اعتقاد به مهدویت از اختصاصات فریقین
اعتقاد به ظهور مصلح و منجی موعود جهانی، اعتقادی است قرآنی و از این جهت، همه مسلمین از فرق و ملامی، معتقدند که منجی جهانی در آخر الزمان ظهور خواهد کرد. اعتقاد به این تفکر جزو اندیشههای اساسی مسلمانان به شمار میرود. شیعیان معتقدند که مهدی(علیه السلام) دوازدهمین امام و پیشوا از نسل پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اعتقاد به ظهور مصلح و منجی موعود جهانی، اعتقادی است قرآنی و از این جهت، همه مسلمین از فرق اسلامی، معتقدند که منجی جهانی در آخر الزمان ظهور خواهد کرد. اعتقاد به این تفکر جزو اندیشههای اساسی مسلمانان بهشمار میرود. شیعیان معتقدند که مهدی (علیه السلام) دوازدهمین امام و پیشوا از نسل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و بههمین جهت در باور عمیق خود، راه حفظ و بزرگداشت این اصل را هرگز فراموش نمیکند و در مسیر این باور، تلاشهای فراوانی میکنند، لذا دانشمندان و بزرگان شیعه در طول تاریخ اسلام، به مرزبانی این باور برخاستند و از جهات گوناگون روایی، تفسیری، کلامی، و... به تجزیه و تحلیل آن همت گماشته و کتابهای ارزشمندی هم در این قلمرو نگاشتهاند، این تلاشها پیش از آنکه وجود نازنین حضرتش متولد شود، آغاز گردیده بود و تاکنون ادامه دارد. از طرف دیگر علمای بزرگ اهل سنت هم از زمانهای گذشته دور توجه خاصی به این مسئله داشتهاند و در کتابهای روایی، تفسیری و... فصلهایی را به آن اختصاص داده و روایات نبوی را همراه با اسناد و مدارک صحیح آن بیان نمودهاند. علمای اهل سنت بیش از چهارصد حدیث از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره مهدی موعود نقل کردهاند.[1]
در این نوشتار مختصر به تعدادی از اسامی علمای اهل سنت و کتب آنها که بخشی از مباحث خود را به مهدویت اختصاص دادهاند، میپردازیم. احمد بن حنبل در کتاب مسند احمد، ترمذی در سنن ترمذی، ابویعلی در کتاب مسند ابویعلی، ابوداود در سنن ابوداود، ابن ماجه در سنن ابن ماجه، حاکم نیشابوری در المستدرک، ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه، قندوزی در ینابیع الموده، شبلنجی در نور الابصار، ابن خلکان در تاریخ خود، ابن اثیر در کتاب النهایه، سبط بن جوزی در تذکره الخواص، زینی دحلان در کتاب فتوحات، هیثمی در صواعق المحرقه، طبری در ذخائر العقبی، متقی هندی در کتاب البرهان و سیوطی در العرف الوردی و حلوانی در القطر الشهدی و ابو نعیم اصفهانی در مناقب المهدی و گنجی شافعی در کتاب البیان و... صدها تن از علما و نویسندگان اهل سنت به ویژگیهای حضرت مهدی (علیه السلام) و چگونگی ظهور آن حضرت پرداختهاند و حتی عده زیادی از اینان کتابهای مستقلی در این موضوع به رشته تحریر درآوردهاند، که متذکر آن شدهایم.[2]
بدین جهت معلوم شد، که باورداشت به قیام مردی از سلاله فاطمه زهرا (علیها السلام) در آخرالزمان و نابودی ستم، بهدست توانای او، تنها خاص شیعه نیست، بلکه باوری است عمومی، که همه فرقههای اسلامی به آن اعتراف دارند و این باورداشت در ادیان دیگر مثل یهودیت، مسیحیت و زرتشتی و دیگر گروههای دینی و مذهبی وجود دارد و از طرف دیگر کسانیکه منکر این موضوع باشند، کافرند و یا به مرگ جاهلیت مردهاند، طبق قول صریح پیامبر اکرم که فرمود: «من انکر من القائم ولدی فی زمان غیبته فمات، فقد مات میته جاهلیه.[3] هر کس منکر قائم از فرزندان من، در زمان غیبتش بشود و در همان حال بمیرد، قطعاً به مرگ جاهلیت مرده است.» و یا باز فرمود: «من انکر خروج المهدی، فقد کفر.[4] هر کس خروج مهدی را انکار نماید، کفر ورزیده است.» و در لفظ دیگری فرمودند: «من کذّب بالمهدی فقد کفر.[5] هر کس ظهور مهدی را دروغ بشمارد، کافر شده است.»
پینوشت:
[1]. مجموعه مقالات، نورمهدی، نشر آفاق، قم، ایران، (1359ش)، ص37.
[2]. معجم احادیث الامام المهدی، علی کورانی، موسسه معارف اسلامی، (1411ق)، ج1 ص5. «احمد بن حنبل در کتاب مسند خود ج3 ص36، ترمذی در سنن خود ج4 ص505، ابویعلی در کتاب مسند خود ج2 ص274، ابوداود در سنن خود ج4 ص107، ابن ماجه در سنن خود ج2 ص1368، حاکم نیشابوری در مستدرک خود ج4 ص577، ابن صباغ مالکی در فصول المهمه خود ص273، قندوزی در ینابیع الموده ص241، شبلنجی در نور الابصار خود ص186، ابن خلکان در تاریخ خود ج2 ص451، ابن اثیر در کتاب نهایه ج1 ص174، سبط بن جوزی در تذکره الخواص ص378، زینی دحلان در کتاب فتوحات ص322، هیثمی در صواعق المحرقه ص205، طبری در ذخائر العقبی ص136»
[3]. کمال الدین، شیخ صدوق، دارالمکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج2 ص412.
[4]. البرهان، متقی هندی، مکه، بی تا، (1408ق)، باب 2 ج1 ص21.
[5]. العرف الوردی، سیوطی، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1414ق)، ج2 ص83.
افزودن نظر جدید