بیعت با قطب امری الزامی یا اختیاری؟

  • 1400/01/21 - 07:40
بعد از به قطبیت رسیدن سید علیرضا جذبی، وضعیت در فرقه سلطان علیشاهی به حدی بحرانی شده است که حتی زنانی که در این فرقه از جایگاهی برخوردار نیستند، قطبیت او را زیر سؤال می‌برند.همسر مصطفی آزمایش در سخنانی عجیب، تجدید بیعت را امری الزامی و اجباری نمی‌داند، چراکه معتقد است دارای حق انتخاب است. این درصورتی است که ملاسلطان گنابادی بقای دین و حتی درویشی یک مرید را به بیعت با مرشد مشروط کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعد از به قطبیت رسیدن سید علیرضا جذبی، وضعیت در فرقه سلطان علیشاهی به حدی بحرانی شده است که حتی زنانی که در این فرقه از جایگاهی برخوردار نیستند و فقط به‌عنوان یک درویش به آن‌ها نگاه می‌شود برای قطبیت مهندس جذبی در فضای مجازی اظهارنظر می‌کنند و قطبیت او را زیر سؤال می‌برند. خانم شرمان بهشتی همسر مصطفی آزمایش، یکی از دراویشی است که قطبیت مهندس جذبی را زیر سؤال برده است.

ایشان در اعتراض به قطبیت مهندس جذبی و در واکنش به اینکه چرا تاکنون با مهندس جذبی تجدید بیعت نکرده است گفت: «مقوله ایمان یک امر تقلیدی نیست و باید با صفای باطن و یقین قلبی صورت بگیرد، یعنی وقتی من می‌گویم سرسپردم، می‌خواهم از جان و مال خودم چشم‌پوشی کنم. با تردید و دلی چرکین که نمی‌شود سرسپرد. اصلاً اگر تجدید بیعت امری الزامی است، چرا حق انتخاب برای ما گذاشتند. خوب هرکسی یک‌بار برای همیشه مشرف می‌شد و کافی می‌بود. لذا تجدید بیعت امری اجباری نیست و تا صفای باطن وجود نداشته باشد یک اقدم بی‌محتوا می‌شود». درواقع ایشان با این سخن خود، به‌کلی اصول و قواعد مطرح‌شده توسط اقطاب و بزرگان این فرقه درباره ولایت و بیعت با قطب و مرشد را با توجیهات عجیب خود زیر پا گذاشته است.

ایشان تجدید بیعت را امری غیر الزامی و غیراجباری می‌داند، چراکه معتقد است دارای حق انتخاب است. مراد ایشان از حق انتخاب در این مسئله خارج از دو احتمال نیست. یا منظور ایشان این است که حق دارد خودش قطب را انتخاب کند یا منظورش این است که برای تجدید بیعت مختار است، که البته هر دو این‌ها ازنظر بزرگان و اقطاب این فرقه باطل است. چراکه اگر انتخاب قطب به عهده خود دراویش بود، دیگر چه نیازی به اشاره غیبیه و معرفی جانشین توسط قطب بود. همچنین تجدید بیعت هم امری اختیاری نیست. چراکه تمام اعمال، رفتار، دین و حتی درویش بودن مرید، وابسته به بیعت با مرشد و قطب است. چراکه ملاسلطان مراد از ولایت را همین بیعت، دانسته و می‌گوید: «مراد از ولایت در این اخبار یا نفس بیعت خاصهٔ ولویه است یا آن صورتی که به‌واسطهٔ این بیعت، داخل قلب می‌شود». [1] ملاسلطان گنابادی حتی دایره اهمیت بیعت را وسیع‌تر دانسته و در کتاب خود این‌چنین می‌نویسد که: «غایت خلقت عالم و آدم، پیوند ولایت است که بیعت مشایخ آن را تحقق می‌دهد و به معصوم متصل می‌کند و بدون پیوند ولایت، درخت ایمان ثمره مطلوبی ندارد». [2] این بدان معناست که پذیرش ولایت و داشتن ایمان صحیح و کامل، جز با بیعت با مشایخ (اقطاب) محقق و حاصل نمی‌شود. چنانچه ملاسلطان گنابادی درباره مقصود خود از ایمان می‌نویسد: «مقصود از ایمان، همان بیعت با مرشد است». [3]
این سخنان ملاسلطان گنابادی نشان‌دهنده عمق اهمیت و الزام و ضروری بودن بیعت و تجدید بیعت با مرشد و قطب است و بیان‌گر این است که هیچ درویشی در این امر مختار نیست. چراکه در این طریقت، امتناع از بیعت به‌منزله امتناع از پذیرش ولایت و همچنین نقصان ایمان به شمار می‌رود و فقط در یک صورت شخص مرید می‌تواند از بیعت با مرشد امتناع ورزد، آن‌هم جدا شدن از فرقه و ترک مسلک تصوف و درویشی.
پی‌نوشت:
[1]. گنابادی، محمد (سلطان‌علیشاه)، ولایت نامه، نشر حقیقت، ۱۳۸۴، ص 11 و 12
[2]. همان، ص 15
[3]. همان، ص 173

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.