تصوف
بعد از به قطبیت رسیدن سید علیرضا جذبی، وضعیت در فرقه سلطان علیشاهی به حدی بحرانی شده است که حتی زنانی که در این فرقه از جایگاهی برخوردار نیستند، قطبیت او را زیر سؤال میبرند.همسر مصطفی آزمایش در سخنانی عجیب، تجدید بیعت را امری الزامی و اجباری نمیداند، چراکه معتقد است دارای حق انتخاب است. این درصورتی است که ملاسلطان گنابادی بقای دین و حتی درویشی یک مرید را به بیعت با مرشد مشروط کرده است.
محمد اسماعیل صلاحی نیز بهمانند بزرگان سلف خود به تشریح موضوع لزوم اجازه پرداخت و مهمترین نیاز و اصل برای سالک را داشتن اجازه از ولی زمان دانست و تاکید کرد که نورعلیشاه ثانی در رساله صالحیه، داشتن اجازه هم در ملکوت سفلی و هم در ملکوت علیا را شرط دانسته است. ایشان همچنین به این موضوع اشاره کرده است که ریاضات و مکاشفات اگر بدون اجازه باشد نه تنها باعث کمال نخواهد شد، بلکه موجب استدراج نیز خواهد شد.
محمد اسماعیل صلاحی در سخنرانی خود برای اثبات اجازه در تمام اعمال شرعیه و غیر شرعیه با استناد به روایت قَصَمَ (قَطَعَ) ظَهری اثنانِ: عالِمٌ مُتَهَتِّک و جاهِلٌ مُتَنَسِّک به این موضوع پرداخت که جهل در این روایت به معنای به معنای عدم وجود اجازه است چرا که آن را از ولیّ زمان اخذ نکرده است. درحالیکه منظور از "جاهل متنسک" یعنی شخص نادانی که اهل زهد و انجام عبادات است و در انجام عباداتش سختکوش است.
محمد اسماعیل صلاحی مطابق رسم بزرگان سلف خود، در سخنانی به اثبات نیاز به اجازه پرداخت و اجازه را ملاک عمل در تصوف و تشیع دانست. ایشان برای اثبات این مطلب به تفسیر به رأی متوسل شد و آیه ای را که در تأکید بر گرفتن پند و اندرز از سرنوشت و سرگذشت گذشتگان بود را مربوط به داشتن اجازه در تمام اعمال شرعیه دانست.
درحالی که در فرمان قطبیت تمام فرزندان ملاسلطان گنابادی از واژه اشاره غیبیه استفاده شده و بدین وسیله انتخاب آنها را از طرف خداوند متعال قلمداد کرده است، ولی در سالیان اخیر و در دوره قطبیت نورعلی تابنده و مهندس جذبی این اشاره غیبیه دیگر رنگ و بو و کاربرد خود را از دست داده است و گویا این حضرات، دیگر مایل به استفاده از این واژه نیستند.
آیا تصوف فطرت است و یا بدعت؟! بدعت در لغت به معنی نوآور و یا نوآورده میباشد و در اصطلاح دانش کلام و علوم دینی پدید آوردن رسم و آیین و باور تازه در دین است. رسم و آیین و باوری که ریشه در قرآن و سنت پیامبر (صلّی اللَّه عليه و آله) و ائمه (علیهم السلام) ندارد و پس از زمان پیامبر(صلّی اللَّه عليه و آله) و یاران وی پدیدار گشته است.
بعد از منتشر کردن پستی درباره دفاع مولوی از ابن ملجم، یکی از برادران اهلسنت چندین سؤال مطرح کردند که چرا به ابوبکر و عمر و عثمان فحش و ناسزا میگویید؟ آیا تمام صحابه یکسان نبودند؟ چرا شیعه حضرت علی (علیه السلام) را به مقام خدایی میرساند؟ این درحالی که شیعه قائل به هیچ کدام از این مسائل نیست و اینها همگی اعتقاداتی است که به شیعه چسباندند و این اعتقادات در کتب اعتقادی شیعه جایی ندارد.
مصطفی آزمایش و همسرش شرمان بهشتی جزو اولین دراویشی بودند که مخالفت خود در بیعت با جانشین نورعلی تابنده را اعلام و ناقوس تفرقه را به صدا درآوردند. خانم شرمان بهشتی علت مخالفت خود در بیعت با جذبی را حبس خانگی نورعلی تابنده دانست و معتقد است که ایشان از آزادی در گفتار و عمل برخوردار نبودند و همچنین در انتخاب جناب جذبی مردد بودند. لذا نماینده الهی شخصی دیگر است.
محمد اسماعیل صلاحی با انتشار پستی در فضای مجازی به دفاع از مصطفی آزمایش پرداخته و در آن پست به خدمات مصطفی آزمایش اشاره کرده است. اما واقعیت این است که مصطفی آزمایش کاری جز خیانت و جاسوسی و تخریب نظام اسلامی و همراهی با شبکههای معاند و سازمان منافقین و فرقه ضاله بهائیت در راه دشمنی با مردم ایران نداشته است.
صلاحی مدعی قطبیت فرقه سلطان علیشاهی همراه با شبکههای معاند داخلی و خارجی به طرح توافقنامه ایران و چین واکنش نشان داد و خطاب به مسئولین گفت: بهجای تکیه بر کمونیست به دستور خداوند بازگردند و به دول مسیحی نزدیک شوند و روابط خود را با آنان اصلاح نمایند. این درحالی است که خدا در آیات قرآن خلاف این حرف را قائل شده است و مسلمانان را از ولی و سرپرست گرفتن آنها برحذر داشته است.
نورعلی تابنده همچون سایر اقطاب سلف خویش به پیروان خود امر میکند که در انجام مستحبات در پی کسب اجازه از وی باشند و تا به آنان گفته نشده اعمال مستحبی را انجام ندهند. وی میگوید: «در مواقعی خودتان حق ندارید مستحبّات را انجام دهید. آن مواقعی است که حتماً باید با اجازۀ پیر باشد.»
ناکامترین قطب این طریقت، علی تابنده فرزند رضاعلیشاه، کارمند بازنشسته اداره نفت بود که او هم با جمعآوری خاطرات پدر و بیان مهملات، صاحب تالیف به حساب میآمد و نورعلی تابنده هم هر هفته حداقل دو روز را به صورت مختصر برای دراویش زن و مرد به بیان قصه و نقل تاریخ (هر چند با تحریف) همت میگمارد. اما جذبی بشدت ناتوان از این معنی است و توان مدیریت طریقت را ندارد.
حمایت اقطاب گنابادی از سران فتنهی 88، خود نشانگر عداوت آنها با جمهوری اسلامی است. دراویشی که خود را سکولار میدانند و معتقد به جدایی دین از مباحث سیاست هستند و همه جا عنوان میکنند که فقرای گنابادی نباید در سیاست دخالت کنند، در سال ۸۸ نورعلی تابنده قطب ایشان تاکید میکند که امروز حمایت از کروبی در انتخابات وظیفه تمام فقرا است و باز هم چهره منافق این جماعت بیش از پیش برهمگان آشکار میشود. وی در انتخابات 92 و 96 هم از حسن روحانی حمایت نمود.
با مطرح شدن باب مذاکره درباره توافق نامه ایران و چین، رسانههای ضد انقلاب و معاند با جمهوری اسلامی شروع به تخریب این مذاکرات کردند. صلاحی نیز به همراه شبکههای معاند به تخریب این طرح پرداخته و ضمن محکومیت کشتار مسلمانان در چین به انتقاد از جمهوری اسلامی پرداخته است که چرا درباره این کشتارها ساکت هستند.