بهانههای منع احادیث پیامبر (ص)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از 23 سال تلاش، برای هدایت و سازندگی جامعه اسلامی، مسائل انحرافی فراوانی همچون: غصب خلافت، غصب فدک و اهانت به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پیش آمد و نقل و تدوین احادیث پیامبر اکرم ممنوع شد و حتی به بهانههای واهی، آن را به آتش کشیدند، که خسارتهای جبرانناپذیری به جامعه اسلامی، بلکه جامعه بشری وارد کرد؛ چرا که مجموعه سخنان پیامبر اکرم که طی 23 سال گرد آمده بود و گنجینه نفیسی از رهنمودها، هدایتها و حکمتها را تشکیل میداد، از بین رفت.
البته جامعه تشیع به برکت وجود امامان خویش، سخنان رسول خدا را از طریق آنان شنید و بهره برد، امّا بخش دیگر جامعه اسلامی، بر اثر برخی تعصّبات، نتوانست بهره کاملی از احادیث آن حضرت ببرد. با اینوجود کسانیکه جلوی ترویج گنجینهی نفیس سخنان رسول اکرم را میگرفتند، بهانههایی را برای خود آوردند، تا بتوانند بدون هیچ مشکلی این عمل را پیش بگیرند.
شعار اصلی پایهگذاران منع نقل و تدوین احادیث، در همان روزهای اول رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، «حَسْبُنا کِتابُ اللهِ» بود. البته این شعار، بهشیوه ظریف و هوشمندانهای مطرح میشد که نمونههای زیر نشان دهنده این حرکت خزنده بود.
1. ابن وهب میگوید: «از مالک شنیدم، که میگفت: عمر بن خطاب اراده کرده، که احادیث را بنویسد (و شاید آنها را نوشت!) سپس گفت: (لا کِتابَ مَعَ کِتابِ اللهِ)؛ با کتاب خدا نوشتهای لازم نیست.»[1]
این همان شعار «حَسْبُنا کِتابُ اللهِ» است که از زبان عمر نقل شده است. راویان این حدیث، میخواهند بگویند که منع حدیث، بر اساس برنامه از پیش طرحریزی شده نبود، بلکه این فکر، ناگهان به اندیشه بس بلند عمر! آمد. ولی آنان به این نکته توجه نکردهاند که همین نقل نیز میرساند که در زمان پیامبر اکرم، تدوین احادیث منعی نداشت.
2. یحیی بن جعده میگوید: «عمر اراده کرد که سنّت را بنویسد و آن را نوشت. سپس رای او عوض شد و آنگاه به شهرها نوشت: در نزد هر کسی که چیزی از سنّت هست، آن را محو کند».[2]
3. محمد بن سعد نقل کرده است: «عمر بن خطاب تصمیم گرفت، که سنّت را بنویسد و یکماه در اینباره، از خدا طلب خیر کرد! سپس تصمیم گرفت که نوشتن حدیث را نهی کند و گفت: من گروهی را به یاد آوردم، که چیزهایی را نوشتند و یادداشت کردند و به آن روی آوردند و توجه کردند و کتاب خدا را ترک گفتند».[3]
پینوشت:
[1]. تدوین القرآن، کورانی، دارالقرآن الکریم، قم، ص368.
[2]. کنزالعمّال، متقی هندی، ج15، مؤسسه الرساله، بیروت، ص291.
[3]. الطبقات الکبری، محمد بن سعد، بیروت، دارصادر، ج3، ص287.
افزودن نظر جدید