آیات قرآن و اعتراف بزرگان اهل سنت بر ظهور حضرت مهدی (ع)
برخی از فرق مسلمین، بهزعم خودشان ایمان و عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را از اختصاصات شیعه میدانند، و این در حالی است که در کتب بزرگان اهل سنت، احادیث وارده به مراتب بیشتر از کتب شیعه وارد شده است، و همچنین در قرآن بیش از 200 آیه وجود دارد، که ذیل هر کدام احادیثی، در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) آمده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از فرق مسلمین، بهزعم خودشان ایمان و عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را از اختصاصات شیعه میدانند و این در حالی است، که در کتب بزرگان اهل سنت، احادیث وارده به مراتب بیشتر از کتب شیعه وارد شده است، و لذا در مورد این موضوع، اینان بیاطلاع هستند، و از طرف دیگر در قرآن بیش از 200 آیه وجود دارد، که ذیل هر کدام، احادیثی با مضامین گوناگون، در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) آمده است، که در نهایت او وارث انبیاء و برقرار کنندهی عدل و داد، در روی کره زمین است، لذا این بشارتها هم در قرآن و هم در کتب ادیان الهی دیگر، وارد شده که از باب نمونه، به چند آیه استناد میکنیم و سخنان بزرگان اهل سنت را، راجع به ظهور منجی در ذیل آن، بیان میکنیم.
در قرآن آیات متعددی به ظهور حضرت مهدی تفسیر و تاویل شده است، از جمله آیهی: «هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ.[توبه/33] او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر هر چه دین است، پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش ندارند.» و یا در آیه دیگری آمده است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْض کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ...[نور/55] خداوند به کسانیکه ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است، که حتماً آنها را در زمین جانشین کند، چنانچه اسلافشان را جانشین کرد و دینشان را که برایشان پسندیده، برای آنها استقرار بخشد و خوفشان را بهایمنی بدل سازد، آنان مرا بندگی میکنند و چیزی را با من شریک نمیسازند و هر کس پس از آن کفر ورزد، آنها واقعاً فاسقند.» در ذیل این دو آیه شریفه برخی از مفسرین اهل سنت، در کتب خود به نقل از ابن عباس و سعید بن جبیر و سدیّ و دیگران گفتهاند، که این وعده در وقت ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) عملی خواهد شد.[1]
و همچنین در این آیات شریفه: [انبیاء/105] و [بقره/3] و [قصص/5] و... مفسرین بزرگ اهل سنت، به نقل از مقاتل بن سلیمان و دیگران گفتهاند که از این قبیل آیات در حق مهدی موعود نازل شده است.[2]
و همچنین راجع به ظهور حضرت مهدی، در میان اصحاب و تابعین آنان و بعد از آن، تا بهحال اختلافی نبوده و همه بر ظهور آن حضرت اتفاق نظر دارند و اگر کسی در صحت آن و بشارتهای وارده، شک و تردید کند، حمل بر بیاطلاعی آنان میشود، لذا تاکنون کسی به انکار اصل ظهور نپرداخته، در ادامه بحث در اینجا به نقل قول از چند نفر، از بزرگان اهل سنت ذیل این بحث میپردازیم.
ابن ابی الحدید معتزلی میگوید: «قد وقع اتفاق الفرق من المسلمین اجمعین علی انّ الدنیا و التکلیف لاینقضی الا علیه.[3] اتفاق سنی و شیعه بر این است، که دنیا و تکلیف، منقضی و تمام نشود، مگر بر آن حضرت (یعنی بعد از ظهور آن حضرت).»
ابن خلدون میگوید: «اعلم انّ فی المشهور بین الکافه من اهل الاسلام علی ممرّ الاعصار انه لابد فی آخر الزمان من ظهور رجل من اهل البیت یوید الدین و یظهر العدل و یتبعه المسلمون و یستولی علی الممالک الاسلامیه و یسمّی بالمهدی.[4] مشهور بین جمیع مسلمانان در طول تاریخ و مرور اعصار این است که چارهای نیست در آخر الزمان، از ظهور مردی از خاندان پیامبر، که دین را تایید و عدل و داد را آشکار میکند و مسلمین از او تبعیت کرده و بر کشورهای اسلامی مسلط میشود و نام او مهدی است.»
سویدی میگوید: «والذی اتفق علیه العلماء علی انّ المهدی هو القائم فی آخر الوقت، و انه یملا الارض عدلاً، و الاحادیث فیه و ظهوره کثیره.[5] علما اتفاق نظر دارند، بر این موضوع، به اینکه مهدی همان قائم است، که در آخر الزمان ظهور میکند و زمین را پر از عدل و داد میکند و احادیث در این موضوع و ظهور آن بسیار است.»
شیخ علی ناصف از علمای معاصر اهل سنت مینویسد: «فائده، اتضح مما سبق انّ المهدی النتظر من هذه الامه الی ان قال... و علی هذا اهل السنّه سلفاً و خلفاً.[6] از آنچه گذشت، معلوم میشود که مهدی منتظر از این امت است ... و اهل سنت از گذشتگان و آیندگان، همه بر این عقیده بوده و هستند.»
و برخی دیگر از ایشان مانند علامه ابوالطیب قنوجی در کتاب «الاذاعه لما کان و ما یکون بین یدی الساعة» هم عقیده دارند که: «مهدی در آخر الزمان ظاهر میشود و انکار او، گستاخی عظیم و لغزشی بزرگ است.»[7]
پینوشت:
[1]. تفسیر کبیر، فخر رازی، دار احیائ التراث العربی، بیروت، لبنان، (1420ق)، ج16 ص23.
نور الابصار، شبلنجی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، (1431ق)، باب 2 ص397.
[2]. ینابیع الموده، قندوزی دارالاسوه، بیروت، لبنان، (1416ق)، ج3 ص243.
البیان فی اخبار آخر الزمان، گنجی شافعی، المکتب الاسلامیه، بیروت، لبنان، چاپ دوم، ص109.
[3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1404ق)، ج10 ص96.
[4]. تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، (1391ق)، ج1 ص311.
[5]. سبائک الذهب، سویدی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1406ق)، ص346.
[6]. غایه المامول، علی ناصف، داراحیاء التراث اهل البیت، تهران، (1404ق)، ج5 ص362.
[7]. الاذاعه لما کان و ما یکون بین یدی الساعة، ابوالطیب قنوجی بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، لبنان، (1420ق)، ص167.
افزودن نظر جدید