهای طولانی و بهانهای برای شکنجه و زندانی کردن راویان حدیث شد. این سنت بعد از برپا شدن علاوه بر این که موجب منع ترویج احادیث پیامبر شد، موجب شکنجه ی راویان حدیث و پیروان اهل بیت شد و مدتها ادامه دار بود.
هر فکر و عقیده محکمی در هر مکتب و مذهبی جایگاه ویژهای دارد و آن مذهب برای تبیین و توضیح آن عقیده تلاش میکند، تا آن را گسترش دهد و از این راه حیطه نفوذ خود را بهدست آورد، در طول تاریخ تنها افکاری به جای مانده و به نسلهای بعدی رسیده است که از بهترین و موثرترین شیوه تبلیغی و پیام رسانی برخوردار باشد.
ایمان به غیب، ایمان به چیزهایی که از حواس ظاهری پنهان است خواه درک آن با حواس باطنی ممکن باشد مانند معاد، یا ممکن نباشد مانند حقیقت روح، و به عبارت دیگر ایمان به غیب یا مستند به دلیل عقلی است یا دلیل نقلی، و از طرف دیگر ادیان آسمانی شرط قبول اعمال صالح را ایمان به غیب میدانند و تکمیل فضائل اخلاقی انسان را وابسته به آن میشمارند.
اعتقاد به ظهور مصلح و منجی موعود جهانی، اعتقادی است قرآنی و از این جهت، همه مسلمین از فرق و ملامی، معتقدند که منجی جهانی در آخر الزمان ظهور خواهد کرد. اعتقاد به این تفکر جزو اندیشههای اساسی مسلمانان به شمار میرود. شیعیان معتقدند که مهدی(علیه السلام) دوازدهمین امام و پیشوا از نسل پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است
بعد از جا افتادن سنّت سیئهی منع نقل و تدوین حدیث، پیامدهای بدی را در پیش داشت، که با ممنوعیت نقل احادیث بهوجود میآمد و یکی از این پیامدها، سوزاندن احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) توسط خلفا و ... در عصر بعد از رحلت پیامبر اسلام بود و با بیان چند داستان از کتب اهل سنت به این امر دست یافتیم.
بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برخی بر این باور بودند، که «حسبنا کتاب الله» و لاغیر، و حال اگر بهراستی آنها به این نتیجه رسید، که سنّت را ننویسد، این فکر برای خود آنها اعتبار داشت و اگر واقعاً نقشههای خطرناکتری پشت سر این نقشه نبود، چرا در منع نقل حدیث این همه شدّت عمل، به خرج داد؟
از اعتقادات شیعه این است که رهبری و زمامداری دینی و سیاسی حکومت اسلامی را بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) یک مقام الهی و منصب خلیفه اللهی است که به امر خداوند، پیامبر کسی را که شایسته باشد معرفی میکند. زیرا یقیناً کسی را که پیامبر از جانب خدا معرفی میکند، واجد همه شرایط رهبری و شایسته زعامت و امامت است
از آنجایی که آینده بشر و انتهای حیات اجتماعی انسانها همیشه مورد تفکر بوده و انسانها همیشه دنبال عدالت بودهاند، لذا درک کردهاند که انتهای عالم بشریت، به ظلم و جور نیست، بلکه روزی مصلحی از تبار نیکان خواهد آمد و صلح و امنیت را برقرار خواهد کرد، منتها این مصلح چه زمانی ظهور میکند، سئوالی است که ذهنها را به خود مشغول کرده است.
بعد رحلت پیامبر اکرم (ص) بعد از 23 سال تلاش برای هدایت و سازندگی جامعه اسلامی، مسائل انحرافی فراوانی پیش آمد و نقل و تدوین احادیث پیامبر اکرم ممنوع شد و به بهانههای واهی، آن را به آتش کشیدند. با اینوجود کسانیکه جلوی ترویج سخنان رسول اکرم را گرفتند، بهانههایی آوردند تا بتوانند بدون هیچ مشکلی این عمل را پیش بگیرند.
قرنهاست که مسلمین به خاطر دوری از تعالیم الهام بخش اسلام، روی خوشبختی را ندیدهاند. در کشورهای اسلامی ناأمنی و فقر بیداد میکند، که مهمترین علت آن ایجاد شکاف و تفرقه در امت اسلام است. چنانچه رشید رضا در این باره مینویسد: از بزرگترين بلاهايي كه ملّت اسلامي گرفتار آن است، متّهم ساختن هم ديگر به فسق و كفر ميباشد.
روایتی وارد شده که در مورد داستانی از پایین کشیدن عمر از منبر، توسط امام حسین (علیه السلام) میباشد و سخنانی که در میان آنها رد و بدل شده است. با توجه به این روایت و ذکر سخنان عمر، میتوان فهمید که عمر معترف به امر ولایت اهل بیت (علیهم السلام) میباشد و همینطور برخی از بزرگان اهل سنت هم، سند این روایت را تایید کردهاند.
برخی از فرق مسلمین، بهزعم خودشان ایمان و عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را از اختصاصات شیعه میدانند، و این در حالی است که در کتب بزرگان اهل سنت، احادیث وارده به مراتب بیشتر از کتب شیعه وارد شده است، و همچنین در قرآن بیش از 200 آیه وجود دارد، که ذیل هر کدام احادیثی، در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) آمده است.