شهید صدر و سه راه پیش روی پیامبر(ص)

  • 1395/05/06 - 20:14
شهيد سيد محمد باقر صدر كه از بزرگ‌ترین اندیشمندان معاصر جهان اسلام است، درباره روش انتخاب خلیفه و جانشین بعد از پیامبر، نظر‌گاه خاصی دارد. او می‌گوید: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در پيش روى خود چند انتخاب داشت و باید یکی را انتخاب می‌کرد، بعد از بیان راه‌ها و معایب هر یک به این نتیجه می‌رسد که راه درست نصب خلیفه است.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ شهيد سيد محمد باقر صدر كه از بزرگ‌ترین اندیشمندان معاصر جهان اسلام است، درباره روش انتخاب خلیفه و جانشین بعد از پیامبر، نظر‌گاه خاصی دارد. او می‌گوید: پيامبر (صلى الله عليه و آله) در پيش روى خود چند انتخاب داشت.

راه اول
پيامبر به آينده امّت بی‌تفاوت باشد و نسبت به آن‌چه بر امت وارد می‌شد، بی‌توجه باشد و به همان رهبرى امت در زندگى خويش اهمیت بدهد. اين نظريه را هرگز به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) نمی‌توان نسبت داد، زيرا منشأ اين فرضیه، یکی از دو امر است؛
1. رسول گرامى مطمئن باشد، كه اين بی‌تفاوتى، به امت، آسيبى نمی‌زند و امّت، خود می‌تواند بر مشكلات فراروى اسلام فائق آید و از انحراف دينى جلوگيرى كند.
2.آن‌چه براى پيامبر مهم بود، دوران زندگى خودش بود، و امّا این‌که در آينده چه می‌شود، براى او اهميتى نداشت.هرگز چنين احتمالاتی را برای پیامبر نمی‌توان در نظر گرفت. امتى كه خلأ رهبرى را تجربه نكرده بود، چگونه می‌توانست با مشكلات مواجه شود، و احتمال دوم شايسته رهبران سياسى است، كه فقط از سياست، به منافع خود فكر می‌کنند، نه رهبران الهى كه فقط براى خدا كار می‌کنند و در راه هدف، فداكارى می‌کنند.

راه دوم
پيامبر (صلى الله عليه و آله) براى آينده دعوت پس از خود، برنامه‌ریزی كرده و موضع مثبتى داشته است. راه‌کار مدنظر شوری و انتخاب بر اساس شوری است. ولى اين راه نيز، پذيرفتنى نيست، به سه دلیل؛
1.زيرا هرگاه پيامبر (صلى الله عليه و آله) آينده امت را بر اساس نظام شورا قرار داده باشد، بايد اصول و روش‌های آن را دقیقاً به امّت آموخته، و ماهيت اين نظام و حدود و تفاصيل آن را كاملاً بيان كرده باشد و جامعه را به‌گونه‌ای پرورش دهد، كه نظام شورا را به‌خوبی بپذيرند و اجرا كنند.
2. او در ميان جامعه‌ای رسالت خویش را بیان كرده بود، كه نظام حاكم بر آن سنت‌های قبیله‌ای بود، و در نظام قبیله‌ای، رهبرى بر اساس وراثت بوده، با مطالعه اندکی در تاریخ اسلام می‌توان دریافت که پیامبر امّت را با نظام شورايى آشنا نساخته است، و لااقل در سخنرانی‌ها، مهاجر و انصار را به تطبيق نظام شورا دعوت نكرده و در ذهن آنان آمادگى لازم را براى چنين روشى پديد نياورده است.
3.گواه روشن دیگر بر این‌که امت با چنين فكرى پرورش نيافته بود، این‌که این روش اصلاً استمرار نیافت و خلافت عمر به‌وسیله انتصاب ابوبكر صورت گرفت و خلافت عثمان به‌وسیله شوراى انتصابى خليفه دوم انجام پذيرفت، نه مردم.

راه سوم
آن‌چه با آموزه‌های اسلامى كاملاً تطبيق دارند، اين است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) با تعيين فردى دانا و توانمند و شايسته براى زعامت، تكليف مردم را روشن كند و مرجعيت فكرى و زعامت سياسى را در او متمركز سازد، و از اين طريق، امّت را از هر نوع سرگردانى و نزاع و درگيرى برهاند.[1]
وی با این تحلیل منطقی به این نکته تصریح دارد، که پیامبر هرگز کمتر از خلیفه اول در دلسوزی برای جامعه اسلامی نبود و اگر اهل تسنن عمل ابوبکر را از روی دلسوزی برای جامعه اسلامی می‌دانند، باید پیامبر این دلسوزی را بیشتر داشته باشد.[2]

پی‌نوشت:

[1]. فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، استاد علیرضا سبحانی، موسسه امام صادق، بی‌تا.
[2]. برگرفته از مقدمه شهيد صدر بر كتاب «تاريخ الإماميه»، ص 5 ـ16بی‌تا.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.