برخی از پیشگوئیهای پیامبر اکرم در کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ایمان به غیب یعنی ایمان به امور و چیزهایی که از حواس ظاهری پنهان است، خواه درک آن با حواس باطنی ممکن باشد، مانند معاد و... و یا ممکن نباشد، مانند حقیقت روح، و به عبارت دیگر ایمان به غیب یا مستند به دلیل عقلی است یا دلیل نقلی، و از طرف دیگر ادیان آسمانی شرط قبول اعمال صالح را ایمان به غیب میدانند و تکمیل فضائل اخلاقی انسان را وابسته به آن میشمارند و اصولاً دعوت پیامبران آسمانی در نفوسی تاثیر شایسته دارد، که احتمال وجود عالم غیب و امور ماورای این عالم محسوس را بدهند. و این غیبگویی بهطریق اولی چنان در پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تجلّی کرد، که احدی از مسلمانان در راستی گفتار و درستی اخبار آن حضرت شک و تردید نمیکرد، بلکه غیر مسلمانان هم به آن اعتقاد داشتند، ما در این مختصر نوشتار خبرهای غیبی پیامبر اسلام از آینده، آن زمانی که مسلمین در تنگنای عقیدتی بودند، را بیان میکنیم که از حدّ تواتر هم گذشته و معتبرترین مدارک و اسناد تاریخی بر آن دلالت دارد.
قبل از بیان سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از وقایع و حوادث آینده، اشارهای به آیههای قرآن میکنیم که خداوند میفرماید: «وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ...[بقره/23] اگر شما شک و تردید در قرآنی که ما بر بنده خود فرستادیم، دارید، پس یک سوره مثل آن را بیاورید...» و یا خداوند میفرماید: «قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ...[اسراء/88] اگر جنّ و انس متفق شوند که با پشتیبانی یکدیگر، کتابی مانند این قرآن بیاورند، هرگز نخواهند توانست.» خداوند با کلمات خود برای پیامبر اسلام، معجزهای جاودانی به نام قرآن را رقم زد و به پیامبرش وحی کرد که با این مردم، اینگونه احتجاج کند، که شما هم مانند قرآن اگر میتوانید آیه و یا سورهای بیاورید، که اصلاً نمیتوانید، این خبری بود که پیامبر به این مردم داده بود و ظاهراً تا روز قیامت هم کسی نمیتواند به مانند این کتاب جاوید الهی حتی یک آیه هم بیاورد، که این خود یکی از پیشگوئیهای پیامبر اسلام بود، که محقق گردید، و خبرها و حوادث آینده را در مناسبتهای مختلف برای این مردم بازگو میکرد، تا مردم یقین کنند که این دین همان دین کامل الهی و تائید شده پروردگار عالم است. پس پیامبر اخبار غیبی را یکی پس از دیگری بیان فرمودند، مثلاً به مسلمانان فرمود: شما کلمه توحید را بگویید و خدای یگانه را بپرستید تا عرب تسلیم شما شود و گنجهای کسری ایران و قیصر روم بهدست شما میافتد و کشورها را فتح میکنید.[1]
و یا در جای دیگری فرمودند که: «زمین برای من جمع شد و خداوند خاور و باخترش – شرق و غرب - را به من نشان داد و ملک امت من به آنچه برایم جمع گردید، خواهد رسید.»[2] و یا در روز فتح مکه، از بیت المقدس، یمن، شام، عراق، مصر و ایران سخن میگفت، و به مشرکین قریش میفرمود: «اجساد مردگان شما در – قلیب - افکنده میشود.»[3] و یا از حال ابوسفیان خبر میداد که فرمود این مرد جنگ احزاب را بر پا مینماید و در جنگ خیبر فتح آن را بهدست حضرت علی (علیه السلام) خبر داد.[4] و همچنین از آینده برخی از صحابه جلیل القدر خود خبر داده بود، که بهخاطر حق و حقیقت، زمانه روی خوش به آنها نشان نمیدهد، از جمله به ابوذر و آینده او خبر داده بود، که تنها زندگی خواهی کرد و تنها از دنیا خواهی رفت.[5] و یا آن زمان که پیش از جنگ بدر از کسانیکه از سپاه کفار در این جنگ کشته میشوند، اطلاع میداد و میفرمود: در اینجا فلانی کشته میشود و در این زمین و آن قسمت هم فلانی کشته میشود و شروع کرد نام یک یک افراد کفار قریش را بردن، که چگونه کشته میشوند.[6] و یا در آن زمان که به عمار یاسر فرمود: ای عمار تو را گروهی باغی و سرکش میکشند.[7] و همچنین به دختر گرامی خود فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: تو اول کسی هستی از اهل بیت من، که به من ملحق خواهی شد.[8] و به برخی از زنان خود، بهصورت مستقیم فرمود: کدامیک از شماست که سگان حوآب بر او بانگ زنند و سوار بر شتر جمل گردند و در اطراف او خلق بسیاری کشته شوند.[9] و به زبیر اشاره فرمود و از جنگ جمل خبر داد و نهایتاً او را طرف علی دانست، خبر داد.[10] و در زمانی با ابراز ناراحتی و پریشانی از شهادت یافتن علی و حسن و حسین پرده برداشت و صراحتاً آن را اعلام نمود و جنگ علی را با ناکثین و قاسطین و مارقین خبر داد.[11] و از فتنههای بنی امیه و حکومت آنان و شهادت اهل عذرا – حجر بن عدی و اصحاب او- مردم را آگاه ساخت.[12]
آری همه این پیشگوئیها و اخبار غیبی را پیامبر اعلام کرده بود و مسلمانان هم باور داشتند، چرا که ایمان به رسالت خبر دهنده داشتند و صحت و درستی گفتار او را از غیبت میدانستند و منتظر زمان آن بودند، تا آن وقایع واقع گردد و در ایمان خود محکمتر گردند، که همینطور هم شد.
پینوشت:
[1]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، دارصادر، بیروت، لبنان، (1368ش)، ج2 ص324.
[2]. سنن ابن ماجه، ابن ماجه قزوینی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص1304.
[3]. حلیه الابرار، بحرانی، موسسه المعارف الاسلامیه، قم، 01414ق)، ج1 ص111.
[4]. مسند احمد، احمد بن حنبل، دارصادر، بیروت، لبنان، ج5 ص333.
[5]. مستدرک، حاکم نیشابوری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج3 ص51.
[6]. سنن ابی داود، ابی داود سجستانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج1 ص606.
[7]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج8 ص186.
[8]. صحیح بخاری، بخاری، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1401ق)، ج4 ص183.
[9]. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، المکتبه الحیدریه، نجف اشرف، عراق، (1376ش)، ج2 ص336.
[10]. السیره النبویه، ابن هشام، مکتبه محمد علی صبیح، القاهره، مصر، (1383ق)، ج3 ص173.
[11]. مستدرک، حاکم نیشابوری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج3 ص139، ص140.
[12]. معجم کبیر، طبرانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (1404ق)، ج3 ص173.
افزودن نظر جدید